فراتاب: خاورمیانه و مناطق پیرامونی این منطقهی جغرافیایی، همواره آبستن تحولات و رخدادهایی تاریخی بوده و هر اتفاقی در هر جای دنیا، جرقهی رخدادی تازه در اینجا است. اما همین رخدادها، همین حادثههای تاریخی آرام آرام در کنار هم جمع میشوند، شهرها و مناطق مختلف این منطقه را شکل میدهند و هر کدام از آنها روایتگر داستانی تاریخی میشوند. از اینرو، خاورمیانه باز هم قلب تپندهی دنیایی است که میخواهد خود از دریچه چشماناش بدون دوربینها و عکسها تاریخ جهان را در این سرزمین نظارهگر باشد.
دورههای تاریخی در کنار بناهای تاریخی این مناطق، جاذبههای گردشگری بسیار متنوع، متعدد و تماشایی را پیشروی گردشگران قرار میدهند و شما اگر چشم بسته، انگشتتان را بر روی یک قسمت این نقشهی پر نقش بگذارید، بخشهایی از تاریخ را در کنار بناها و آثار متعدد تاریخیاش خواهید یافت. در این میان، انگشت بسیاری از گردشگران، محققان، باستانشناسان و فعالان مدنی این روزها به سوی حِصن کَیفاست، شهری باستانی و چندین هزار ساله که مانند غریقی است که هنوز امیدوار به نجات است و ما هم امیدوار به زنده نگهداشتن بخش مهمی از تاریخ بشر.
اما حصن کیفا کجاست؟ چرا غریق در حال مرگ؟ آن هم در قرن بیست و یکم و با وجود حمایتهای پر سروصدای جهانی برای حفظ تاریخ بشر؟! زیباترین داستانی که تاکنون بشر به خود دیده داستان تاریخ است، داستانی فراتر از همه داستانها. این شهر باستانی و تاریخی میتواند یکی از تراژیکترین داستانهای تاریخ بشر باشد و شاید سرنوشتی دیگر پیش رویاش باشد، اما حِصن کَیفا را آب فرا گرفته و تمدنی 10 هزار ساله پیش روی تمام چشم های جهانیان در حال غرق شدن است.
قدمت و دیرینگی این شهر باستانی را باید در عصر برنز دنبال کرد، منطقهای که یکی از کهنترین سکونتگاههای بشر بوده و تمدنهای مختلفی در این حوزهی جغرافیای آمدهاند و رفتهاند. حصن کیفا، در جنوب ترکیه امروزی قرار دارد و بطور دقیقتر باید گفت در جغرافیای زیستی و تاریخی کُردها قرار دارد. این شهر باستانی در طول تاریخ همواره بخشی از رخدادهای میان امپراتوریهای مختلف بود. گاه بخشی از امپراتوری ایران در خلال حکومتهای هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان بود، روزگاری دیگر بخشی از امپراتوری روم و بیزانس به شمار میرفت و پس از حمله اعراب به امپراتوریهای باستان و گسترش اسلام، شهری در قلب سرزمینهای اسلامی و بخشی از قلمرو امویان و عباسیان و سپس ایوبیان شد.
حِصن کیفا یکی از توقفگاههای جاده ابریشم محسوب میشد و به همین خاطر، در مسیر تاراج مغولان قرار گرفت. دورههای تاریخی که در این شهر آثار و نشانههای متعددی از خود بر جای گذاشتهاند. در برهههایی از تاریخ هم میان دو امپراتوری صفوی و عثمانی رد و بدل شد. اما از میان تمام این حوادث تاریخی، در میان تمام رفت و آمدهای پادشاهان و خلفا، حِصن کَیفا پر شد از آثار و بناهای تاریخی. این شهر باستانی تا همین یک دهه پیش پر بود از ساکنان قدیمیاش، کُردها در سرزمین آبا و اجدادیشان که بیشترین حجم جمعیتی را داشتند و اعراب هم اقلیت جمعیتی این منطقه را تشکیل میدادند، البته در حدود 100 سال پیش آشوریها هم اقلیت دیگری در این شهر باستانی بودند، اما در خلال جنگ جهانی اول به عادت تاریخی این کشور، بسیاری از آشوریها توسط نیروهای عثمانی و بخصوص جنبش ترکان جوان از این ناحیه و دیگر بخشهای ترکیه، رانده و آواره شدند.
اسم کنونی شهر هم پس از حضور اعراب و غلبهی آنها بر این ناحیه گذاشته شد، هر چند اسم این شهر بارها و بارها در طول دورههای مختلف تاریخی تغییر کرده و در هر دورهای به یک زبان این شهر را صدا میزدند. اما حِصن کیفا پرتکرارترین نامی است که از این شهر در کتابهای تاریخی خواهید خواند، کُردها این شهر باستانی را «حهسکیف» میخوانند، حِصن کَیفا، حصنکیف، حسنکیفا، حصن کیبا، راس القول، کیفاس، کیفی هم از دیگر اسم هایی است که در متون تاریخی از این شهر بر جای مانده، با این وجود، حِصن به معنای دژ و قلعه است و کیفا هم به معنی صخره، که از موقعیت جغرافیایی این شهر باستانی خبر میدهند. بر اساس یافتههای باستان شناسان در حِصن کیفا، در حدود 300 اثر باستانی در دل خود شهر و نواحی اطراف وجود دارد که قدیمیترین آنها، غارهایی هستند که در حدود 10 هزار سال پیشه کنده شدهاند. در میان آثار تاریخی و باستانی معروف این شهر میتوان به بقایای کاخ آرتور (متعلق به قرن 12 میلادی و حکومت آرتوکیدها)، آرامگاه زینال نبی، قلعه حصنکیفا، پل قدیمی حصنکیفا، مسجد ال-ریزیک و غارهای باستانی اشاره کرد. که این تنها بخشی از آثار و بقایای تاریخی هستند که گردشگران میتوانند یا باید گفت میتوانستند در این شهر شاهد آنها باشند.
صنعت گردشگری یکی از مهمترین سیاستهای چند دههی گذشتهی کشور ترکیه برای درآمدزایی بوده که در تحول اقتصادی این کشور هم نقش بسزایی ایفا کرده است. در خلال سالهای اخیر ترکیه مقصد اصلی گردشگری کشورهای همسایهاش بود و یکی از مقصدهای مهم گردشگران اروپایی و دیگر نقاط جهان به شمار میرفت. از این رو، چرایی بیتوجهی و تلاشهای گستردهی دولت ترکیه برای ایجاد رضایت عمومی حتی به صورت تبلیغاتی، با ایجاد شهری جدید در نزدیکی حِصن کیفا و ایجاد فرصتهای شغلی متفاوت (مانند نیروگاههای برق ایجاد شده در کنار سدها)، برای به زیر آب بردن این شهر باستانی جای تعجب دارد!
در غرب ترکیه در کرانه دریای مدیترانه و دریای سیاه شهر یونانی- رومی افسوس، یا شهرهای تاریخی دیگری مانند بدورم و کوشآداسی به قطبهای گردشگری کشور ترکیه بدل شدهاند و نوعی هویتسازی این کشور را به دوش میکشند، اما در شرق این کشور و جنوب شرقی یعنی در مناطق کردنشین آن داستان شکل دیگری پیدا میکند. سودای امپراتوری عثمانی، پاکسازی قومی و سیاستهای بحرانخیز پیشروی منطقه است و در این میان قربانی کردن یک شهر باستانی و یک تمدن تاریخی که چندان با هویت دولت ترکیه و سیاستهایش همخوانی ندارد، انتخاب و تصمیم دشواری نیست.
در خلال سالهای 1940 و 1950میلادی طرحی برای ساخت سدهایی بر روی رود دجله و فرات مطرح شد، که تا سالهای 1980 میلادی به طور جدی دنبال نشد. حساسترین سد این ناحیه یعنی سد ایلیسو تا سال 2006 مطرح نبود. تا اینکه در این سال یعنی در سال 2006 روند ساخت این سد در چارچوب پروژه استراتژیک گپ ترکیه آغاز شد. سیاستهای ترکیه برای ساخت سدهای متعدد بر روی دجله و فرات مخصوصا سد ایلیسو، جرقه تازهای بر رخداد های هولناکی خواهد بود که پیش روی خاورمیانه وجود دارد رجب طیب اردوغان در جایی گفته است که میخواهد روزی فرا برسد که به ازای هر بشکه نفت یک بشکه آب تحویل دهد و از آب به عنوان کالایی استراتژیک جهت ایجاد برتری هیمنه خود در منطقه استفاده کند حالا به هر قیمتی! دولت ترکیه به دنبال سیاستهای منطقهای خود تنها یک شهر و یک تمدنی تاریخی را قربانی نمیکند بلکه زیستگاههای متعددی را هم در منطقه قربانی خواهد کرد و این آغاز بحرانی جدید در بحرانیترین نقطهی جهان است، از نظر زیست محیطی وقوع خشکسالیها و تغییر شرایط آب و هوایی و نیز وقوع طوفانهای شن و پدیدههای در حال رواج گرد و غبار در بخشهایی از سوریه، عراق و ایران تا حدی متاثر از این سیاست است، مسائلی که رخدادهای پیشبینی نشده سیاسی و اجتماعی چندی را نیز چون سیلی ناگهانی بدنبال خود خواهد داشت!
در این بین حِصن کیفا یکی از مهمترین قربانیهای سیاستهای اردوغان در ترکیه است، شهری تاریخی که بسیاری از ساکنان کُرد و عربش از شهر مجبور شدهاند که خارج شوند و تنها تعداد اندکی از کُردها همچنان در زادگاهشان باقی ماندهاند، این شهر باستانی تنها شهری ساخته شده در کنار بناهایی کهنه و تاریخی نیست، بلکه تمدنی است که هویت بخش مهمی از اقوام منطقه را در خود حفظ کرده و تخریب و قربانی کردن آن به نوعی ویرانی تمدن و هویتی بشری است. غرض شدن این شهر باستانی، آغاز بحرانی دیگر و بسته شدن دروازهای دیگر به روی صلح در این منطقه است، شهری که میتوانست رویای برای آشتی و صلح باشد اما امروز غریقی تنهاست!
نویسنده: احسان شاه حسینی
متن مذکور در شماره نخست ماهنامه فراتاب کُردی منتشر شده است
شما میتوانید برای مطالعه دیگر مطالب این ماهنامه، نسخه آنلاین آن را از طریق یکی از دو لینک زیر تهیه کنید: