کد خبر: 8127
تاریخ انتشار: 23 اردیبهشت 1397 - 18:00

 

 فراتاب - گروه اجتماعی: محمد علی افشانی شهردار تهران شد؛ این همان چیزی بود که تحلیل های واقع گرایانه نیز طی روزهای اخیر پیش بینی می کرد. از زمانی که انتخاب شهردار تهران وارد مرحله نهایی گشت و مشخص شد از بین سمیع الله حسینی مکارم سرپرست کنونی شهرداری تهران و محمد علی افشانی معاون وزیر کشور، یک نفر راهی خیابان بهشت خواهد شد، این پرسش که  کدام یک از این دو نفر گوی سبقت را از دیگری ربوده و از این آزمون مهم سربلند بیرون می آید و دست کم برای سه سال شهردار پایتخت خواهد شد، مهمترین سوالی بود که مطرح می شد. هر فرد، گروه و رسانه ای با توجه به علقه خاص خود و همچنین گرایش های حزبی و شاید هم قومی، یکی از این دو را بر دیگری برتر می دانست. با این حال اکنون که دیگر زمان حدس و گمان و ارائه فرضیه به پایان رسیده و شهردار شدن نامزد حزب اعتماد ملی تحقق یافته است، این پرسش کلیدی مطرح می شود که چرا افشانی شهردار تهران شد؟ بدون تردید پاسخ های متقاعد کننده زیادی برای این پرسش می توان ارائه داد.

نخستین عامل به رویکرد صحیح و اصولی حزب اعتماد ملی برمی گردد که از همان ابتدای بحث بر سر گزینه های شهرداری تهران، نام استاندار سابق فارس را مطرح کردند. هرچند حزب اعتماد ملی تنها سه عضو در شورای شهر تهران داشت اما کاربلدی، توانایی و تاثیرگذاری این سه عضو و به خصوص ابراهیم امینی نایب رئیس شورای شهر موجب شد تا نام استاندار فارس به عنوان یکی از گزینه های شهردار شدن در پایتخت بر سر زبان ها بیفتد. با وجود این که اصلاح طلبان بعد از راهیابی به شورای شهر در صدد بودند تا چهره ای ملی را به عنوان شهردار پایتخت جایگزین قالیباف کنند و بعد از سالها دوری از این سمت، موثر و کارآمد جلوه کنند اما حزب اعتماد ملی بدون واهمه از ملی نبودن افشانی وی را به عنوان یکی از گزینه هایی معرفی کردند که قابلیت راهیابی به خیابان بهشت را دارد. البته در آن مقطع برخی ها نام هایی چون افشانی را صرفا گزینه بالقوه می دانستند و در بالفعل شدن آن شدیدا تردید داشتند، چه این که با حضور شخصیت های سیاسی و مشهوری چون محمد علی نجفی، محسن مهرعلی زاده، الهه کولایی و خیلی های دیگر بعید به نظر می رسید کسی انتظار شهردار شدن افشانی را داشته باشد. این امر تحقق یافت و محمد علی نجفی به عنوان شهردار تهران انتخاب شد. اما بعد از استعفای نجفی، اعضای اعتماد ملی بار دیگر فعالیت خود را آغاز کردند و بار دیگر بر افشانی به عنوان گزینه حزبی خود جهت تصدی شهردار تهران تاکید کردند تا این که سرانجام به هداف خود دست یافتند.

عامل دوم در شهردار شدن افشانی را باید به عدم اجماع میان گروه ها و احزاب دیگر حاضر در شورا مرتبط دانست. احزاب اتحاد ملت و کارگزاران از ابتدای شروع به کار پنجمین دوره شورای شهر تلاش کردند تا نامزد مورد نظر خود را به عنوان شهردار تهران انتخاب کنند. هرچند در مقطعی میان این دو حزب و همچنین حزب اعتماد ملی برای انتخاب شهردار توافق هایی صورت گرفت اما بعد از استعفای نجفی، واگرایی بین این احزاب آغاز شد. پس از استعفای نجفی کارگزاران چاره کار را در حمایت از شهردار شدن محسن هاشمی می دانست اما اتحاد ملت و اعتماد ملی با استناد به میثاق نامه اعضای شورا بر انسجام آن تاکید می کردند. مخالفت اعضای شورا با درج نام محسن هاشمی به عنوان یکی از گزینه های شهرداری باعث موجی از اختلاف نظرها بین دو حزب اتحاد ملت و کارگزران شد، به گونه ای که رسانه های دو طرف حملات شدیدی را علیه یکدیگر آغاز کردند. اینجا بود که اعتماد ملی با در دست گرفتن ابتکار عمل، نهایت استفاده را از اختلاف های بین اتحاد ملت و کارگزاران برد. بعد از عدم موفقیت کارگزاران در معرفی محسن هاشمی به عنوان گزینه شهرداری تهران، اعضای این حزب به سمت اعتماد ملی گرایش پیدا کردند. حزب اتحاد ملت هم بعد از کناره گیری نامزدهای اصلی خود (انصاری لاری و حجتی) و عدم راهیابی چهره خود (پیروز حناچی) به مرحله نهایی انتخاب شهردار، چاره ای نداشت جز این که از نامزد اعتماد ملی حمایت کند.

فضای سیاسی کشور را باید عامل سوم شهردار شدن افشانی دانست. بعد از موفقیت صد درصدی لیست اصلاح طلبان در انتخابات شورای شهر، این انتظار عمومی وجود داشت که بعد از سالها حکمرانی جریان اصولگرایی بر پایتخت، نسیم نو اصلاح طلبی در این شهر بوزد. اصلاح طبان چه قبل و چه بعد از انتخابات شورای شهر انتقادات زیادی را بر شیوه حکمرانی اصولگرایان به خصوص دوران طولانی محمد باقر قالیباف کرده بودند، در نتیجه انتظار این بود که شهرداری را انتخاب کنند که مورد قبول شهروندان باشد. هرچند در مرحله اول، بر سر انتخاب نجفی اجماعی صد درصدی شکل گرفت و بعد از استعفای وی نیز اصلاح طلبی همچنان عامل اصلی انتخاب شهردار تهران بود. به همین دلیل نیز گزینه های معرفی شده برای تصدی شهردار همه اصلاح طلب بودند و بعضی ها نیز دارای کارنامه شاخص حزبی بودند. پس از آن که افشانی و مکارم به عنوان دو گزینه نهایی شورا به مرحله نهایی انتخاب به عنوان شهردار راه یافتند، کمتر کسی به شهردار نشدن افشانی تردید داشت. این امری واضح بود که واگذاری سمت شهرداری در تهران، بدون در نظر گرفتن مواضع احزاب و گروه های سیاسی قابل قبول نیست. هرچند رقیب اقشانی در مرحله آخر(یعنی سمیع الله حسینی مکارم) خود را شخصیتی اصلاح طلب معرفی کرده بود و حتی نجفی نیز بر روی وی تاکید داشت اما نداشتن تجربه حضور در احزاب، برای وی ضعف تلقی می شد. هرچند شاید گزینه ای به نام افشانی مطلوب جریان اصلاح طلبی نبود اما با تحولات رخ داده (کناره گیری انصاری لاری و حجتی) آنها ترجیح دادند از گزینه ای حمایت کنند که شناسنامه اصلاح طلبانه داشته باشد. البته افشانی پیشتر نیز از پشتیبانی اصلاح طلبان سود برده بودف چه این که بعد از معرفی وی به عنوان استاندار فارس، مخالفت های زیادی از طرف فرمانداران و نمایندگان اصولگرای استان با وی شد اما حمایت اصلاح طلبان از عضو شورای مرکزی اعتماد ملی باعث بی اثر شدن مخالفت ها شد.

موفقیت در سمت های پیشین را نیز باید عاملی موثر در انتخاب افشانی به عنوان شهردار تهران دانست. وی در سمت هایی که پیشتر بر عهده داشته است همواره کارنامه موفقی را از خود ارائه داده است. به عنوان مثال علاوه بر ثباتی که افشانی به استانداری فارس آورد و خدمات مهمی که ارائه داد، پیروزی اصلاح طلبان در انتخابات مجلس و همچنین شورای شهر شیراز را برخی به حمایت های افشانی مرتبط می دانند. همین موفقیت ها بود که باعث شد وزیر کشور وی را به عنوان معاون عمرانی خود منصوب کند.

نظرات
آخرین اخبار