فراتاب: شادی و نشاط به عنوان، یکی از احساسات ریشهای مثبت و یکی از ضروریترین خواستههای فطری و نیازهای روانی انسان، نقش تعیینکنندهای در سلامت فرد و جامعه دارد و از آنجا که شادی همواره با خرسندی و خوشبینی و امید و اعتماد همراه است، میتواند نقش تسریعکنندهای در فرایند توسعه داشته باشد. در واقع، شادی و نشاط موتور محرکه جوامع است، به این صورت که اگر مردم یک جامعه احساس شادکامی، خشنودی و رضامندی نکنند، نمیتوان آن جامعه را توسعه یافته قلمداد نمود. از نظر فردی، شادی سبب سلامت مغز و قلب میشود، سیستم ایمنی را تقویت میکند، درد و ناتوانیهای جسمی را کاهش میدهد و سبب طول عمر میشود.شادی و امید به زندگی، در درمان بسیاری از بیماریهای جسمی و روحی آدمی تأثیرگذار است و مهمترین روش مبارزه با استرس است.
شادی در زندگی اجتماعی انسانها هم، تاثیرات عمدهای دارد و باعث احساس رضایت عمومی زندگی، بسط تعاملات اجتماعی سازنده، رشد اعتماد عمومی و مشارکت همه جانبه اجتماعی میشود. اما شرایط جامعه ما به گونه دیگری رقم خورده است.
هر چند تحقیقات مستند و مستدلی در خصوص میزان شادی در کشور ما انجام نشده، اما اکثر آمارهایی که تاکنون منتشر شده است، میزان شادی در جامعه ایران را کم و پایینتر از میانگینهای جهانی ارزیابی کردهاند و در مقابل، گزارشها از رشد آمار بیماریهای روانی و میزان افسردگی در کشور حکایت میکنند و این مشخصه بهویژه بافت جوان جامعه ما را تحتتاثیر قرار داده است. در حالی که بر اساس سند چشم انداز 20 ساله، قرار بود ایران در سال 1404 به سالمترین کشور منطقه تبدیل شود، اما شوربختانه کشور ما در زمینه ابتلا به بیماریهای روانی- اجتماعی، مقام دوم را دارد و در برخی مطالعات، اعلام شده که این اختلالات، تا 20 درصد جامعه را به نوعی گرفتار کرده است. بر اساس نتایج «نشاط اجتماعی سازمان ملل»، ایران رتبه 118 را در بین 149کشور کسب کرده است و ما در دسته کشورهای «پایینتر از میانگین» قرار داریم. با این شرایط، جامعه امروزین ایران، جامعهای خشمگین و پرتنش است.
یکی از متغیرهای ایجاد و افزایش نشاط و شادابی، «جشنها» هستند که با توجه به غنای کشورمان در این زمینه، به آن اهمیت چندانی داده نشده است.مطالعات نشان میدهند که ایرانیان، جامعهای شاد و پرنشاط داشتهاند. در میراث کهن ما ایرانیان، شادی پدیدهای الهی محسوب میشد. آریاییها شادی را آفریده اهورا میدانستند. مردم ایران باستان حدود 60 روز از سال را جشن میگرفتند و به ستایش میپرداختند. شماری از آن جشنها با همه گستردگی و فرخندگی، به روزگار ما رسیده است؛ جشن نوروز، جشن سیزده بدر، جشن شب چله(شب یلدا) و ... از آن جمله هستند. گذر روزگار، سبب از بین رفتن و یا کمرنگ شدن برخی جشنها شده است.
یکی از این جشنها، «جشن مهرگان» یا جشن مهر است که در روز مهر از ماه مهر برگزار میشد. این جشن، مهمترین جشن ایرانیان باستان پس از نوروز بود که از 10 تا 16 مهر طول میکشید. این جشن قدمتی 4000 ساله دارد و به پیش از دوران زرتشت پیامبر برمیگردد. مهرگان به آیین مهر یا میترایئسم ارتباط دارد که دین مردم آریایی پیش از دین زرتشتی بوده است. مهر، ایزد نور و روشنایی و پیمان و تهعد متقابل بود. فلسفه این جشن، سپاسگزاری از خداوند به خاطر نعمتهایی است که به انسان ارزانی داشته و همچنین، نشان تحکیم دوستی و محبت میان انسانهاست. برپایی این جشن، آداب و رسوم خاصی داشت. خانوادهها پیش از آمدن پاییز خانهتکانی میکردند و در روز جشن، لباسهایی با رنگ ارغوانی میپوشیدند و در کنار یکدیگر بر سرسفرهای به رنگ ارغوانی جمع میشدند و میوههای پاییزی عموماً سرخ رنگی مانند انار، انگور، انجیر، سنجد، خرمالو و... همراه با پسته و فندق و گردو و... و نیز عود، اسپند و گلاب و زعفران بر سر سفره قرار میدادند. آنها پس از خوردن و آشامیدن، به موسیقی و پایکوبی میپرداختند و شادی را به یکدیگر نثار مینمودند و بدینگونهروان افسرده را شادابی میبخشیدند و خستگیهای جسمی و فکری را از تن و روان خویش میزدوند.
همانگونه که گفته شد؛ امروزه این جشنها کمرنگ شدهاند و جز در برخی مناطق روستایی برگزار نمیشوند. دستاندازی دیگر کشورها به فرهنگ ایرانی و اهمیت ندادن به جشنهای بومی باعث رواج جشنهایی مانند ولنتاین و هالووین در فرهنگ ما شده که دوگانگی هویتی و بیگانگی از هویت ملی را ایجاد کرده است. گرایش روزافزون جوانان کشورمان به فرهنگ غیربومی، سبب توجه مسولان به جشنهای ملی شده و در تلاش برای ثبت جهانی جشنهای سده و مهرگان هستند. این جشنهای باستانی، در ایجاد شادی در جامعه تاثیر بسزایی دارند و القا کننده شادی و نشاط هستند و همچنین میتوانند شادمانی، همبستگی و هویت ملی ایرانیان را ترویج کنند. مشاهده میکنیم زمانی که جشن شب چله، نوروز، سیزده بدرو... برگزار میشود چه شادابی و طراوتی در جامعه ایجاد میگردد. این جشنها، در عین حال که شادابی را به کشور برمیگردانند، میتوانند فرهنگ ملی را زنده و اتحاد و همبستگی را به جامعه برگردانند و بدین ترتیب دلبستگی بیشتری را در بین مردم ایجاد کنند.
آری، در این روزهای مهرماه، که مصادف با جشن مهرگان هستیم، چقدر خوب میشد اگر رسانهها و به ویژه رسانه ملی در ترویج این جشن در میهن عزیزمان بکوشد تا نشان دهیم که کشورمان با تکیه بر ارزشهای ملی و اسلامی، توانایی و استعداد ایجاد جامعهای شاد و سرزنده را دارا میباشد.
نویسنده: شهلا ناصری کارشناس ارشد روانشناسی بالینی
بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است