فراتاب – گروه بین الملل: با وجود همهی فشارها و مخالفتهای داخلی، منطقهای و بینالمللی، سرانجام رفراندوم استقلالِ اقلیم کردستان با اتحادِ نسبی و همراهیِ اکثر احزاب و جریانهای سیاسی و سرسختی قابل توجه شخص مسعود بارزانی برگزار شد. فعالیت آزادانه و نسبتاً گستردهی مخالفان داخلی رفراندوم و تشکیل کمپینِ «نه» آن هم با در اختیار داشتنِ چندین کانال رادیویی و تلوزیونی و برگزاری میتینگ های مختلف، از درخشانترین جلوه های این رویداد سیاسی بود که حتی تصور آن نیز در بسیاری از کشورهای خاورمیانه، غیرممکن است. حالا تقریبا اغلب کشورهای جهان به صورت ضمنی یا پنهانی پذیرفته اند که دیگر نمیتوان به ادامهی حیاتِ کشور عراق که تنها برآمده از سیاستهای غیرواقعبینانه و سودجویانهی ابرقدرتها پس از جنگ جهانی اول است امیدوار بود. بر همین اساس میتوان مدعی شد که مخالفت های موجود بیشتر بر مدار کنترل سود و زیان های ناشی از استقلال کردستان دور میزند نه ممانعت از تحقق آن. به عبارت دیگر مخالفان تجزیهی عراق به شکل ناگزیری تلاش میکنند هزینه های ناشی از این جدایی را به حداقل و منافع شان را به حداکثر برسانند.
شکی نیست که کردها از این مرحله ی سخت (برگزاری رفراندوم) گذشتهاند. آنها با این حرکت، بسیاری از خطوط قرمز سیاسی و حقوقی حاکم بر منطقه را شکسته اند و طبیعی است که باید با برخی عواقب دشوار اقتصادی و سیاسی آن حداقل در کوتاه مدت دست و پنجه نرم کنند. حال سئوال اینجاست که گام بعدی کردها چیست؟
به باور این نوشتار رهبران کرد برای اینکه بتوانند گام بعدی (تبدیل نتیجهی رفراندوم به استقلال) را با قدرت و اطمینان بیشتری بردارند سه وظیفه ی مهم و حساس پیشِرو دارند:
- اگرچه اتحادیهی میهنی (یهکیهتی) با وجود شکاف های عمیق داخلی و اختلاف نظرهای گسترده میان رهبرانش سرانجام عهدشکنی نکرد و تا پایان رفراندوم با حزب دمکرات (پارتی) ماند و برخی شخصیتهای آن مانند «کوسرت رسول» و «نجمالدین کریم» در الحاق کرکوک به پروسهی یاد شده نقش مهمی ایفا کردند اما این مسعود بارزانی بود که علیرغم وجود انتقادهای گسترده نسبت به مشروعیت و عملکردش، در برابر همه ی فشارهای داخلی و خارجی ایستاد و این بارِ لرزان را به سرمنزل مقصود رساند. اکنون همهی نگاه ها متوجه اوست. به راستی او چگونه میخواهد در یک بازهی زمانی مشخص با کمترین هزینههای سیاسی و اقتصادی، رأی قاطع کردها را در عرصهی بینالمللی، به استقلال کامل ترجمه کند؟
بارزانی برای اینکه بتواند همچنان صالح ترین شخصیت برای ادامه ی این روند باشد باید بر شکاف های سیاسی حاکم بر اقلیم غلبه کرده و پاسخ مثبت کردها به رفراندوم را به دستمایه ای برای احیای وحدت ملی، انسجام اجتماعی و اعتماد عمومی تبدیل کند. این رفراندوم پیش از هر چیز باید انگیزه ی او را برای دور شدنِ هرچه بیشتر از یک شخصیت حزبی و نزدیک شدن به ویژگی های یک رهبر فراحزبی افزایش دهد. برای موفقیت در این زمینه، ابتدا باید برای عبور از مرزهای فرهنگیِ سختی که در چند دهه ی گذشته از رهگذر سیاست های اغلب اشتباه، میانِ دو منطقهی زرد و سبز کردستان سر برآورده اند شجاعت کافی از خود نشان دهد؛ سیاست های کشنده ای که یک جنگ خونین داخلی برجای گذاشتند و به منبع خصومتهای سیاسی و اقتصادی عمیقی تبدیل شدهاند. رأی ضعیف سلیمانیه و حلبچه به رفراندوم زنگ خطر بزرگی برای همهی احزاب و گروههای سیاسی اقلیم از جمله حزب دمکرات و شخص بارزانی است. او به عنوان یک رهبر صرفاً حزبی هرگز قادر نخواهد بود استقلال وعده داده شده را محقق کند. وی برای رسیدن به هدف نهایی خود باید با رویه ای متفاوت از قبل از منطقه ی تحت سلطه ی خود (منطقهی زرد) خارج شده و با مناطق سبز و بنفش به گفتگو بنشیند و مسئولیتِ تاریخی خود را به عهده بگیرد. او باید درک کند که مردم کردستان یکبار دیگر در برابر چنین پرسش دشواری قرار نمیگیرند تا علیرغم نارضایتی از عملکرد رهبران، بر اساس وظیفه ی تاریخی خود «بله» بگویند. بنابراین او به ایجاد یک تحول بزرگ نیاز دارد. پیش زمینه ی چنین حرکتی برگزاری یک انتخابات آزاد و سالم پارلمانی است؛ انتخاباتی که میبایست برآیند خواست و اراده ی تمامی ساکنان اقلیم کردستان باشد. بارزانی باید برای ریشهکن شدن فساد ساختاری در اقلیم کردستان، در برابر قدرت و مشروعیت پارلمان تمکین کند، میلیشیاهای حزبی را منحل و ارتش فراحزبی را بنیانگذاری نماید، تفکیک کامل قوا را بپذیرد و اهداف خود را تنها از طریق یک پارلمان دمکراتیک و مستقل پیگیری نماید تا اعتماد و حمایت قاطع مردم و احزاب سیاسی را برای رسیدن به هدف تاریخیاش به دست بیاورد. در چنین وضعیتی با اطمینان می توان گفت که او موجه ترین رهبر سیاسی برای تحقق رؤیای دیرینه ی کردهاست.
- رهبران کرد باید تلاش کنند التهابات و تنش های داخلی، منطقهای و بین المللی ناشی از برگزاری رفراندوم را تا حد ممکن کاهش دهند و علاوه بر ایجاد لابی های قدرتمند در کشورهای قوی و سازمانهای مؤثر بین المللی، به گفتگوی رو در رو با دولتهای منطقه بپردازند و با ارائه ی صورت بندی جدیدی از منافع این کشورها در آینده ی کردستان، بخشی از نگرانی های آنان را مرتفع نمایند. تأمین کامل امنیت و منافع شرکت های بین المللی حاضر در اقلیم نیز از دیگر راهکارهایی است که باعث ایجاد امنیت متقابل برای کردها خواهد شد. از سوی دیگر علاوه بر پیوندهای گسترده ی تاریخی و مشترکات عمیق فرهنگی میان ایران و کردهای عراق، جمهوری اسلامی در مقایسه با کشورهایی مانند اسراییل و ترکیه از عمق استراتژیک بیشتری در منطقه برخوردار است به همین دلیل نزدیکی بیشتر اقلیم به ایران میتواند امنیت پایدارتری به همراه داشته و میزان هزینههای ناشی از استقلال را کاهش دهد. کردها نباید اجازه دهند اعراب شیعه و سنی عراق حولِ محور یک دشمنِ مشترک یعنی کردستان، متحد شوند. فشارهای حقوقی و سیاسی و تلاش برای تعمیق اختلافات میان گروه های سیاسی، قومی و مذهبیِ عراقی می تواند موضع آنها را در برابر بغداد تقویت کند به همین دلیل آنها باید تا آخرین لحظات در ساختار سیاسی عراق حضور داشته باشند و از آن خارج نشوند.
- بازسازی روابط با پ.ک.ک و احزاب کرد سوریه سومین موضوعی است که رهبران اقلیم از جمله بارزانی باید در کانون توجه خود قرار دهند. اختلاف و درگیری میان پ.ک.ک و حزب دمکرات در سال های گذشته باعث تحمیل هزینه های زیادی به طرفین شده و از میزان اثرگذاری منطقه ای آنها کاسته است. نزدیکی اقلیم به «پ.ک.ک» و احزاب کرد سوریه میتواند یک معامله ی برد-برد برای کردها باشد. اقلیم کردستان از طریق این احزاب میتواند از یک سو کارشکنی های دولت ترکیه را تا حدود زیادی کم اثر نماید و از سوی دیگر با کمک کردهای سوریه که حالا بخشهای مهمی از خاک این کشور را در اختیار دارند و بازیگر مهمی در بحران ادامه دار حاکم بر سوریه به شمار میآیند بخشی از تحریمهای اقتصادیِ احتمالیِ کشورهای منطقه را دور بزنند.
بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است