فراتاب – گروه بین الملل: راشا اينسايدر در مقاله اي به بررسي ابعاد تحريم هاي دولت آمريكا ميپردازد و معتقد است ايجاد محدوديت هاي تجاري بر ايران، به موازات اعمال تحريم عليه كره شمالي و روسيه و سوريه، و جنگ تعرفهها با چين، براي ايجاد اخلال در روند اتحاد اوراسيا و شكلگيري قدرت جديد در عرصه بينالملل است. در ادامه به این مقاله تحلیلی مینگریم.
آیا جنگ اقتصادی عليه ایران، دراصل جنگ عليه ادغام اوراسیا است؟
پس از دور اول تحریمهای آمریکا علیه ایران در هفته گذشته، تشنج زیادی حاکم شد.سناریوهای جنگی فراوانند و در عین حال جنبه کلیدی جنگ اقتصادی از سوی دولت ترامپ نیز نادیده گرفته شده است: ایران یک مهره اصلی در یک صفحه شطرنج بسیار بزرگتر است.
تحریمهای تهاجمی ایالات متحده، که پس از خروج یکجانبه واشنگتن از قرارداد هستهای ایران آغاز شد، باید به عنوان یک حرکت پیشروی در بازی بزرگ جدید که در مرکز آن جاده ابریشم جدید چین -احتمالا به عنوان مهمترین پروژه زیرساخت قرن بیست و یکم- و انسجام کلی اورآسیا قرار دارد، تفسیر شود.
مانورهای دولت ترامپ گواهی بر این است که جاده ابریشم جدید چین یا ابتکار کمربند (جادهای) و جاده (BRI)[1]، چگونه تاسیسات آمریکایی را تهدید میکند.
یکپارچگی در حال افزایش اوراسیا
یکپارچگی اورآسیا در آستانه، که در آن روسیه، ایران و ترکیه در حال تصمیمگیری درباره سرنوشت سوریه در هماهنگی با دمشق هستند، کاملاً مشهود است. عمق استراتژیک ایران در سوریهی پس از جنگ به سادگی ناپدید نخواهد شد. چالش بازسازی سوریه تا حد زیادی متکی به متحدان بشار الاسد (چین، روسیه و ایران) خواهد بود. سوریه با تاکید بر جاده باستانی ابریشم، به عنوان گرهی مهم در ابتکار کمربند (جادهای) و جاده (BRI) و کلید یکپارچگی اورآسیا شناسایی خواهد شد.
به همین موازات، همکاری استراتژیک روسیه و چین - از پیوند میان ابتکار کمربند (جادهای) و جاده با اتحادیه اقتصادی اوراسیا (EAEU) گرفته تا توسعه سازمان همکاری شانگهای (SCO) و تحکیم بریکس پلاس- پتانسیل اقتصادی عظیمی در ثبات ایران دارد.
پیوند چند وجهی و پیچیده ایران با روسیه (از طریق اتحادیه اقتصادی اوراسیا (EAEU) و کریدور حمل و نقل بینالمللی شمال-جنوب) و چین (از طریق BRIو ذخایر نفت و گاز) حتی در مقایسه با موضوع سوریه در جریان جنگ داخلی هفت سال گذشته این کشور، بسیار محکمتر است.
ایران برای روسیه و چین جهت مشارکت در امکان اقدام به هر گونه «حرکت اصلاحی و در عین حال سخت» - همان چیزی که در سوریه در جریان است- یا بدتر از آن، جنگی شدید که از سوی واشنگتن آغاز شود، ضروری است.
یک مورد میتواند این باشد که رئیسجمهور ترامپ با اقدام اخیر خود در برابر رئیسجمهور پوتین، در تلاش برای مذاکره است تا در پیکربندی و شکل کنونی (روابط) -ترکیبی دوباره از سایکس پیکو در قرن بیست و یکم- نوعی از ثبات را ایجاد کند.
اما فرض بر این است که تصمیمگیریترامپ توسط حیله نئوکانهای ایالات متحده که برای جنگ 2003 در عراق فشار آورده بودند، دیکته نمیشود و یا با تبانی آنها صورت نمیگیرد.
کرهشمالی دوم؟
اگر وقتی که تحریمهای نفتی آمریکا در مورد ایران تا اوایل نوامبر شروع میشود، اوضاع انفجاری و بحرانی گردد؛ ترکیبی مجدد و واقعی از سناریوی اخیر کرهشمالی محتمل خواهد بود. واشنگتن همزمان سه گروه نبرد هوایی را برای ترساندن کرهشمالی اعزام کرد که شکست خوردند و ترامپ در نهایت گفتگو با «کیم جونگ اون» را ضروری یافت.
علیرغم سابقه ایالاتمتحده در سراسر جهان - تهدیدهای بیپایان تهاجم به ونزوئلا که تنها نتیجه ملموس آن یک حمله ناشیانه و ناموفق با هواپیمای بدون سرنشین بود، 17 سال جنگ بی پایان در افغانستان با طالبان که همچنان مانند قلههای هندوکش استوار و پابرجا هستند، موفق شدن گروه «1+4» (روسیه، سوریه، ایران، عراق، به علاوه حزبالله) در جنگی نیابتی و شریرانه در سوریه- همچنان نومحافظهکاران آمریکایی پرخاش میکنند و فریاد برخورد با ایران و حمله به این کشور را سر میدهند.
مشابه با موضوع کرهشمالی، روسیه و چین نشانههایی به دور از هرگونه اشتباه و سوء تفاهم، مبنی بر این که ایران در حوزه نفوذ نزدیک منطقهای آنها در اورآسیا قرار دارد و هر گونه حمله به ایران به عنوان حمله ای به کل حوزه اوراسیا در نظر گرفته می شود، ارسال خواهند کرد.
اتفاقات عجیبتری رخ دادهاست، اما دیدن بازیگرانی منطقی در واشنگتن، تلآویو و ریاض که آرزو دارند پکن و مسکو را همزمان به عنوان دشمنانی مرگبار داشته باشند، دشوار است.
در سراسر آسیای جنوب غربی، هیچ شکی وجود ندارد که دولت ترامپ - و در واقع، سیاست واشنگتن- در مورد ایران، تغییر رژیم است. بنابراین از حالا به بعد، قوانین جدید بازی، به جای جنگ واقعی، تشدید جنگ سایبری را نشان میدهند.
از دیدگاه واشنگتن، از نظر بازگشت سرمایه (بازدهی سرمایهگذاری)، این یک معامله نسبی است؛ زمانیکه در تئوری، فروپاشی اقتصادی ایران از سوی مقامات دولت ترامپ، قریب الوقوع اعلام شود، جنگ سایبری، مشارکت و همراهی روسیه- چین را به منظور دخالت مستقیم دور نگه داشته و احتمال آن را کاهش میدهد.
وزارت امور خارجه چین در بیان تلاش آمریکا برای تحمیل دوباره تحریمهای جهانی علیه ایران بیش از پیش صریح است و میگوید: «همکاری تجاری چین با ایران آزاد و شفاف، منطقی، منصفانه و قانونی است و هیچ یک از قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل را نقض نمیکند.»
این اعلام نظر، بیانیه وزارت امور خارجه روسیه را در مورد تحریمها از سوی ایالاتمتحده منعکس میکند: «این یک نمونه واضح از نقض مداوم قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل متحد و لگدمال کردن هنجارهای قانون بینالمللی است.»
رئیسجمهور ترامپ نیز به نوبه خود نیز صریح بوده است: «هر کشوری که تحریمهای علیه ایران را نقض کند، با ایالات متحده تجارت نخواهد کرد.»
شانس ایران در برخورداری از حمایت ترکیه یا قطر -که به طور کامل برای غذا، استفاده از حریم هوایی غیرنظامی و به اشتراک و تسهیم در اکتشاف گاز در پارس جنوبی وابسته به ایران هستند- میباشد. همچنین نیاز به ذکر این نکته نیست که روسیه و چین به حمایت از تهران در همه جبههها اطمینان دادهاند.
چگونه با چین تجارت نکنیم؟
رویدادی رخ داده است که قابلتغییر نیست. چین نه تنها به خرید نفت و گاز ایران ادامه خواهد داد بلکه میزان آن را نیز افزایش خواهد داد.
صنعت خودروسازی چین -که در حال حاضر 10 درصد از بازار ایران را تشکیل میدهد- به محض خروج فرانسه از ایران، به سادگی بازار این کشور را تصرف خواهد کرد. شرکتهای چینی پیش از این مسئول تامین 50 % قطعات خودرو وارداتی به ایران بودهاند.
روسیه به سهم خود متعهد شده است تا به میزان 50 میلیارد دلار در نفت و گاز طبیعی ایران سرمایهگذاری کند. مسکو از گام احتمالی بعدی دولت ترامپ بسیار آگاه است؛ اعمال تحریم بر شرکتهای روسی که در ایران سرمایهگذاری میکنند.
واشنگتن به سادگی نمیتواند «تجارت با چین» را انجام ندهد. کل صنعت دفاع آمریکا وابسته به چین برای مواد کمیاب زمینی (مواد شیمیایی خاکی) است. از دههی1980میلادی، شرکتهای چند ملیتی آمریکا زنجیرههای تامین صادراتی خود را با تشویق و تاکید مستقیم دولت آمریکا در چین راه اندازی کردند.
اتحادیه اروپا به نوبه خود «قانون و اساسنامه انسداد[2]» را - که هرگز قبلا استفاده نشده است، اگر چه در حال حاضر به مدت دو دهه است که ایجاد شده است- برای حفاظت از شرکتهای اروپایی، حتی تا حد تحمیل جریمه به کسب و کارهایی که به دلیل ترسی مشخص از ایران خارج میشوند، وضع کرده است.
در تئوری، این موضوع چند نکته مثبت را نشان میدهد. ولی با این حال، همانطور که دیپلماتهای اتحادیه اروپا در بروکسل به آسیا تایمز گفتند، یک شرط بزرگ وجود دارد: قلمروهای نفوذ و خدمتگذاران به ایالاتمتحده در سراسر اتحادیه اروپا فراوانند؛ بنابراین تعداد بسیار کمی از شرکتهای مبتنی بر اتحادیه اروپا، مانند شرکت توتال و رنو، در پایان، به سادگی دوباره سرمایه گذاری میکنند.
در همین حال، آنچه محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران در مورد یکجانبهگرایی در ایالاتمتحده گفت - که جهان «بیمار و خسته» از آن است - مدام در سراسر نیمکره جنوبی جهان انعکاس مییابد.
منشاء همه طوفانهای مالی
کسانی که به دنبال جنگ با ایران هستند احتمالا درک نخواهند کرد که سناریوی کابوس بسته شدن تنگه هرمز در خلیج فارس -انسداد راه ترانزیت 22 میلیون بشکه نفت در روز- در نهایت منجر به مرگ دلارهای نفتی میشود.
تنگه هرمز را میتوان به عنوان پاشنه آشیل کل قدرت اقتصادی غرب / آمریکا پیکربندی کرد: بسته شدن آن منجر خواهد شد که منشاء همه طوفانهای مالی در بازار مشتقات کوادریلیون دلاری را منفجر کند. به استثنای اینکه چین انرژی ایران را خریداری نکند، تحریمهای آمریکا -به عنوان یک ابزار اقتصادی جغرافیایی- اساسا بیمعنا هستند.
البته بدون شک، در این سیاست، به همان اندازه که روز به روز بر رنج مالی مردم ایران افزوده میشود، روز به روز در کنار هم، حس انسجام ملی آنها بار دیگر در برابر تهدید خارجی در حال شکلگیری است.
چین و روسیه پیش از این قول دادهاند که به اجرای (JCPOA) در کنار اتحادیه اروپا ادامه دهند؛ هر چه باشد، این یک معاهده چند جانبه است که توسط سازمان ملل تصویب شدهاست.
پکن قبلا به وضوح و قاطعانه به واشنگتن اطلاع داده است که این کشور به تجارت با ایران ادامه خواهد داد. بنابراین توپ اکنون در زمین واشنگتن قرار دارد. دولت ترامپ باید تصمیم بگیرد که آیا چین را به دلیل عدم تمایل خود به توقف تجارت با ایران تحریم کند یا خیر؟
تهدید چین- به خصوص با توجه به سابقه برتری تاریخی و مقاومت ناپذیر پکن- ، ابدا حرکتی عاقلانه نیست. جواهر لعل نهرو را تهدید کرد و قسمت عمدهای از ایالت آروناچال پرادش را به رئیس مائو واگذار کرد. برژنف، چین را تهدید کرد و با خشم PLA در کنارههای رودخانه یوسوری روبرو شد.
چین قادر است ظرف یک دقیقه صادرات مواد کمیاب زمینی خود را به آمریکا قطع کرده و یک فاجعه امنیت ملی در ایالات متحده ایجاد نماید. این شرایط، زمانی است که یک جنگ تجاری وارد حوزهای واقعا ملتهب خواهد شد.
منبع: Russia Insider
نویسنده: پپ اسکوبار
بازگردان به فارسی: انسیه اعتمادینیا
بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است
Escobar, Pepe (Aug 16, 2018) Economic War on Iran Is War on Eurasia Integration: It's a move on a much larger chessboard. Available at: https://russia-insider.com/en/economic-war-iran-war-eurasia-integration/ri24476
[1]. Belt and Road Initiative (BRI)
[2]. Blocking Statute