فراتاب - گروه اجتماعی: موضوع گردشگری و توسعه این صنعت در شهرها به عنوان یک درامد پایدار شهری با هدف توسعه اقتصاد شهری موضوع لوکسی است که تب آن در زمان تعطیلات عید نوروز بر تن مدیران شهری می افتد. تب و تاب صحبت کردن درباره این موضوع گاهی آنقدر در میان مدیران و متولیان این مساله در مجموعه مدیریت شهری تهران تا 40 درجه بالا می رود که آنها به یک باره نسخه هایی را برای احیای جنبه های مختلف گردشگری در پایتخت می پیچند.
در سال های اخیر توسعه صنعت گردشگری شهری در تهران تنها یک تب فصلی است که مدیران شهری از اواخر فصل زمستان تا آخرین ماه از فصل بهار گرفتار آن هستند.
برگزاری جشنواره هایی با موضوع نوروز و اجرای ویژه برنامه هایی در مکان های گرشگری شهر تهران و صحبت های زیبای مدیران شهری در احیای این صنعت با یادآوری جابه جایی بالای مالی ای که ای نصنعت در کشورها و شهرهای صاحب نام در این حوزه دارند، تنها مقطعی است و بعد از گذشت یک ماه از آغاز سال و به عبارتی فصل گردشگری داخلی کشور این صحبت ها نیز به نوبه خود فراموش می شود.
با توجه به اینکه در این دوره مدیریت شهری تهران انتظار می رفت تا با رویکرد اجتماعی و فرهنگی ای که شهردار شانزدهم شهر تهران در رابطه با موضوع توسعه گردشگری شهری داشت، تحولات بزرگی را دراین حوزه شاهد باشیم؛ اما مدیران و تصمیم گیران این حوزه در معاونت اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران تصمیم گرفتند تا همان طرح ها و برنامه هایی را که در زمان شهردار پانزدهم شهر تهران یعنی محمد باقر قالیباف پایه ریزی شده بود را اجرایی کنند.
واقعیت این است که مدیران شهری در 9 ماهه اخیر در حوزه اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران طرح و برنامه خاصی را با توجه به شرایط حال حاضر شهر تهران و شهروندانش نتوانستند اجرایی کنند.
تکرار حرف هایی که در طول ماهه های اخیر در مدح توسعه گردشگری شهری در رسانه ها زده اند، باعث رونق ای ن صنعت نمی شود و نکته جالب تر آنکه حتی راهکارهایی را برای بهبود وضعیت این صنعت که می توان به آن به عنوان یک درآمد پایدار شهری نگاه کرد، نیز ندارند.
این رفتار مدیریتی این تحلیل را پیش روی منتقدان و تحلیلگران شهری می گذارد که مدیران شهری در طول سال های اخیر به مفهوم درست و واحدی از گردشگری شهری نرسیده اند و به همین خاطر هر کدام از مدیرانی که بر مسند تصمیم گیری در این حوزه قرار می گیرند، از ظن خود ایده های آنی و لحظه ای را در این حوزه اجرایی می کنند.
اما سوال اینجاست که آیا در معاونت بزرگ اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران و یا مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران مطالعات و پژوهش های بنیادی ای در زمینه زیرساخت های صنعت گردشگری، بررسی کیفیت بهره برداری از مراکز تفریحی و گردشگری شهر تهران شده است؟
آیا گردشگری می تواند به عنوان یکی از برندهای شهر تهران در کشور و حتی در جهان معرفی شود؟
نکته قابل تامل این است که شهر تهران در شرایط کنونی یکسری پتانسیل هایی دارد که نه با مدیریت مدیران شهری و متولیان گردشگری کشور بلکه به عنوان یک تجربه سفر برای گردشگران مورد استفاده قرار می گیرد.
این رویکرد مدیریتی این نتیجه را پیش روی کارشناسان شهری قرار می دهد که موضوع گردشگری تنها یک موضوع لوکس برای مدیران دولتی و متولیان این صنعت در مدیریت شهری است.
به عنوان مثال با نگاهی به راه اندازی خانه موزه هایی که در سال های اخیر در شهر تهران راه اندازی شده است، می توان به بی برنامگی مدیران شهری در بهره گیری از این فضاها به عنوان یک پاتوق فرهنگی و گردشی اشاره کرد.
یکی از رویکردهای شهرداری تهران در تبدیل خانه مشاهیر و یا خانه های تاریخی شهر تهران این است که بعد از خرید، مرمت و بازسازی با پر کردن این فضاها با مجسمه های سیلیکونی که نشان دهنده صاحبان این منازل است و چیدمان وسایل این خانه موزه ها به مانند قدیم بیشتر از آنکه از این فضاها بهره های فرهنگی و گردشگری ببرند تنها آن را شبیه موزه مادام توسو لندن می کنند و در آن را به روی مردم می بندند.
آیا شهرداری تهران نمی توانست از خانه موزه سیمین و جلال به عنوان نویسندگان تاثیرگذار ایران به عنوان یک پاتوق برای جوانانی که به داستان نویسی علاقه داشته اند، استفاده کنند. آیا نمی شد که این خانه موزه به پاتوق رمان نویسی کشور تبدیل شود و یک مجموعه نادر از رمان هایی که تا کنون توسط نویسندگان برتر ایرانی نوشته شده است؛ استفاده کرد؟
این مشکل از جایی آب می خورد که شهرداری تنها خود را برابر قانون موظف به توسعه فضاهای فرهنگی می داند و این فضاها را نیز ایجاد می کند اما زمان بهره برداری به بدترین شکل ممکن عمل می کند.
در زمینه توسعه گردشگری شهری نیز مشکل از همین جنس است زمانی که معاون اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران به جای ارائه برنامه های جامع شهرداری در حوزه گردشگری به تعداد آثار ثبت شده تاریخی در تهران می پردازد و صحبت از تاثیر توسعه این صنعت در اشتغال دارد و رتبه کشور را در حوزه گردشگری برای تهرانی ها مرور می کند بدون ارائه یک راهکار عملیاتی و امید بخش نباید انتظار دیگری از شهرداری تهران داشت.
سوال اینجاست که آیا مدیران شهری به ویژه در حوزه اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران تصور می کنند که با مرور آمارهای جهانی و داخلی از تاثیرات توسعه گردشگری شهری می توانند کام مردم را در این زمینه شیرین کنند. اما تاثیرات تکرار این حرف ها در میان تهرانی ها این است که آنها هر روز به این مساله بیشتر ایمان می آورند که مدیران و متولیان این صنعت به صورت جزئی و محله ای برنامه ای برای توسعه گردشگری ندارند.