فراتاب: انسان در رجعتی تاریخی با گذر از کهکشان گوتنبرگ، قرارگیری در مسیر عقل دکارتی، ورود به کهکشان مارکنی و در نهایت با قدم گذاشتن به عصر ارتباطات الکترونیکی، به جهانی رسیده است که از آن به فضای مجازی یاد میشود. جهانی که با شبیهسازی هنجارها، قواعد، تعاملات، ارتباطات نمادین، ارزشها و ضد ارزشهای مختص خود را دارد که در کنار جنبههای مفید آن، جنبههای آسیبزایی بر زندگی فردی و اجتماعی افراد دارد.
مارتین هایدگر بر این باور است که فناوری مدرن، روابط درون فردی و بین فردی را مورد تهدید و تغییر قرار داده است و این تغییر ربطی به استفاده درست یا نادرست از فناوری ندارد بلکه خود فناوری منحصرا موجب پیدایش فرهنگ فناورانه خاصی شده است که با روح بشر به عنوان موجودی ازلی و ابدی در تعارض قرار میگیرد. همچنین مارشال مک لوهان معتقد است که فناوری در جهت گسترش حواس آدمی است که گرچه از جنس آدمی نیست اما وابستگی نزدیک و مداوم فناوری با انسان او را همانند نارسیس در یک وضعیت توهم و ناآگاهی قرار میدهد که با گذر زمان با پذیرفتن سلطه فناوری، انسان را به خدمت خویش درمیآورد.
طبق گزارشات انجمن جهانی اینترنت در سال 2017، طی سه دهه اخیر جمعیت کاربران اینترنت سه برابر شده است و در نتیجه خطر اعتیاد به آن سه برابر بیشتر شده است.
اینترنت، تحول انقلابی عرصه ارتباطات و شروع پارادایمی جدید در زندگی جوامع امروزی است. همچنین تسهیل دسترسی به آن موجب تغییراتی در رفتار و گفتمان نسلهای امروزی و تغییرات فزایندهای در استحکام بنیان خانوادهها داشته است و چون خانواده، هسته اصلی جامعه را تشکیل میدهد، هر گونه تغییر و اخلالی در کارکرد آن اثرات جبران ناپذیری را بر افراد و جامعه خواهد داشت. به نظر میرسد تکنولوژی از طریق تغییر در ساختار و فرآیند ارتباط میتواند بر رابطه فرد با همسرش تاثیرات منفی گذاشته و به کاهش این ارتباط منجر شده و روابط بین فردی، حقوق و تکالیف مربوط به نقشها و انتظارات افراد از یکدیگر را تغییر داده است. کاهش ارتباط همسران در بسیاری موارد به خیانت در روابط زناشویی میانجامد. صمیمیت جنسی و احساسی با شخصی غیر از همسر و خارج از چهارچوب زناشویی، یکی از تعاریف خیانت است. تحقیقات نشان میدهد که 20 تا 25 درصد زوجین، در طول زندگی مشترک خود خیانت را تجربه میکنند. شانین خیانت زناشویی را شامل سه نوع میداند: خیانت جنسی، خیانت عاطفی و خیانت اینترنتی که نوع سوم روند صعودی و رو به رشدی را در جوامع امروزی نشان میدهد.
همچنین تحقیقات داخلی و خارجی بسیاری به آسیبهای جدی اینترنت و تاثیرات نامطلوب آن در فروپاشی بنیان خانوادهها، سرد شدن روابط زناشویی، ناسازگاری زوجین در طول زندگی مشترک و کم شدن محبت و صمیمیت بین آنها که منجر به از هم گسیختگی روابط زناشویی، طلاق عاطفی و در نهایت طلاق رسمی میشود، تاکید دارد. از تاثیرات منفی روانشناختی استفاده از اینترنت میتوان به افسردگی، بازداری اجتماعی و سطوح پایین تر تفاهم و دوست داشتنی بودن اشاره کرد.
اما سوال این است که اینترنت چگونه در فروپاشی بنیان خانواده نقش ایفا میکند و اصولا میتوان نقشی مستقل را برای آن قائل شد؟
در پژوهشی از شادی ضابط و همکارش که در سال 2021 انجام شده است، با روشی پدیدارشناسانه به این نتیجه میرسد که اینترنت به تنهایی نمیتواند در فروپاشی خانواده نقشی داشته باشد اما میتواند سرد شدن بیشتر رابطه و در نهایت فروپاشی بنیان خانواده را از طریق نقش تشدیدکنندگی، تسهیلکنندگی و سرعت بخشی در این فروپاشی را به عهده داشته باشد. نتایج این تحقیق ارزشمند، عاملیت مستقل اینترنت به تنهایی را زیر سوال برده و موید این مساله است که در صورت وجود رابطهای مستحکم در بنیان خانواده، اینترنت همچون یک ابزار هرگز نمیتواند در جهت فروپاشی این بنیان تاثیر بگذارد و به عکس در صورت وجود مشکلاتی در رابطه میتواند نقش تشدیدکننده، تسهیلکننده و کاتالیزور را ایفا کند.
در نهایت برخلاف گفتههای هایدگر و مکلوهان، در نگاهی خوشبینانه با توجه به اینکه افراد نسبت به تفاوتهای فردی، نیازها، انگیزهها و ارزشهای برخاسته از روابط اجتماعی، جایگاه اجتماعی، تحصیلی و معیارهای روانشناختی خود پیامها را برمیگزینند، میتوان امیدوار بود که با تشخیص علت اصلی خیانت و یا نشانههای سردی در روابط، اینترنت را در جهت بهبود این روابط بهکار گرفت به شیوهای که در راستای نیازهای سلامت روان، آموزش و فرهنگ خانوادگی و اجتماعی موثر واقع شود.
نویسنده: سنور دانشخواه
این یادداشت در شهریور 1401 و در چارچوب تمرینهای عملی دوره پیشرفته آموزش روزنامهنگاری انجام شده است.