کد خبر: 8811
تاریخ انتشار: 16 تیر 1397 - 17:10
معین احمدی

 فراتاب – گروه اجتماعی: تهران، شنيدن اسم اين شهر درندشت براي كسي كه تجربه زندگي در آن را ندارد متبادر كننده معاني، مضامين و نمادهاي بسياري است، در ذهن يك شخص غيرتهراني كه تجربه زندگي در اين شهر را ندارد رفاه، آسايش، امكانات، تحصيلات و از همه مهمتر شادي خصوصيات بديهي يك فرد پايتخت نشين هستند؛ امّا آيا واقعاً تصوير شكل گرفته از تهران در ذهن مردم ديگر شهرها انعكاس يافته واقعيت اين شهر است؟ براي پاسخ به اين سوال دعوت ميكنم كه با من همسفر شويد تا از نمايي نزديكتر با روح جاري در كوچه و خيابان هاي اين شهر آشنا شويم.

چند روز پيش خبر آتش زدن يك خودروي پرايد از جانب مالكش در چهارراه جهان كودك تهران در اعتراض به دو بار جريمه شدن در يك روز توسط پليس راهنمايي و رانندگي بسياري از ما را شوكه كرد، آخر چرا بايد فرد در اعتراض به اجراي قانون آتش به مالش بزند؟ يا تجربه روزانه فحاشي و داد و هوار راننده تاكسي ها كه انگار نه انگار شب ها كه به خانه هايشان باز مي گردند تمدد اعصاب كرده و گرمای آغوش خانواده خستگي کار را از تنشان به در برده، يا مشاجره هاي طولاني بعد از تصادف خودروها در حاليكه هر دو طرف مي دانند اين مشاجرات مسئله را حل نخواهد كرد، خلاصه رفتارهاي هيجاني آنقدر وفور دارند كه ميزان هوش هيجاني ساكنين تهران را زير سوأل برده است. ممكن است در ذهن مردم عادي چنين اشخاصي صرفاً عصبي و بي فكر باشند و واكنش آنها مسئله چندان مهمي تلقي نشود، ليكن در حوزه بهداشت و سلامت روان تعريف خاص خودش را دارد و حتي زنگ خطر محسوب مي شود. به قول الهام فخاري رئيس كميته اجتماعي شوراي شهر تهران كه در پي رويداد آتش زدن اتومبيل توسط مالكش در مصاحبه با ايلنا مقوله بهداشت و سلامت روان در ميان مردم ما  داراي پيشنه تاريخي نبوده و آنگونه كه بايد به آن اهميت داده نشده است، تنش هاي رواني كه به وضوح در زندگي روزمره شهروندان مشاهده مي شوند تنها نشأط گرفته از سبك زندگي فرد نيست بلكه تا حد قابل توجهي معلول سومديريت اجتماعي، ناكامي هاي سياسي و نيز فشار اقتصادي هستند.

بر خلاف تصور، ساكنين اين شهر تفاوت چنداني با مردم ديگر شهرهاي ايران ندارند، كافي است در مسير منتهي به محل كار يا تحصيل نگاهي به عابرين پياده روبه رويتان بيندازيد كم نيستند ابروان درهم كشيده، چهرهاي اندوهناك و نگاه هاي مبهوت، يا برايتان از فضاي حاكم بر متروي تهران بگويم كه بيشتر به قطار وحشت مي ماند، نخست آنكه به محض توقف قطار عده اي قليل با شيرجه خارج شده و بسياري در رقابتي تماشايي بعضاً شبيه فوتبال و بعضاً كشتي وارد قطار مي شوند بايد بسيار مراقب باشيد تا از فرد پشت سري تان سالتو (يكي از فنون كشتي) نخوريد، و سپس فرايند نشستن كه بعيد نيست مسافر زنبيلش را از چند متري به طرف صندلي خالي پرت كند و اعاده مالكيت آبا و اجدادي نسبت به آن صندلي پيدا كند، در آخر اگر فرد كنجكاوي باشيد و ديگر مسافران را برانداز كنيد امكان ندارد در چهره افراد، نوعی غم و ناراحتي را احساس نكنيد، هرچند با همه اين اوصاف هنوز هم فرد جواني پيدا مي شود كه جايش را به شخص سالخورده ای بدهد و يادمان بياورد كه مرام و معرفت و احترام به بزرگتر هنوز زنده است. و اما يكي از عذاب آورترين تجارب روزمره تهراني ها آسانسور سوار شدن در اداره ها و مکان های عمومی است، نه سلامي نه لبخندي، به قول شاعر «چهره ها درهم و دل ها همه بيگانه زهم»، گويي با همسايه ديوار به ديوارتان كه اتفاقاً سال هاست قهر هستيد شما را به داخل سلول زندان انداخته اند. از آن سگ سياه افسردگي برايتان بگويم كه حضورش در كوچه و خيابان هاي تهران چنان محسوس است كه آدمي هر آن ترس آن دارد مبادا با آن آرواره هاي وحشتناكش پاچه اش را بگيرد، بله افسردگي چنان سايه بر اين شهر انداخته كه وزير بهداشت را مجبور ساخت تا در سال گذشته خبر صدرنشيني استان تهران را در جدول رده بندي افسرده ترين استان هاي كشور را به عنوان عيدي هشدارآلود به تهراني ها بدهد!

اگر سري بزنيد به مناطق شمالي شهر تهران امكان ندارد شكوه برخي سختمان ها و اتومبيل ها و نيز ظاهر برخي افراد توجه شما را به خود جلب نكرده و فكرتان را قدري شل نكند، در اين شهر بعضاً توجه به ظاهر مرزهاي زيبايي را در نورديده، گامي نيز وراي تجمل و زرق و برق گذاشته و در چهارچوب تعريف خودابرازي جاي خوش كرده است. در سطح شهر آنقدر بيني جراحي شده و لب پرتزي مي بينيد كه ناخودآگاه از خود مي پرسيد چه بلايي سر عزت نفس اين مردم آمده كه به آنچه در آينه مي بينند نه تنها راضي نيستند بلكه از آن فراري اند. در اين شهر تا دلتان بخواهد كافه وجود دارد كه البته بد هم نيست من كه شخصاً دوست دارم، امّا زماني كه متوجه ميشوي كافه ها شلوغ تر از خانه ها هستند امكان ندارد به فكر فرو نرويد و افسوس صفا و صميميت از دست رفته خانواده ها را نخوريد!

اين حوالي دبيرستاني وجود دارد كه از بد روزگار هم اسم نويسنده اين گزارش هم هست، آنچه از دبيرستان معين در ماه جاری به بيرون درز كرد پرده از حقيقتي تلخ برداشت كه ساكنين تهران و حتي ديگر شهرها را هم شوكه كرد و هم ترسانيد، سواستفاده يا آزار جنسي، اين روزها براي والدين تهراني بسيار دلهره­آور است تا فرزندشان را به مهد كودك، مدرسه در هر مقطعي يا حتي دخترشان را به دانشگاه بفرستند، رابطه قدرت و سواستفاده جنسي داستان وحشتناك اين روزهاي تهران است، چه بسيار كودك و نوجوان، دختر و پسر و زنان و مرداني كه روايت مظلوميت شان را در سينه حبس كرده و با عواقب تلخ آن دست و پنجه نرم مي كنند، خودكشي، اعتماد به نفس پايين، عزت نفس متلاشي شده و ناتواني يا نقص در زندگي زناشويي محصول نامبارك همين سواستفاده ها و آزارهاي جنسي هستند.

يكي ديگر از پديده هايي كه گوي سبقت را از ديگر كلان شهرهاي كشور گرفته مصرف مواد مخدر است كه خود زمينه ساز بروز انواع بيماري هاي رواني است، به احتمال بسيار زياد در پارك ها اين پديده منفي اجتماعي را ديده ايد، شايد باورش سخت باشد امّا دبير شوراي هماهنگي مبارزه با مواد مخدر استان تهران در مصاحبه اي با تسنيم حجم مصرفي روزانه مواد مخدر را در اين استان يك تن برآورد كرده است، به همين ميزان هم خطرات ابتلا به بيماري هاي رواني و حتي خودكشي در ميان قشر مصرف كننده مواد مخدر بالاست.

شايد بد نباشد گفته هاي حريرچي سخنگوي وزارت بهداشت در مصاحبه با باشگاه خبرنگاران جوان را در فروردين سالجاري اينجا بازگو كنم، همانطور که ايشان ابراز کردند حوادث و بلاياي طبيعي، بيماري ها و مصرف مواد مخدر، هيجانات خود محوري و پرخاشگري بر سلامت روان تأثير منفي دارند، وي در ادامه عنوان كرد، اختلالات روانپزشكي در تهران ٣٠٢ درصد بوده و تنش هاي سياسي، اجتماعي و اقتصادي ايجاد شده در كشور تأثير زيادي در بروز اين اختلالات داشته است.

وضعيت سلامت رواني مردم تهران قابل تأمل است، زنگ خطر را بايد شنيد، قبل از آنكه دير شود مسئولان بايستي از خواب غفلت بيدار شوند و تدبيري بينديشند. آموزش مهارت هاي رواني بسيار مفيد است، ليكن بدون مديريت صحيح اجتماعي و رفع مشكلات اقتصادي تأثير قابل توجي نخواهد داشت. بدون شك صلاح كار در آن است كه تصميمات كلان سياسي، اقتصادي و اجتماعي در راستاي كاهش فشار رواني تحمیل شده بر مردم اتخاذ شوند تا بيش ازين شاهد آمارهاي تأسف برانگيز خودكشي، مصرف مواد مخدر، آزار جنسي كه تا ميزان قابل توجهي با اختلالات رواني مرتبط­اند نباشم.

 

نویسنده: معين احمدي

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

نظرات
آخرین اخبار