کد خبر: 9090
تاریخ انتشار: 3 دی 1397 - 18:16
سهراب سعدالدین
به جریان افتادن پروسه یا پروژه ای موسوم به «جهانی شدن» که بواسطه شتاب تحولات تکنولوژیک بویژه در حوزه ارتباطات در طی چند دهه اخیر تقویت نیز شده است، آثار و تبعات متعددی بر مناسبات بین المللی و روابط بین الملل داشته است.

 

فراتاب - گروه بین الملل: به جریان افتادن پروسه یا پروژه ای موسوم به «جهانی شدن» که بواسطه شتاب تحولات تکنولوژیک بویژه در حوزه ارتباطات در طی چند دهه اخیر تقویت نیز شده است، آثار و تبعات متعددی بر مناسبات بین المللی و روابط بین الملل داشته است. اولین و شاید مهم ترین اثر آن خارج کردن فرایند دسترسی به اطلاعات و کنترل آن –به عنوان یک عامل مهم قدرتمند- از انحصار دولت ها و بنابراین، دست یابی طیف وسیعی از بازیگران غیر دولتی به این منبع مهم قدرت و در نتیجه قدرتمند کردن بازیگران غیر دولتی بوده است. افزون بر این، این دسترسی گسترده و غیر قابل کنترل به اطلاعات گستره تعریف منافع ملت ها را از حصار بسته تعریف دولت ها بیرون آورده و به تعبیر «کیشور محبوبانی» در کتاب «نیمکره جدید آسیایی» سبب دموکراتیزه شدن آرزوهای بشری شده است.

در کنار این تحولات، توزیع قدرت در سطح جهانی[1] –و نه انتقال آن- سبب قدرتمندی بازیگران دولتی و غیر دولتی متعددی شده است. تجربیات تاریخی دولت ها و ملت ها نیز سبب تحولی دیگر در نظام بین الملل شده و آن جایگزینی مفهوم آنارشی –به عنوان خصلت پایدار نظام بین الملل در همه زمانها-  با آنارشی بالغ[2] به معنای حرکت از سمت جهان رقابت ها به جهان همکاری ها و رقابت ها است. ترکیب این دو تحول –آنارشی بالغ و توزیع قدرت جهانی- سبب پیچیده شدن و چند لایه شدن رقابت های­ جهانی، اهمیت یافتن اجماع جهانی برای مقابله با موضوعات بین المللی و در نهایت، تثبیت چند جانبه گرایی در نظام بین الملل شده است.همچنین، اهمیت دست یابی به توافق در نظام چند جانبه امروز و ناتوانی دولت ها - بدون دریافت کمک از کنشگران غیر دولتی- در شکل دادن به تفاهم بین المللی سبب بروز پدیده ای به نام حمکرانی چند سطحی –جهانی، منطقه ای، ملی و فرو ملی- و حمکرانی چند قطبی –به معنای تفکیک حکمرانی در حوزه های مختلف شده است.

در فضای اهمیت یافتن عمل جمعی و همکاری در روابط بین الملل، تعریف از قدرتمندی و معیارهای آن نیز متفاوت شده است. در این چارچوب، مولفه های فرهنگی، هنجاری و معنایی قدرت به صحنه آمده و شکل های جدیدی از قدرت نظیر قدرت نرم و قدرت هوشمند را مطرح کرده اند. همچنین، اشکال نفوذ نیز متعدد شده و حوزه های مختلفی از اقتصادی و تکنولوژیک تا فرهنگی را در بر گرفته اند. به دنبال این تغییر و تحولات، بازیگران بیشتری به منابع قدرت دسترسی پیدا کرده و به کنشگری در عرصه روابط بین الملل پرداخته اند. در کنار اینها، مفهوم منافع نیز در قالب یک سازه اجتماعی گسترده شده و از حصار تعریف دولت محور پیشین خود خارج شده است.

مجموعه تحولات فوق ترسیم کننده مثلث تحول در فضای بین الملل امروز هستند، مثلثی که بر پایه سه راس تحول در معیارهای قدرتمندی، تعدد کنشگران بین المللی و تنوع در ابزارهای رسیدن به منافع عمومی متمرکز هستند. پر واضح است که این مثلث تحول راه را برای کنشگری کنشگران غیر دولتی در عرصه روابط بین الملل و استفاده از ابزارهای متعدد و متنوع در سیاست خارجی باز کرده است.

مقاله پیش رو ضمن معرفی دو معیار تلاش برای تحت تاثیر قرار دادن و تعقیب منافع عمومی –که یکی مقدم بر دیگری است-  به عنوان معیارهای سنجش دیپلماتیک یا غیر دیپلماتیک بودن یک عمل، بر تغییر جهت ناگزیر و ناگریز از سمت توجه به دیپلماسی عمومی به سوی توجه به بعد عمومی دیپلماسی تاکید کرده و معتقد است که این بعد، هم اکنون در مرکز عمل دیپلماتیک قرار دارد. بر این اساس، تعریف این مقاله از دیپلماسی و بازیگران دیپلماتیک تعریفی گسترده تر است، تعریفی که حوزه های گوناگون از جمله حوزه های فرهنگی، آموزشی، سلامت، ورزشی و ... را به عنوان زیر مجموعه های بعد عمومی دیپلماسی و بازیگران فعال در این حوزه ها را به عنوان بازیگران دیپلماتیک –البته با توجه به دو مولفه ثابت ذکر شده- شناسایی می­کند. موضوع مهمی که در ارتباط با بعد عمومی دیپلماسی باید به آن توجه شود؛ میزان استقلال عمل بازیگران فعال در این حوزه از دولت و بطور مشخص، حکومت و دستگاه سیاست خارجی است. در این راستا باید به سه مولفه ساختار دولت و حکومت، میزان اعتماد میان حکومت و جامعه و همچنین، بلوغ سیاسی جامعه مدنی توجه کرد. در حقیقت، هر چه ساختار حکومت منعطف تر، اعتماد میان حکومت و جامعه بیشتر و درک از منافع عمومی در جامعه مدنی بالاتر باشد؛ بعد عمومی دیپلماسی و بازیگران فعال در آن از استقلال عمل بیشتری برخوردار خواهند بود. البته مستقل نبودن این بعد به معنای ناکارآمدی آن نیست؛ بلکه این عدم استقلال آن را از یک ابزار مستقل در خدمت منافع عمومی به ابزاری در دست دولت ها – البته در شکل غیر دولتی و غیر رسمی آن و در قالب همکاری با دولت ها-  و البته کماکان در خدمت منافع عمومی بدل می کند.

 

[1]در بیشتر دوران های تاریخ جهان تغییر در روند انتقال قدرت مطرح بوده است و نه توزیع آن؛

[2]آنارشی بالغ بر این باور استوار است که دولت ها به درجه ای از بلوغ رسیده اند که ضمن پذیرش خصلت آنارشیک نظام بین الملل، جهت مدیریت این وضعیت، همکاری را بر منازعه ترجیح میدهند.

 

دکتر سهراب سعدالدین، پژوهشگر ارشد روابط بین الملل

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

نظرات
آخرین اخبار