کد خبر: 2903
تاریخ انتشار: 25 تیر 1395 - 20:39
رضوان السید
ﺭَﺿْﻮﺍﻥ ﺍﻟﺴﯿّﺪ ‏(ﻣﺘﻮﻟﺪ ﺳﺎﻝ ۱۹۴۹ ﻣﯿﻼﺩﯼ ﺩﺭ ﺭﻭﺳﺘﺎﯼ ﺗﺮﺷﯿﺶ ﺍﺳﺘﺎﻥ ﺟﺒﻞ ﻟﺒﻨﺎﻥ‏) ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﻩ ﻭ ﺭﻭﺷﻨﻔﮑﺮ ﻟﺒﻨﺎﻧﯽ ﺍﺳﺖ. ﺭﺿﻮﺍﻥ ﺍﻟﺴﯿﺪ ﺍﺯ ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﮔﺎﻥ ﻓﻌﺎﻝ ﻭ ﭘﺮﮐﺎﺭﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺩﺭ ﺣﻮﺯﻩ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻣﯽﻧﻮﯾﺴﺪ ﻭ همچنین به عنوان یک مترجم فعال ﺁﺛﺎﺭ ﺑﺮﺟﺴﺘﻪ ﺍﯼ ﺩﺭ ﻫﻤﯿﻦ ﺣﻮﺯﻩﻫﺎ، ﺍﺯ

 فراتاب – گروه بین الملل: اخیرا کردهای سوریه اعلام داشته اند در پی توافق اولیه میان حزب دموکراتیک و حزب کارگران کردستان اقدام به تاسیس منطقه خودمختار در مناطق تحت کنترل خود در شمال و شرق کرده اند و تلاش دارند از سویی دیگر این منطقه را به عفرین در مرز ترکیه متصل سازند. آنان خواستار ماندن در سوریه ی فدرال آتی هستند. با نگاهی گذرا به قانون اساسی هشتاد و پنج ماده ای اعلام شده، در می یابیم، مطالبه ی آنها چیزی شبیه به کنفدرالیسم است، چه که آنان خواهان اقلیمی جدید هستند که دارای روابط خارجی با کشورهای دیگر  بوده و در سطح نظامی و امنیتی مستقل باشد.

شمار جمعیتی کردهای سوریه چیزی بیش از پنج درصد جمعیت کل این کشور نمی باشد. به جز عفرین دیگر مناطق آنها به هم پیوسته نبوده و آنان بیشتر در چهار منطقه ساکن اند اما کوشیده اند طی گرفتن دیگر نواحی که اغلب ساکنان آن عرب هستند، مناطق خود را به هم پیوسته سازند.

از سال 2013 آمریکایی ها مراقب تحرکات داعش در شهرهای الانبار، صلاح الدین، نینوا و دیاله بوده اند و به کرات حکومت مالکی را از تهدیدات آن برحذر داشته و توصیه هایی در راستای منافع شیعه، سنی و کردها ارایه داشته اند، اما مالکی و برخی متحدان منطقه ایش به سه مساله دیگر که به باور آنها اولویت برایشان بود، اهتمام ورزیدند.

  • یکم: آماده سازی انتخاباتی که زمینه را برای پیروزی نوری مالکی برای بار سوم و رسیدن به قدرت فراهم کند.
  • دوم: هزینه کردن از بودجه عراق در مورد سوریه و یمن و لبنان که مالکی یک چهارم آن را در طبق اخلاص تقدیم داشته بود.
  • سوم: اخراج و بلکه دور نگه داشتن کردها و سنی های از پروسه و مشارکت سیاسی عراق.

مالکی برآن بود تا صدام آسا بر عراق حکم رانی کند، از همین رو آمریکایی ها از وی مایوس گشته و دست از حمایت نظامی، امنیتی و اطلاعاتی وی کشیدند اما کماکان عادتا این مهم چندان نمود نیافت چرا که آمریکایی ها سرگرم پرونده هسته ای ایران بودند و در پی در تنگنا قرار دادن ایران نبودند.

اما تمامی این مسایل با ضربه داعش در میانه ی الانبار و موصل در تابستان 2014 نادیده انگاشته شد. پس از آن بود که تحلیلگران پنداشتند که آمریکاییها از بیم اشغال بغداد یا موصل رویکردهای خویش را تغییر داده و متمایل به مداخله شده اند. اما در حقیقت مداخله شتابان آنها به سود داعش تمام شده و موجب گسترش و نفوذ داعش در مناطق کردنشین نیز گشت. خط قرمز آمریکایی ها، روسها و حتی اسراییلی ها در منطقه چنان که مدعی هستند حمایت از اقلیت ها است که مهمترین و بزرگترین آن کردهایی هستند که شمار جمعیتی افزون بر سی میلیون بوده و در کشورهای ترکیه، ایران، عراق و سوریه پراکنده هستند. آمریکا در دوره حاضر و به طور ویژه پس از ایجاد منطقه پرواز ممنوع (1992_1993) توجه خاصی به کردهای عراق داشته است به گونه ای که بالفعل چه پیش از سقوط صدام (2003) و چه پس از آن اقلیم کردستان به سان شبه دولتی مستقل و توسعه یافته درآمده است. حمله آمریکا به عراق موجب تغییراتی ریشه ای در آن کشور گشت که تغییر وضعیت کردها از جمله ی آنهاست. اما از سوی دیگر وضعیت سوریه تاثیر بسزایی بر وضعیت کردها در ترکیه، سوریه و ایران داشته و یا دست کم کردها خواهان چنان چیزی هستند.

انقلابیون سوری هریک وامدار یکی از قدرتهای بزرگ آمریکا، روسیه، اروپا تا حدی هستند در حالیکه هریک از ایران، ترکیه و اسراییل نیز هریک به درجاتی متفاوتی طرحهایی برای سوریه دارند. ایران خواستار حمایت از بشار اسد است که همپیمان آنهاست و ترکیه درصدد کنار گذاشتن آن می باشد. اسراییل نیز درپی محافظت و آرام نگه داشتن مرزهای خود با سوریه و جلوگیری از دستیابی ایران به آنهاست.

در چنین شرایطی مواجهه آمریکا با مساله ی بحران سوریه در دو مرحله بوده است:

مرحله تلاش برای ایجاد تغییرات سیاسی با همان رژیم اسد و یا کمتر از آن.

مرحله واگذاری مساله سوریه به روسیه همراه با مشاوره ی جدی و پیوسته. اما میان ایران و ترکیه بر سر سوریه نزاع و رقابت جدی وجود دارد. همچنین درگیری ها میان کردها و ترکیه در نزدیکی مرزهای ترکیه ـ سوریه بالاگرفته است. اما کردهای سوریه سه مرحله راپشت سر گذاشته اند:

  • یکم: مرحله همکاری با انقلاب سوریه
  • دوم: مرحله نزدیک شدن به اسد علیه ترکیه
  • سوم: مرحله تلاش برای تاسیس اقلیم مستقل و خودمختار

 

کماکان آمریکایی ها به شکلی خاص عنایت به وضعیت کردها در سوریه دارند. آنان به خوبی می دانند جنگجویانی که در مناطق آنها پدیدار گشته اند تحت تعلیمات و آموزشهای نظامی حزب کارگران کردستان  بوده و به منظور مواجهه با ترکیه آموزش دیده اند و تمام توجه و همت خود را معطوف مبارزه با ترکیه داشته اند. اما با ظهور داعش ابتدا در سوریه و سپس عراق تمامی تردیدها کنار رفت. آمریکا، کردهای عراق و سپس کردهای سوریه را به منظور مواجهه و رویارویی با داعش برگزیده و به کار گرفت. به ویژه اینکه داعش سعی داشت در کردستان عراق نفوذ کند و همچنین مناطق کردنشین سوریه را که به صورتی توافقی از دست نیروهای اسد آزاد شده بود، را اشغال کند. در این اواخر که ترکیه در پی مصالحه با روسیه برآمده است، نخستین دستاورد این مصالحه همکاری در مساله سوریه است چنانکه طرفین نیز به این مهم اذعان داشته اند. اما چگونه می توانند با هم همکاری داشته باشند؟ در حالیکه اولویت اول ترکیه در سوریه مساله کردهاست و روسیه و آمریکا نیز به نوعی از فدرالیسم کردهای سوریه حمایت می کنند. البته در این اواخر نیز تیرگی هایی در روابط کردها با ایران عارض شده و دو کُرد معارض با جمهوری اسلامی دست به عملیات مسلحانه زده اند و جنگجویان آنها در مواقعی که نیروهای امنیتی ایران بر آنها فشار وارد می کنند به اقلیم کردستان پناهنده می شوند. از همین رو ایران نیروهای خود در مرزهایش با اقلیم کردستان را افزایش داده و دست به بمباران سنگین مناطقی از خاک اقلیم کردستان عراق زده است و شماری از طرفین در این درگیری ها کشته شده اند.

حمایت های ایران از کردهای سوریه و کردهای ترکیه موجب تیرگی در روابط و رنجش ترکیه شده است و ترکیه نیز بدون توجه به امکاناتی که آمریکا و روسیه در اختیار کردها گذاشته، طی دو سال گذشته توجه چندان جدی به روابطش با کردها نداشته است.

پروژه ی جدید کردهای سوریه طبیعتا نه خوشایند سوریه و نه ترکیه است و چه بسا حتی کردها بتواند مناطق تحت قلمرو خود را به هم مرتبط سازند و حتی آمریکایی ها و روسها نیز از پروژه ی جدایی طلبانه آنها دست کم حمایت کنند. لکن مناطق کنونی تحت قلمرو آنان تقریبا شبه مستقل بوده و به نوعی خودمختار است و قریب به چهل تا پنجاه هزار جنگجو دارند که قسمت عمده ی آنها از کردهای ترکیه هستند و کماکان آمریکا و چه بسا روسیه نیز نیازمند این نیروها برای کارزار در منبج و باز پس گیری آن دارند و چه بسا در رقه نیز نقش آفرینی هایی نیز داشته باشند. بی تردید ترکیه در مساله ی به تاخیر انداحتن مواجهه با داعش اشتباه فاحشی کرد و همچنین در مساله اصطکاک با آمریکا و روسیه نیز اشتباه کرد، اما آیا با سخن از مصالحه با قوای سه گانه و به تبع آن می تواند در مساله سوریه با آنها همکاری کند؟ اما جایگاه ایران در تمامی این مقولات در کجا خواهد بود؟ آیا دوباره ایران و ترکیه همکاری های خود برای مقابله با مطالبات کردها را از سر خواهند گرفت؟ یا اینکه ترجیح می دهند سوریه به سه اقلیم علوی، سنی و کرد تقسیم شود به این اعتبار که این روند شدیدترین زیان را به عربهای سنی خواهد زد و ضمانت بیشتری برای آینده حزب الله در پی خواهد داشت؟ براستی مصالح حقیقی دولت های بزرگ و عربها در چیست؟ جملگی می گویند باید سوریه یکپارچه و با ثبات و استقرار باشد، هر چند که در عالم واقع چیزی از این دو شعار نمود خارجی نیافته است چه که هیچ یک از طرفین پیروز میدان نگشته و یا نتوانسته است بر دیگر طرفها و چشم انداز متصور کاملا فایق آید.

پدیده ی کاملا آشکار در عراق و سوریه پدیده ی شکاف و جدایی است و قدر مسلم زایش چشم انداز جدید کردها نیز از همین وضعیت ترک خورده خواهد بود که با دشواری های بسیاری مواجه است اما به طور قطع پنهان نمودن آن مساله ای غیرممکن خواهد بود.

منبع: شرق الاوسط / برگردان به فارسی: یاسین عبدی

بازنشر مطلب  با ذکر منبع (فراتاب) بلامانع است

نظرات
آخرین اخبار