فراتاب: گزارش پیش رو به بهانه 34مین سالروز بمباران شیمیایی روستای زرده توسط یکی از جوانان همین روستا نوشته شده است:
زرده روستایی بکر واقع در 120 کیلومتری شمال غربی شهر کرمانشاه و شمال شرق سرپل ذهاب قرار دارد. اهالی روستای زرده به زبان کُردی و گویش گوران تکلم میکنند و پیرو آیین یارسان هستند پیشتر جمعیت آن بیش از 3 هزار نفر بوده است که طی سالیان اخیر به واسطه مشکلات مختلف با مهاجرت نیمی از اهالی روستا مواجه شده است. این روستا به واسطهی قدمت تاریخی و وجود آثار باستانی متعدد و زیارتگاههای پیروان آیین یارستان همواره مقصد دوستداران اماکن باستانی و زیارتی بوده و تا به حال میزبان اقشار مختلفی از سراسر دنیا بوده است. اما آنچه که زرده را مشهور کرده نه زیارتگاهها و مقصد توریستها بلکه حوادث پایانی جنگ هشت ساله تحمیلی عراق بر ایران است.
زرده در جنگ تحمیلی
در طول هشت سال جنگ ایران و عراق زرده به واسطهی وجود مقر ارتش و رزمندگان خط مقدم بصورت همیشگی و پیدرپی هدف بمباران موشکهای جنگی و توپخانههای بعثی قرار میگرفت که طی آن چندین انسان بیگناه و غیرنظامی هم شهید شدند.
در تاریخ 27 تیر سال سال 1367 امام خمینی ،رهبر وقت جمهوری اسلامی ایران، پیامی دربارهی پذیرش قطعنامهی 598 شورای امنیت منتشر کرد به موجب این قطعنامه ایران و عراق اعلام آتشبس کردند.
اهالی روستای زرده هم که از هشت سال جنگ و خونریزی و ناامنی خسته شده بودند از انتشار خبر پذیرش قطعنامه توسط رهبر ایران بسیار شادمان شدند و آن را پایان ناامنی و کشتار دانستند غافل از اینکه بلایی سخت در انتظارشان است.
طولی نپایید که این شادمانی به عزا تبدیل شد چون عراق پس از امضا توافقتنامه و پذیرش آن توسط ایران، بازهم به حملات خود ادامه داد و مجددا از مرزهای هوایی و زمینی به حریم ایران تجاوز کرد.
بمباران شیمیایی زرده
تنها سه روز پس از پذیرش قطعنامه در سحرگاه جمعه 31 تیر67 روستای زرده آماج حمله جنگندههای حامل سلاحهای شیمیایی قرار گرفت از تمام جهات روستا توسط بمب شیمیایی محاصره شد به سبب این بمباران 275 نفر در همان لحظه شهید و بیش از هزار نفر مصدوم شدند که متاسفانه تاکنون تنها مصدومیت 477 نفر از آنها به تایید بنیاد شهید و امور ایثارگران رسیده و دیگر مصدومان به دلیل بستهشدن گردنهی بانطاق و حملهی مجاهدین خلق (عملیات مرصاد) و نرسیدن به مراکز درمانی و نداشتن مدارک بالینی و مستند در کمیسیونهای پزشکی بدون توجه به شرایط روحی و جسمی نامناسبشان از جانب بنیاد شهید و امور ایثارگران رد و هیچگونه حمایت و خدماتی دریافت نکردهاند.
زرده در غبار فراموشی و بیتوجهی
بمب شیمیایی تنها یکی از ظلمهایی بود که در حق این مردم روا داشتند، امروزه هوای پر گرد و غبار، زلزلههای گاه و بیگاه، فقر، بیکاری، بحران کمآبی و خشکیدن باغاتی که تنها منبع در آمد مردمان این دیار هستند باعث افزایش دردها و مشکلات اهالی زده و افزودن به عوارض باقیمانده از بمباران شیمیایی شده است.
مردمی که اعم از زن و مرد، پیر و جوان طی هشت سال خانههایشان در چند قدمی خط مقدم جنگ بود و شانه به شانهی سربازان ارتش جنگیدند برای دفاع از خاکشان سزاوار چنین رنجی پس از چند دهه از جنگ نیستند!
هنوز ناگفتههای زیادی از جنگ در کرمانشاه وجود دارد که شاید دیگر برای ابراز آنها خیلی دیر باشد اما مردمانی که هشت سال با جنگ و خون و خمپاره و موشک زندگی کردند و از ابتداییترین امکانات محروماند دیگر نه بزرگداشت آن روز را میخواهند نه مراسم یادبود شهدا از اینکه هر ساله سوژهی خبرنگاران داخلی و خارجی شوند و نمک به زخمشان بپاشند خسته شدهاند، زردهی مظلوم را دریابید!
نویسنده: فردیس حیدری
بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است.