کیاست سیاه | فراتاب
کد خبر: 9211
تاریخ انتشار: 28 اردیبهشت 1398 - 16:46
پوپولیسم خوب و بد ندارد!
در حالیکه برخی احزاب میانه‌رو می‌پندارند با اقتباس از پوپولیست‌های راست افراطی می‌توانند آن‌ها را از میدان به در کنند، اما سه انتخابات مهم سال 2018 در اروپا نشان می‌دهد این استراتژی اشتباه است.

فراتاب - گروه بین‌الملل: پس از انتخابات پارلمانی هلند در ماه مارس 2017 نخست وزیر مارک روته پیروزمندانه اعلام کرد «پوپولیسم خوب» بر «پوپولیسم بد» فائق آمده است، ادعایی که در رسانه‌های جهان مشتاقانه و بدون هیچ انتقادی تکرار شد. بدین ترتیب این «فهم عرفی[1]» که بهترین روش برای شکست دادن راست رادیکال پوپولیست، تدوین نسخه معتدلی از برنامه‌های آن‌ها در عین طرد خود حزبشان است مورد تأیید واقع شد.

اما تنها اندکی از افراد به این نکته توجه کردند که ادعای روته بر فرضیات تجربی غیرمتقنی استوار است: در مقایسه با انتخابات سال 2012، روته سهم بزرگی (از کرسی‌های خود) را از دست داد (5.2-%)، در حالیکه حزب آزادی خیرت ویلدرز 3 درصد رأی بیشتر گرفت و با پیوستن به یک حزب تازه تأسیس راست رادیکال به اسم «انجمن آزادی» که 1.8 درصد آرا را به خود اختصاص داده بود روی‌هم‌رفته 14.9 درصد آرا را به دست آوردند. این میزان یک درصد از رأی بالای 15.45 درصد حزب آزادی در سال 2010 کمتر است.

 سه انتخابات مهم سال 2018 اما، مبانی مناسب‌تری برای بحث پیرامون این موضوع که بهترین پاسخ به راست رادیکال چیست را فراهم می‌کند. در سوئد با وجود چرخش به راست آشکار حزب میانه‌رو (راست میانه) و حتی سوسیال دموکرات‌های چپ میانه، اوج‌گیری دموکرات‌های سوئد در انتخابات پارلمانی ماه سپتامبر متوقف نشد. هم میانه‌روها (که 3.5 درصد از آرای خود را از دست دادند) و هم سوسیال دموکرات‌ها (که 2.8 درصد از سهم خود را از کف دادند) شکست خوردند، در حالی که دموکرات‌های سوئد با افزایش سهم 4.7 درصدی بزرگ‌ترین برنده انتخابات بود و در جایگاه سوم قرار گرفت.

 نتایج انتخابات ایالتی باواریا نیز که تا حد زیادی نیز قابل پیش‌بینی بود، هم نسبتاً مشابه از کار درآمد و حزب حاکم اتحادیه سوسیال مسیحی عملاً دستور کار آلترناتیو برای آلمان (حزب پوپولیست راست رادیکال) را کپی کرد –دقیقاً همان کاری که آن‌ها در اوایل دهه 1990 با جمهوری‌خواهان نیز کرده بودند. در واقع جدال منطقه ای اتحادیه سوسیال مسیحی با حزب آلترناتیو ائتلاف بزرگ در برلین ( که خود با دردسرهای عظیمی روبه‌رو بود) را زمین‌گیر ساخت و سیاستمداران اتحادیه سوسیالیستی را با صدراعظمِ خودشان «آنگلا مرکل» در پایتخت و نیز بروکسل پنجه در پنجه ساخت.

 همانطور که نظرسنجی‌ها در طول ماه‌ها نشان می‌داد، در پیش گرفتن این سیاست، نه‌ صعود آلترناتیو را متوقف کرد و نه سقوط اتحادیه مسیحی را. اتحادیه سوسیال مسیحی پس از دهه‌ها تسلط بر این ایالت، اکثریت پارلمانی و 10.5 درصد از سهمِ رأی خود را از دست داد – 22 درصد کمتر از میزان رأی آن‌ها در سال 2013. آفد نیز در نخستین انتخابات خود در باواریا موفق به ورد به پارلمان این ایالت شد و 10.2 درصد آرا را به دست آورد. بدین ترتیب نه‌تنها سهمش کمتر از آنچه نظرسنجی‌ها در طولماه‌ها پیش‌بینی می‌کردند نشد، بلکه تنها 2 درصد کمتر از میزان آرای آن‌ها در انتخابات فدرال 2017 رأی اندوختند.

نهایتاً در انتخابات شهرداری‌های بلژیک که کمتر از سوی رسانه‌ها پوشش داده شد، «ائتلاف جدید فلمیش» باوجود گردش شدید به راست، مخالفت با مهاجرت و نیز سخت‌گیری‌های «تئو فرانکن»، وزیر پناهندگی و مهاجرت شکست بزرگی را تجربه کرد.

 همزمان حزب راست رادیکال و پوپولیست فلمیش اینترست دوباره زنده شد و با تمرکز بر مخالفت با فرانکنِ «سهل‌گیر» در کمپین انتخاباتی اش، بهترین نتایج ده‌های اخیر خود را به دست آورد. در حالیکه تعمیم نتایج انتخابات محلی به انتخابات سراسری همواره نیازمند دقت بالایی است، اما انتخابات شهرداری‌ها نشان داد احتمال شکست ائتلاف جدید فلمیش و پیروزی فلمیش اینترست در انتخابات سراسری امسال بالاست. همچنین خروج ائتلاف فلمیش از کابینه فدرال به دلیل اختلاف بر سر توافق‌نامه غیر الزام‌آور مراکش نیز تأثیر اندکی برای تعدیل این وضع خواهد داشت.

 بنابراین سوال مهم این است که ما از این سه انتخابات مهم سال 2018 چه درسی می‌توانیم بگیریم؟ اولاً راست رادیکال پوپولیست هنوز در حال اوج‌گیری بیشتر در اروپای غربی است. ثانیاً احزاب جریان اصلی که دستور کار پوپولیست‌های راست رادیکال را در پیش گرفته‌اند و خود آن‌ها را طرد می‌کنند، همچنان در حال شکست خوردن در انتخابات مختلف هستند. ثالثاً تمرکز بر مسائل فرهنگی – اجتماعی - از جمله مهاجرت و تا حد کمتری همبستگی اروپایی – نه‌تنها به پوپولیست‌های راست رادیکال کمک می‌کند، بلکه در راستای منافع سبزهاست که هم در باواریا و هم در فلاندر به دومین برنده بزرگ تبدیل شدند.

 اما آیا این وضع بدان معناست که رأی‌دهندگان - همانطور که ژان ماری لوپن هم در دهه 1990 اعلام کرده - اصل را بر کپی ترجیح می‌دهند؟ لزوماً خیر! هم آفد و هم دموکرات‌های سوئد در ماه‌های اخیر از ارقام چند ماه پیش تنزل کرده‌اند، چه رسد به عملکرد آن‌ها در اواخر سال 2016، یعنی زمانی که توافق اتحادیه اروپا با ترکیه آنچه «بحران پناهجویی» خوانده می‌شد را به اصلی‌ترین موضوع کار سیاسی کشورهای این قاره مبدل کرد. از این رو برخی از هواداران استراتژی همکاری ادعا می‌کنند اگر جریان اصلی راست و چاپ به راست متمایل نمی‌شدند، پوپولیست‌ها موفقیت‌های بیشتری به دست می‌آوردند.

 متأسفانه رد کردن این گزاره سخت است. توافق «مهاجرت واقع‌گرایانه» با ترکیه از شدت مسئله مهاجرت کاست، امری که نهایتاً حمایت از احزاب راست رادیکال پوپولیست را کاهش داد – زیرا مسئله اصلی آن‌ها مهاجرت بود. این در حالی است که پیگیری این منطق، تمرکز بر ایده‌های انتخاباتی راست‌گرایان رادیکالِ پوپولیست و نیز تکرار کردن شعارهای آنان به ارتقای جایگاه آن‌ها انجامیده است.  حتی اگر تصور کنیم موضعی ضد مهاجر‌تر  منجر به جلوگیری از انتقال آرای برخی رأی‌دهندگان از راست میانه به راست رادیکال می‌شود، اما بسیاری از رأی‌دهندگان در واقع بومی‌گرا نیستند، بلکه پوپولیست‌هایی هستند که در میان احزاب جریان اصلی پخش شده بودند و بنابراین اکنون راست رادیکال را بر راست جریان اصلی ترجیح می‌دهند.

 البته در پایان با یک سوال اخلاقی روبه‌رو هستیم (یا باید باشیم). کپی کردن مسائل و ایده‌های پوپولیست‌های راست رادیکال به اجرایی شدن گفتمان و سیاست‌های آن‌ها می‌انجامد، خواه توسط خود آنان باشد و چه توسط احزاب جریان اصلی. تجربه هلند همین درس را به ما می‌دهد، زیرا طرد حزب آزادی باعث جلوگیری از غوطه‌ور شدن جریان اصلی در تضاد بیشتر با مهاجرت و سیاست‌های هم‌گرایانه نشده است.

 با فرض اینکه هم فرستنده پیامِ پوپولیسم و هم خود پیام هم از منظر تجربی و هم از لحاظ هنجاری تهدیدی علیه لیبرال دموکراسی به حساب می‌آید، «پوپولیسمِ خوب» برای مقابله با «پوپولیسمِ بد» استراتژی نادرستی است.

 

پی‌نوشت‌

[1] . received wisdom

 

✍️ کاس مود، بنیانگذار کنسرسیوم اروپایی پژوهش سیاسی

✍️ برگردان به فارسی: محمد گلشاهی

منبع اصلی: گاردین

بازنشر این مطلب با ذکر منبع فراتاب بلامانع است

نظرات
آخرین اخبار