کد خبر: 7840
تاریخ انتشار: 4 اردیبهشت 1397 - 13:15
مایکل کریپن
شکاف بین آن دسته از کشورهای دارای سلاح هسته ای و آن هایی که خواستار رفع محدودیت دستیابی به این سلاح ها هستند، رو به گسترش است.

فراتاب_ گروه بین الملل: شکاف بین آن دسته از کشورهای دارای سلاح هسته ای و آن هایی که خواستار رفع محدودیت دستیابی به این سلاح ها هستند، رو به گسترش است.
دهه هاست استدلال های خوش بینانه و بدبینانه در مورد گسترش تسلیحات هسته ای، مورد توجه نظریه پردازان قرار گرفته است. یکی از بهترین آثار در این حوزه، کتاب اسکات داگلاس و کنت والتز با نام "گسترش سلاح های هسته ای: مناظره ای همیشگی" است. والتز، خوشبینانه معتقد است که گسترش تسلیحات هسته ای به آرامی ادامه خواهد یافت؛ زیرا معتقد بود اساساً بمب اتمی، برای استفاده در جنگ ها بی فایده است. علاوه بر این، داشتن بمب اتمی توسط دشمنان، احتمال جنگ را کاهش می دهد. والتز بیان کرد اگر نظر بدبینان به مسئله گسترش تسلیحات درست بود، بسیاری از دولت های دیگر این بمب را در اختیار می گرفتند و در جنگ ها نیز مورد استفاده قرار می دادند.
اما در مقابل، بدبینان به مسئله ترویج سلاح های اتمی مانند داگلاس معتقدند، این که سلاح های هسته ای هنوز در جنگ ها مورد استفاده قرار نگرفته اند، از خوش شانسی ما بوده اما بعید نیست که روزی این اتفاق از طریق تصمیم فرماندهان نظامی و سیاسی، اشتباهات آن ها و یا حتی تصادفاً رخ دهد. بدبینان معتقدند اگر دولت های بیشتری بمب اتمی به دست آورند، تلاش مضاعفی برای دستیابی به سلاح های بیشتر برای غلبه بر رقبای خود انجام می دهند و رقابت تسلیحاتی نیز تشدید می شود. در حالی که جنگ های متداول بین دولت های مسلح به سلاح هسته ای اجتناب ناپذیر است، درگیری های مرزی و جنگ های غیر متعارف نیز تحت سایه سلاح اتمی قرار گرفته که نمونه بارز آن امروزه در رفتار پاکستان مشهود است.
مناظره والتز-داگلاس در مورد آینده دیپلماسی دوجانبه و غیرنظامی رهبران ایالات متحده، همچنین فرآیند «نظامی شدن» و استراتژی های عدم اشاعه جمهوری خواهان که به روش های تشدید فشار از جمله تحریم های فلج کننده، مخالفت با مذاکره، تهدید به استفاده از نیروی نظامی و نهایتاً جنگ، وابسته است، پیش بینی ای در پی نداشت. در نتیجه، در حالی که منع گسترش سلاح های هسته ای همواره به عنوان هدفی مشترک برای جمهوری خواهان و دموکرات ها مطرح بود، با توجه به راه های دستیابی به این هدف از جانب دو حزب، شکاف عمیقی میان آن دو به وجود آمده است. اختلافات جدی نیز وجود دارد که میزان تلاش ایالات متحده برای حفظ «رژیم معاهده منع گسترش سلاح های هسته ای» (NPT) مورد تردید قرار می دهد. آیا این روند برای NPT خوش بینانه است یا بدبینانه؟
برای اینکه بدانید شکاف ها و اختلافات داخلی ایالات متحده امری جدید نیست، عقب نشینی جمهوری خواهان سنا از "پیمان جامع منع تسلیحات" در سال 1999 را یادآور می شوم. اما این اختلافات بار دیگر در مورد توافق هسته ای با ایران نمایان شده است. بسیاری از اینکه دولت اوباما و همتایانش موفق به دستیابی به یک توافق جامع با ایران شدند، شگفت زده گشتند، در حالی که مخالفان تا حد زیادی نگران آن هستند که قرارداد آن طور که باید اجرا نشود. حمایت از توافق با ایران در میان جمهوریخواهان در کنگره تقریباً غیر قابل پیش بینی بوده و به نظر می رسد دونالد ترامپ قصد آزار و اذیت برجام را دارد.
عدم اطمینان در مورد آینده گسترش سلاح های هسته ای در حال حاضر بیشتر در مورد ایران و کره شمالی مطرح است. اما در گذشته نه چندان دور، در دهه 1990، زمانی که کشورهای دارای قدرت هسته ای (آرژانتین، برزیل) آرزوهای خود را برای تبدیل شدن به نیروی هسته ای از دست دادند و دولت های مسلح (آفریقای جنوبی) به صورت داوطلبانه به امحای آن ها پرداختند و یا کشورهایی که این توانایی را به ارث برده بودند، (اوکراین، بلاروس، قزاقستان) تنها به نگهداری آن ها برای دیگران (روسیه) پرداختند، بحث منع اشاعه، از اهمیت بسیار بالایی برخوردار بود. عوامل مختلفی در پس این دستاوردهای فوق العاده بود؛ اما یک موضوع مشترک هم وجود داشت: همه آنها بدون استفاده از ابزار نظامی انجام شد و در عوض، دیپلماسی غیرنظامی اهمیت اساسی داشت.
این دستاورد های دیپلماتیک همزمان با مذاکره برای معاهداتی قابل توجه است که منجر به کاهش نیروهای نظامی ایالات متحده و روسیه شد. تمدید نامحدود NPT در سال 1995 منعکس کننده این دستاوردهای ترکیبی و همچنین نتیجه پیش بینی شده ای از مذاکرات پیمان جامع منع گسترش (CTBT) بود. NPT هرگز تا زمانی که به طور نامحدود گسترش یافت، قدرت نیافته بود.
سال 1998، با آغاز آزمایشات هسته ای در شبه قاره و دست رد سنا بر CTBT آغاز شد. پس از آن 11 سپتامبر به همراه تصمیم دولت جورج دبلیو بوش برای جلوگیری از تهدیدات علیه آمریکا در کشورهای خارجی، گسترش ناتو به مرزهای روسیه و خروج از پیمان ضد موشکی به پایان رسید. نتیجه این تصمیمات و واکنش کرملین به آنها اکنون بیش از پیش نمود پیدا کرده است. NPT احتمالاً نمی تواند از این منازعات نجات پیدا کند؛ زیرا سرنوشت آن همیشه با وضعیت روابط واشنگتن و مسکو و به ویژه با تمایل آنها برای کاهش سلاح های هسته ای مرتبط بوده است.
جنگ پیشگیرانه دولت بوش در مورد برنامه اتمی احتمالی صدام حسین، از بسیاری جهات، رخدادی مهم قلمداد می شود. این جنگ نشانه ای از رویکرد جمهوری خواهان در بهره گیری از نیروی نظامی برای مهار گسترش سلاح های هسته ای است که تقلیدی از سیاست اسرائیل برای پذیرفتن روابط بازدارندگی متقابل در خاورمیانه را نشان می دهد. اسرائیلی ها در برابر حملات هوایی به تاسیسات هسته ای و جنگ های زمینی، تاکنون موفق بوده اند. اما می توان گفت رویکرد همه جانبه بوش ناکام ماند.
بعد از آنکه دولت اوباما تصمیم به استفاده از زور علیه معمر قذافی دیکتاتور لیبی گرفت، بار دیگر شکافی که در مورد انتخاب بهترین راهبرد در چگونگی مقابله با "بازیگران بد" در رده های سیاسی آمریکا وجود داشت، نمایان شد. معمولاً سیاست خارجی دموکرات ها اینگونه است، (بله به حمله هوایی، بله به تغییر رژیم، نه به حضور فیزیکی زمینی)، در آن زمان، اوباما و وزیر امور خارجه اش، کلینتون در مورد حمله به کنسولگری ایالات متحده در بنغازی، به شدت تحت فشار بودند. پس از آن نیز فشار ها بر دولت اوباما از جانب جمهوری خواهان سنا بر توافق با ایران متمرکز شد، جایی که دولت اوباما غرایز و گرایش طبیعی خود را نسبت به استفاده از دیپلماسی به جای ابزار نظامی برای جلوگیری از گسترش سلاح های هسته ای به کار بست.
نویسنده: مایکل کریپن
منبع: نشنال اینترست
بازگردان به فارسی: محمدرضا محمدی


بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

نظرات
آخرین اخبار