فراتاب – گروه بین الملل: طی ماههای اخیر، مساله استقلال اقلیم کردستان به یکی از موضوعات جدی خاورمیانه تبدیل شده است. اکنون به جرات میتوان عنوان نمود که مساله استقلال کردهای عراق، یکی از سه مساله اصلی خاورمیانه میباشد. یعنی در کنار مسائل تروریسم (داعش) و فلسطین، استقلالخواهی اقلیم کردستان در صدر مسائل خاورمیانه قرار گرفته است. سخنان مسعود بارزانی رئیس اقلیم کردستان مبنی بر برگزاری رفراندوم اعلام استقلال و حمایت نسبی اکثریت قاطع جناح های سیاسی این اقلیم از اصل حق تعیین سرنوشت، این مساله جدی را ایجاد نموده است که آیا عراق در آستانه تجزیه قرار دارد؟ آیا طی چند ماه آینده شاهد اعلام استقلال اقلیم کردستان عراق خواهیم بود؟ در صورت وقوع این رویداد، چه واکنشهایی را در سطح داخلی عراق، منطقهای و بینالمللی نسبت بدان شاهد هستیم؟ در نوشتار حاضر، برای پاسخگویی به این پرسشها در ابتدا سعی خواهیم نمود، در پرتو بررسی تاریخی پیشینه استقلالخواهی کردهای عراق را به اختصار مورد بررسی قرار دهیم. سپس، با دقتنظر در تحولات اخیر خاورمیانه تحلیلی را پیرامون پیامدها و آینده سیاسی عراق در صورت استقلال اقلیم کردستان داشته باشیم.
نخستین اقدام کردها در هنگام تاسیس عراق
اولین مقطع استقلالخواهی رسمی کردهای عراق را میبایست در سال های ابتدایی بعد از جنگ جهانی اول ریشه یابی نمود. بعد از فروپاشی امپراطوری عثمانی و قبل از تشکیل دولت – ملت جدید عراق (1921) در سال 1919 شیخ محمود برزنجی، با آغاز قیامی گسترده، خواهان ایجاد دولت مستقل کردها در ولایت موصل سابق ـ (شامل استانهای کرکوک، موصل، اربیل، دهوک، حلبچه و سلیمانیه فعلی) ـ شد. اما این قیام استقلال طلبانه توسط دولت انگلستان سرکوب و رهبر قیام تبعید شد.
دوره دوم قیام کردها در عراق
در ادامه روند استقلال خواهانه کردهای عراق در دهههای 1930 و 1940 به صورت پراکنده مبارزاتی علیه حکومت مرکزی عراق، با رهبری خاندان بارزانی یعنی شیخ احمد بارزانی و ملامصطفی بارزانی صورت گرفت. در سالهای پایانی جنگ جهانی دوم 1943-1945 قیام کردها شدت بیشتری یافت؛ اما قیام بارزانی ها توسط ارتش عراق با حمایت بریتانیا سرکوب شد. در این مقطع ملامصطفی بارزانی به همراه هزاران نفر از نیروهای مسلح وارد ایران و شهر مهاباد شدند. بعدها بارزانی ها در راهپیمایی تاریخی در 19 ژوئن 1947 وارد شوروی می شوند و دورانی از تبعید یکدههایی را تجربه مینمایند.
قیام عمومی علیه دوّل مرکزی عراق
سومین و شاید جدیترین مقطع استقلال خواهی کردها عراق، تا قبل از سال های اخیر را می توان در تحولات عراق بعد از کودتای عبدالکریم قاسم و ایجاد جمهوری عراق در سال 1958 ریشه یابی نمود. با الغای سلطنت و ایجاد جمهوری جدید، عبدالکریم قاسم از ملامصطفی بارزانی برای بازگشت به عراق دعوت نمود. در سال 1958 بارزانی در قامت قهرمانی ملی به کشور عراق و متعاقب آن به مناطق کردنشین بازگشت. پس از دورانی کوتاه از ماه عسل روابط سیاسی میان کردها و حکومت مرکزی، در سال 1961 اختلافات میان بارزانی و قاسم آشکار شد. مخالفت رئیس جمهور وقت با خواستههای کردها، زمینه قیامی 15 ساله را مهیا نمود که به عنوان «قیام ایلول» شناخته میشود. در سپتامبر 1961 نبرد نظامی میان کردها با ارتش عراق آغاز میشود. این روند در دوران حکومت های عبدالسلام عارف 1963، عبدالرحمن عارف 1966 و حسن البکر 1968-1975 همچنان ادامه داشت. در سال های بعد از روی کار آمدن رسمی بعثیهای در 17 ژوئیه 1968 دامنه مبارزات کردها علیه حکومت مرکزی وسعت بیشتری یافت. بارزانی با حمایت های محمد رضا شاه و آمریکا به موفقتهای چشمگیری در برابر ارتش عراق دست یافت. در این دوران کردهای عراق چهره آن چنان قوی و قدرتمندی را از خود نشان دادند که احتمال استقلال آنها بیش از هر زمان دیگر محتمل به نظر می رسید. اما نهایتا با پایان کمکهای نظامی ایران به کردها، بعد از امضای قرارداد الجزایر در مارس 1975 ما بین ایران و عراق، باز هم آنان در ایجاد دولت مستقل ناکام ماندند. در این دوران این اصطلاح در میان کردهای عراق رایج شد که «کردها هیچ دوستی جدای از کوههای کردستان ندارند». بدین معنی که در کل جهان هیچ کشور و یا نیرویی حامی و دوست رسمی آنان نیست و هر گاه کردها در جبهه های جنگ شهری شکست خوردهاند، به کوهستان های کردستان پناه بردهاند و مرحله ای از جنگ چریکی (پارتیزانی) را با حکومت مرکزی ادامه دادهاند.
قیام چهارم در دوران جنگ ایران و عراق
چهارمین مرحله از دوران استقلال خواهی کردها را میتوان در سال های بعد از درگیر شدن حکومت مرکزی عراق در جنگ با ایران در سالهای بعد از 1979 ارزیابی نمود. در این دوران کردهای عراق در قالب دو حزب اتحادیه میهنی کردستان و دموکرات کردستان عراق، مبارزات مسلحانه خود را علیه ارتش عراق آغاز نمودند. نقطه اوج قیام کردها در این دوران بعد از جنگ اول خلیج فارس اتفاق افتاد. در آگوست 1990 صدام حسین در عملیاتی برق آسا کشور کوچک کویت را تصرف نمود؛ اما این اقدام با پاسخ شدید نیروهای ائتلاف بینالمللی به رهبری آمریکا و با حمایت سازمان ملل روبرو شد. نیروهای ائتلاف با شکست ارتش عراق آنها را مجبور به عقب نشینی از کویت نمودند. در این مقطع کردها با پیام آمریکا به ایجاد شورشی بزرگ علیه حکومت مرکزی ترغیب شدند و در ماه مارس 1991 کردها با راهاندازی قیامی بزرگ تا آخرین حدود سرزمینی شهر کرکوک پیشروی نمودند. اما تاریخ برای کردهای عراق مجددا تکرار شد؛ البته نه همانند سابق. قیام سراسری موسوم به «راپرین» در 5 مارس 1991، با سرکوب شدید ارتش عراق به خاک و خون کشیده شد و برآیند آن آوارگی بیش از دو میلیون کرد به (سمت مرزهای بسته) ترکیه و یک و نیم میلیون کرد به ایران بود. در این مقطع باز هم این جمله از سوی کردهای عراق تکرار شد که آنان «هیچ دوستی جدای از کوهستانها ندارند».
همدردی بین المللی با کردها و قطعنامه 688
حجم گسترده فجایع انسانی و جنایات صدام حسین در سرکوب قیام استقلال طلبانه کردها در سال 1991، واکنش افکار عمومی جهانی را در حمایت از کردها، به همراه داشت و برآیند آن صدور قطعنامه 688 شورای امنیت سازمان ملل در آوریل 1991، برای ایجاد منطقه امن در مدار 36 درجه شمال عراق بود. در این مقطع کردها موفق شدند بر اساس مفاد موافقت نامه سابق ملامصطفی بارزانی با صدام حسین در سال 1970، حکومت خودمختار کردستان را در شمال عراق ایجاد نمایند.
سالهای بعد از 1991 تا کنون را میتوان مرحله پایانی از استقلالخواهی کردها برای تجزیه از کشور عراق قلمداد نمود. در تمامی سالهای بعد از 1991 هیچگاه کردها انگیزه ی خود را برای استقلال از عراق به صورت کامل پنهان ننموده اند. به ویژه در سالهای بعد از 2003 که همراه با تغییر رژیم سیاسی و نظام حکومتی عراق بود، انگیزه استقلال طلبی نزد کردها دو چندان شده است. در سال 2005 همراه با همه پرسی قانون اساسی حکومت اقلیم کردستان همه پرسی غیررسمی را برای ایراد نظر شهروندان کرد نسبت به استقلال برگزار کرد که با اکثریت قاطع 99 درصدی مورد پذیرش قرار گرفت. هر چند در آن مقطع این مساله بزرگنمایی نشد و بنا بر مصلحتها مورد توجه جدی قرار نگرفت.
بهطور کلی، در سالهای بعد از 2003 کردهای عراق جایگاه قانونی خود را تثبیت نمودند و در مقام بازیگری مهم در تحولات این کشور ظهور پیدا کردند. طی چند سال اخیر، بیش از هر زمان دیگری مساله استقلال از سوی جریانات سیاسی اقلیم کردستان و بهویژه شخص مسعود بارزانی رئیس اقلیم کردستان مورد توجه قرار گرفته است. کردها استدلال های خاصی را برای دفاع از انگیزه های خود برای تجزیه از عراق ابراز میکنند. در مقابل حکومت مرکزی (اعراب) استدلال های خاصی را نسبت به مخالفت با استقلال حکومت اقلیم کردستان ابراز میدارد. در بخش دوم از این نوشتار با عنوان «کردهای عراق: از دوستی با کوهها تا اعلام دولت مستقل و تجزیه عراق» مهمترین عوامل و زمینههای تنش میان اقلیم کردستان و حکومت مرکزی را که زمینه ساز طرح تجزیه عراق شدهاند را به طور دقیق تری مورد بررسی قرار خواهیم داد.
آرمان سلیمی پژوهشگر مسائل خاورمیانه