فراتاب – گروه اجتماعی: درحالی که جمعیت شهرنشین ما مطابق آخرین سرشماری بیش از 71 درصد از کل جمعیت کشور است ولی اغلب این شهرها از لحاظ ویژگی، کالبد و کارکرد، ماهیت روستایی دارند و عده زیادی از ساکنان آنها با آداب و رسوم، ویژگی ها و هنجارهای زندگی شهری آشنایی لازم را ندارند. به غیر از شهرهای بزرگ، لازم است دو دسته دیگر در این حوزه از هم تفکیک شود، اول شهرهای کوچکی که از توسعه ی روستاها از نظر وسعت و جمعیت پدید آمدهاند و به عنوان مثال میتوان «محمدشهر» و «کمالشهر» کرج که قبلا «محمد آباد» و «کمال آباد» بوده را نام برد.
دستهی دوم شهرهای جدیدی هستند که با هدف کاهش فشارهای جمعیتی وارد شده به شهرهای بزرگ احداث شدهاند، شهرهای جدیدی مانند پرند، پردیس، شهر جدید هشتگرد در اطراف تهران و کرج و شهر جدید گلبهار در اطراف مشهد از این دسته هستند.
در ایران شهرهای جدید در دو دوره ی قبل و بعد از انقلاب قابل تقسیم بندی هستند. برنامهریزی شهرهای جدید قبل از انقلاب مبتنی بر اهداف سیاسی، نظامی، ارایهی مسکن، اسکان شاغلان بخش صنعت به خصوص صنعت نفت قرار داشت. به جز دو شهر فولاد شهر و شاهین شهر، بیشتر شهرهای جدید احداث شده منطبق بر مبانی نظری شهرهای جدید نیستند. بعد از انقلاب بر اساس اهداف ساماندهی فضایی مادر شهرها، جذب سرریزهای جمعیتی شهرهای بزرگ، ارائهی مسکن و اسکان جمعیت، شهرهای جدیدی احداث شدند. اما نحوهی پیشرفت کار و اسکان در شهرهای مذکور با اهداف و برنامهی زمان بندی پیشرفت کار آنها منطبق نبوده است. از نظر کارکرد هم شهرهای جدید با یک شهر واقعی فاصلهی بسیار دارند.
در بررسی مسائل و مشکلات شهرهای جدید، یکی از اصلیترین موضوعات، بررسی دلایل عدم موفقیت شهرهای جدید در ایران است. بررسیها نشان میدهد که با توجه به مقطعی بودن افزایش شدید نرخ رشد جمعیت کشور و مهاجرت گسترده روستا به شهر به صورت جهشی و پایینتر بودن ظرفیت توسعهی کوتاه مدت شهر نسبت به نرخ رشد جمعیت طی سالهای 1335-1365، ضرورتی برای ایجاد شهرهای جدید در پیرامون شهرهای مادر کشور وجود نداشته است.
از عمده دلایل عدم موفقیت این شهرها در جذب جمعیت را میتوان نبود برنامه ای جامع برای انتقال صنایع از مادر شهرها به شهرهای جدید و خوابگاهی شدن آنها، نبود سیستم حمل و نقل عمومی کارآمد میان مادر شهر و شهر جدید، عدم قطعیت در پیش بینی تعداد و گروهبندی جمعیت وضعیت اقتصاد و درآمد خانوارهای شهرهای جدید، ضعف در مکانیابی، عدم حمایت دولت و نهادهای ذیربط، کندتر بودن روند افزایشی قیمت اراضی در شهرهای جدید نسبت به مادرشهرها، رکود اقتصادی و افزایش نرخ تورم در مقاطعی از دوره زمانی 1368-1392 و نگرش صرفا کالبدی در تهیهی برنامهها و عدم توجه به خواست و نیاز مردم توسط برنامه ریزان دانست.
شهرهای جدید طبق قانون در فاصلهای نزدیک کلان شهرها با هدف جذب جمعیت سرریز، احداث میشوند. هر چند تجربه 16 شهر جدید فعلی که 4 تای آنها در اطراف تهران قرار دارند، نشان میدهد ایجاد این مناطق برای جذب دائمی جمعیت چندان موفقیت آمیز نبوده است، اما در طراحی جدید، قرار است مکانیابی شهرهای جدید با اولویت اشتغال انجام شود تا این مناطق صرفا به خوابگاه جمعیت روز کلان شهرها تبدیل نشود! در حال حاضر تقریبا همه ساکنان شهرهای جدید اطراف تهران، در طول روز برای کار و فعالیت به تهران سفر میکنند و صرفا برای اقامت شبانه از پایتخت خارج میشوند. شهرهایی مانند پرند، پردیس، گلبهار و بهارستان از جمله شهرهای جدیدی هستند بیشتر به عنوان خوابگاه در نظر گرفته میشوند. این روند باعث شده جمعیت روز شهری مانند تهران و یا مشهد فاصله زیادی با جمعیت شب آن داشته باشد و خدمات محدود این شهر بین ساکنان اصلی و ساکنان روز، توزیع شود. با بررسی وضعیت شهرهای جدید مخصوصا در استانهایی مانند تهران و خراسان رضوی، میتوان مشاهده کرد که برنامه و اقدام عملی برای انتقال صنایع به شهر جدید در نظر گرفته نشده است.همچنین سکونت در شهرهای جدید مانند پرند، تحت تاثیر نبود وسایل حمل و نقل عمومی، وابسته به خودروی شخصی شده و برای خانوادههای کم درآمد به سادگی امکان پذیر نیست. در نتیجه اکثر افراد شاغل طبقات متوسط و پایین ،به دلیل نبود امکان اشتغال در شهر جدید، یا امکان سکونت در این شهرها را ندارند و یا در صورت سکونت بخش عمدهای از زمان خود را خارج از محل سکونت شان سپری میکنند. ترکیب گروه های جمعیتی پیش بینی شده برای این شهرها هم از مواردی است که تا حد زیادی مطابق با مادر شهر در نظر گرفته شده، این در حالی است که ساکنان این شهرها را اکثرا جمعیت جوان تشکیل میدهند و نیازهایی متفاوت با قشر میان سال دارند. این عوامل در کنار ساخت و ساز سریع و بی رویه ی مسکن، برنامهریزی و اطلاع از وضعیت درآمدی و فرهنگی خانوادهها را مشکل کرده است.
این شهرها علاوه بر کسانی که به ناچار و به دلایل عمدتا اقتصادی از مادر شهر آمدهاند، جمعیت مهاجر روستایی و حاشیه نشینان و کسانی را در خود جای میدهند که قبلا در سکونتگاههای غیر رسمی اطراف مادر شهر اقامت داشتند. این مجموعهی جدید به دلیل خاستگاههای متفاوت، دارای فرهنگ و آداب و رسوم متفاوتی بوده و عموما خرده فرهنگهایی را در شهرهای جدید ایجاد میکنند. از طرف دیگر اکثر افراد، به دلیل نبود بازار کار و زمینههای اشتغال، کمبود امکانات تحصیلی و درمانی و سایر خدمات شهری در شهر جدید، مجبور به رفت و آمد به مادر شهر به صورت روزانه هستند، همچنین به دلیل بومی نبودن و تعلقات قومی متفاوت، وابستگی ذهنی ضعیفی نسبت به محل زندگی خود یعنی شهر جدید دارند. این موضوع در کنار حس تعلق افراد میان سال و کهن سال در مادر شهرها به شهر خود از طرفی و شکل شهرهای جدید و عدم تناسب آن با خواسته های این گروه، نوعی گروه بندی جمعیتی خاص را در این شهرها ایجاد کرده است. با این توضیحات به نظر میرسد که ابعاد اصلی حقوق شهروندی شامل شهروندی اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی-قومی و جنسیتی به کندی و به صورت ناقص محقق شود. به عبارت دیگر در شهرهای جدید، با وجود توسعهی کمی شهرنشینی، پدیدهی شهروندی بیشتر در بخش حقوق شهروندی قابل درک برای ساکنان بوده و در بخش تکالیف شهروندی به صورت ناقص شکل گرفته و نهادینه نمیشود و حاصل آن شهر نشینی است که قواعد و هنجارهای جامعه خود را به خوبی نشناخته و نمی تواند رفتارهای اجتماعی خود را با آنها منطبق کند. شهرنشین ساکن در شهرهای جدید نمیتواند درگیر عمل شود و کسی که درگیر عمل نشود، شهروند تلقی نمیشود، در نتیجه، عضویت کامل اجتماعی سیاسی که با انجام تکالیف و وظایف شهروندی امکان پذیر خواهد بود، محقق نشده و در دراز مدت شهرنشین به شهروند تبدیل نخواهد شد.
منابع
-زیاری، کرامتالله (1381). برنامه ریزی و کارکرد شهرهای جدید در ایران. نشریه محیط شناسی، شماره 29
-حاتمی، نژاد، حسین، حاجینژاد صادق، زمانی، زهرا، قضایی، محمد (1392). فصلنامهی علمی پژوهشی اطلاعات جغرافیایی سپهر، دوره 22، شمارهی 88، صفحهی 47-57
فاطمه قابل رحمت دانشجوی دکترای جامعه شناسی سیاسی
بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است