فراتاب: هزاران سال است نوروز بزرگترین جشن کُردها است و به نحوی شگفتانگیز با همهی اصول اعتقادی (اساطیر و باورها)، شیوههای معیشتی (رابطهی زمین با کشاورزی) و ارکان اجتماعی (شیوههای همزیستی و پیوند جمعی) ما پیوند خورده است؛ بنابراین میتوان برای آن سه ریشه و سه وجه اساسی یافت:
1ـ وجه اساطیری و ماورا الطبیعی آن این است که بر طبق باوری مقدس و کهن «دادار» جهان را به یاری شش ایزد یاری دهنده یا شش «امشا سپنه» در ششمرحله آفرید. دادار پس از خلقت آسمان، آب، زمین، گیاه و حیوان، سرانجام «انسان» شاه بیت کائنات را در آخرین روز سال کبیسه خلق کرد و بدین ترتیب آسوده گشت و بدین گونه همزمان شدن «کمال خلقت» با «آفرینش انسان» فرصتی بزرگ برای برپایی جشن بود که به نوروز افتاده است.
از سوی دیگر «نوروز» وعدهگاه و لحظه دیدار دوباره ما با روانهای در گذشتهی نیاکان ما و ارواح طبیعی آنها است. چون ماه فروردین یعنی ماه «فره وهر»ها یا پارههای نوری که از روشنایی ذات اهورایی جدا شدهاند و کالبد خالی پذیرفتهاند و به زمین آمدهاند تا همچون سربازان ایزدی، در طول زندگانی خود، با نیروی اهریمن، جهل و تاریکی مبارزه کنند. این فرهوهرها یا روانهای درگذشته، پس از مرگ تنها سالی یکبار میتوانند به خانه و کاشانهی خویش و نزد عزیزان خود باز گردند. لحظه همان نوروز یا اول فروردین (ماه فرهوهرها) یا «خاکەلێوە» است. افروختن آتش بر بام خانهها که هنوز در نزد کُردها و زردتشتیان به عنوان نمادی از نوروز پاس داشته میشود.
در شب نوروز نیز برای هدایت کردن آن ارواح است تا راه خانهی خود و کسان خود را به درستی بازیابند. از این نظر نوروز جشن دینی و برای پیوند دوباره ما با خویشان و نیاکان در گذشته است.
2ـ از دوره انقلاب کشاورزی به بعد، نوروز برای اجداد ما همواره سرآغاز آماده کردن زمین برای کاشت و زرع، و کسب رزق و روزی از زمین بوده است که به نحوی تلخ و جانفرسا زیر برف و یخ و سرما و خش و خاشاک ماههاست مدفون بوده است. با پربایی آتش نوروز از طریق جمعآوری و سوزاندن خس و خاشاکهای جمع شده، ما هزاران سال است آموختهایم که باید زمین را پاک، گرم و آماده سازیم تا در طلیعه بهار آماده باروری بهتر و بیشتر باشد و نیز با انداختن سفر هفت سین، به شکل نمادین و آرزو شده، سالی پر از خیر، برکت و فراوانی برای زمین، خانه و زندگانی خود، از «دادار» بخواهیم و با سبزهکردن گندم، به عنوان مهمترین نماد سفره، آرزومندی خود برای تامین پایهی اصلی حیات خود یعنی «تولید گندم» و به دست آوردن «نان» را نشان دهیم.
3ـ نوروز تنها نماد و پیوندگاه دین و نان نیست، مهمترین عملکرد دیگرش که دست کمی از دو بعد پیشین ندارد، عملکرد «اجتماعی» آن است. نوروز به عنوان سرآغازی نوین و مبارک که یادآور بازگشت به یک زمان ازلی مقدس است، از دیر باز مظهر وحدت، همدلی، آتش و یگانگی همهی اقشار، تودهها، اصناف و اقوام دور و نزدیک بوده است. فرصتی بوده است بزرگ تا همگان از هم حلالیت بطلبند، دوباره شادی و دوستی کنند، و با رفع کدورتها، منزه شوند و زنگارهای روحی، حسی، فکری و درونی خود را تماما بزدایند. از همه مهمتر در تظاهراتی دمکراتیک و اجتماعی مانند برپایی مراسم کارناوالی «میر نوروزی» (میر میران کُردی)، که اجرای آئینی آن طی هزاران سال، یکی از مفاخر ارزشمند بلوغ فکری و توانایی فرهنگی کُردی است، به قول میخائیل باختین پژوهشگر پرآوازه روس، نیاکان ما توانستهاند حقایق گفتمان شده، سخنان نگفته، انتقادهای تند اجتماعی، و یورش به بیعدالتیها را به نمایش درآوردند.
این که در برخی از باورهای کُردهای عراق، سوریه و ترکیه آنها خود را فرزندان کاوهی آهنگر میپندارند، و زمان شورش او علیه دشمن غاصب و بیگانه برای نجات جان مردمان و فرزندان و سرزمین خود را مصادف با نوروز میدانند، دقیقا اشاره به این بعد اجتماعی- سیاسی و مطالبات بر حق مردمی آنان است.
بنابراین ارزش ماندگار و جایگاه بسیار رفیع نوروز به دلیل پیوند این سه رویکرد متفاوت و یکی شدن این سه لایهی معنایی بزرگ است که به نحوی شگفتانگیز و ریشهای در ناخودآگاه میلیونها کُرد هنوز زنده، الهام بخش و پا برجاست.
نوروز بر همگان پیروز!
نویسنده: دکتر قطب الدین صادقی- استاد دانشگاه
این مطلب در شماره دوم فصلنامه «فراتاب کُردی» منتشر شده است
بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است