فراتاب: در فرهنگ و تاریخ باستانی ما ایرانیان، زن از چنان جایگاه والا و بالایی برخوردار بوده است که در گاهشماری و تقویم خود روزی را برای تکریم و بزرگداشت او در نظر گرفتهاند. این روز را جشن سپندارمذگان یا اسپندگان نامیدهاند که از واژه اوستایی «سپنته آرمئیتی» به معنی فروتنی پاک و مقدس گرفته شده است. در ایران باستان همیشه از برابری زن و مرد سخن گفته شده و برتری این دو تنها در درستی، نیکی و مهرورزی بوده است. به همین دلیل دارمستتر فرانسوی میگوید تصویر هیج زنی والاتر از تصویری که در اوستا کشیده شده است، نیست.حکیم فردوسی توسی وقتی از مردان شاهنامه میگوید، درباره زنانی چون گردآفرید و بانوگشسب و ... هم سخن گفته است. او در جایی نقش زن را این گونه بیان میکند:
هم از زن بود دین یزدان به پای/ یلان را به نیکی بود رهنمای
البته این بزرگداشت جایگاه زن، فقط در زبان نبوده بلکه نگاهی به تاریخ و فرهنگ کهن ما نشان میدهد که این موضوع در مرحله عمل نیز اثبات شده است. از این رو است که ما میبینیم زنانی چون پوراندخت و آذرمیدخت بر تخت شاهی نیز نشستهاند.
اما جشن سپندارمذگان، جشن گرامیداشت زن، زمین و دلدادگان بوده است که در 5 اسفند برگزار میشد. با توجه به اینکه در گاهشماری یزدگردی، هر روز اسم ویژهای داشت، در روزی که اسم ماه و روز یکسان میشد، آن روز جشن برگزار میگردید و چون روز پنجم ماه اسفند، اسفند نامیده میشد، پس این جشن در این روز برگزار میشد. با در نظر گرفتن 31 روزه شدن برخی ماهها و دگرگونی و تغییر روزها، برخی در تقویم رسمی کشورمان آن را در 29 بهمن هم برگزار میکنند. اما به دلیل گفته شده در بالا، بهتر است که این جشن در پنجم اسفندماه برگزار گردد؛ زیرا جشنهای ایرانی در پیوستگی کاملی با یکدیگرند و تغییر جای آنها سبب گسست همه جشنها میگردد.
در اساطیر ایران باستان، اهورامزدا شش ایزد نامیرا و جاودان را میآفریند. یکی از آن ایزدان و امشاسپندان، سپندارمذ بود که مادینه(ماده و مونث) است. این امشاسپند، نگهبان و ایزدبانوی زمین سرسبز و نشانی از باروری و زایش است. در باورهای کهن، زمین مانند زنان بارور، زاینده و پرورشدهنده بوده است و جنسیت آن نیز «مادینه= ماده» فرض شده و از همین خاستگاه میباشد که عبارتهای «مام میهن» و «سرزمین مادری» پدید آمده است. اگر به طبیعت نگاه کنیم در همین ماه ویژگی باروری زمین شکل میگیرد و نخستین جوانهها میرویند. از همین رو است که کاشت درخت هم جزیی از این جشن است.
بر اساس باورها، سپندارمذ نشان پاکی، فروتنی، محبت، دوستی و پارسایی اهورامزدا است و در جهان مادی، نگهبانی زمین و زنان نیک با اوست و چون زمین مانند زنان در زندگی انسان نقش باروری و باردهی دارد، جشن اسفندگان برای گرامیداشت زنان برگزار میگردید و ایرانیان از دیرباز آن را «روز زن» و «روز مادر» مینامیدند. ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه آورده است که ایرانیان باستان پنجم اسفند را روز بزرگداشت زن و زمین میدانستند و در این روز مردان به همسران خود هدیه میدادند. در واقع این جشن یک یادآوری برای مردان بود تا مادران و همسران و به طور کلی همه زنان را گرامی بدارند و همانگونه که هاشم رضی اشاره میکند، بیشترین جنبه مورد تاکید در این جشن، قدردانی از زنان است. در ادبیات فارسی از این رسم، با نام مژدگیران یا مزدگیران(= هدیه گرفتن از مردان) یاد شده است.
از ویژگیهای این جشن، پوشیدن لباس نو، شادی مردم، پذیرایی کردن و هدیه دادن به زنان و دختران بوده است. هدیه مرسوم این روز گل بود و در بین گلها، گلی خودرو از تیره نعناییان به نام «پلنگ مشک»، با طعمی شبیه به لیمو و رنگ صورتی روشن و تا حدودی بنفش، نماد این جشن بوده است که چون مردم امروزی با این گل چندان آشنایی ندارند، و یا احتمالا از روی اشتباه، پژوهشگران آن را گل بیدمشک نامیدهاند. در صورتی که ویژگیهای این گل، همان گل پلنگ مشک است.
با بررسی مشخصات، ویژگیها و دلایل برگزاری این جشن متوجه میشویم که آنچه امروزه در فرهنگ غربی به عنوان ولنتاین شناخته میشود، هزاران سال پیش در ایران رواج داشته و ایرانیان جایگاه زن را به روش شایستهای گرامی میداشتند. دلباخته فرهنگ دیگران شدن و به گفته حافظ شیرین سخن، از بیگانه تمنا کردن داشتههای خود، تعریف و تمجیدی ندارد. ما باید با گرامی داشتن این جشن، فرهنگ تاریخی و نیک نیاکانمان را زنده نگه داریم و پاسدار فرهنگ ملی خود باشیم.
رستم بهرامی پژوهشگر سیاست و فرهنگ
بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است