کد خبر: 457
تاریخ انتشار: 13 اسفند 1394 - 10:55
نوام چامسکی

فراتاب به نقل از الجزیره ـ آنچه در زیر می خوانید برگردان مصاحبه ی الجزیره است با نوآم چامسکی در باره ی سندرز و  هیلاری  کلینتون.

 خبرنگار:  آیا  ترجیح می دهید در سال آینده  سندرز سوسیالیست  را در کاخ سفید ببینید یا  کلینتون را؟

چامسکی:  اولا شاید سندرز از واژه ی سوسیالیست استفاده کند  اما او اساسا از طرفداران نیو دیل است.  در طیف سیاسی فعلی آمریکا، طرفدار نیو دیل بودن  به معنای چپ افراطی بودن است.  مثلا آیزنهاور که گفت  کسانی  که نیو دیل را زیر سؤال می برند، به سپهر سیاسی تعلق ندارند،‌ امروزه چپی های هذیان گو خوانده می شود.   برنی سندرز یک نیو دیلی صادق و اصیل است. در بسیاری، و نه همه ی  موارد،  با او موافقم. صادقانه بگویم، فکر نمی کنم  در سیستم انتخاباتی فاسد ما  شانسی داشته باشد. به نظر من در شرایط کنونی وی بهترین سیاسیت ها را پیش نهاده است.  فکر نمی کنم تفاوت بین دو  حزب دمکرات و جمهوری خواه مسخره بازی و ظاهرسازی باشد. این دو حزب  تفاوت هایی کوچک ولی  واقعی دارند  و تفاوت های کوچک در نظام قدرت های بزرک می تواند نتایج جدی به بار بیاورد.

خ: بنا بر این شما می گویید در مقابل دونالد ترامپ و تام کروز باید به هیلاری کلینتون رای داد؟

چ:  این درست همان چیزی است که در انتخابات گذشته هم گفته ام: اگر در ایالتی مانند ماساچوست هستبد ( که خطر برنده شدن جمهوری خواهان وجودندارد) به هر کس دوست دارید رای بدهید یا اصلا رای ندهید؛ اگر در ایالتی  هستید که تعیین کننده ی برنده است، حتما باید رای داد .

خ: مثلا  اهالی  اوهایو   در مقابل ترامپ باید به کلینتن رای دهند.

چ: مطلقا چنین است.  به اوباما هم  علاقه ای نداشتم اما دقیقا همین مورد را در زمان انتخابات گذشته مطرح کردم.

خ:  یعنی شما اگر ساکن  یکی از ایالات تعیین کننده بودید،  به هلری رای می دادید؟ 

چ: رأیم علیه جمهوری خواهان می بود. در چنین شرایطی،‌ رآی ندادن به معنای رأی دادن به جمهوری خواهان است

خ: اکر کسی  به شما بگوید، آقای چامسکی، من کتاب های شما را خوانده ام،  با سیاست های بوش و کلینتون هم آشنا هستم و هر دو را اساسا یکی می بینیم، چرا باید به کلینتون رأی دهم، به او چه می گویید؟‌  به طور خلاصه چه تفاوتی بین کلینتون و تد کروز می بینید؟

چ: تفاوت های زیادی وجود دارد. مثلا بمباران  گسترده ی سوریه یکی از این تفاوت هاست.  و یا توافق هسته ای با ایران: جمهموری خواهان در پی شکستن این پیمانند ، البته در این صورت این آمریکاست که  منزوی می شود  زیرا اروپا به راه خود ادامه خواهد داد. مهمترین مشگل روبه رو، ویرانی زیست محیط است.  هر یک از کاندیدا های جمهوری خواه یا منکر تغییرات اقلیمی است یا  به راه حل آن با بدبینی برخورد می کند.  آن ها در پی ویرانی دنیا هستند. آیا باید در مخالفت با آن ها رأی داد؟ البته!  دلیل آن که  پارسال آمریکا نتوانست  در کنفرانس  زیست محیط پاریس خود را متعهد کند عدم همکاری کنگره ی جمهوری خواه بود. سیاست این دو حزب کاملا متفاوتند.

خ: در باره ی مسأله ی اسلام هراسی صحبت کنید.

چ: اسلام هراسی مشکلی بسیار جدی است،  همچون  یهودی ستیزی است. اولا علاوه بر تهاجم به  انسان های شریفی که نه تنها طرد اجتماعی  می شوند ( کوچندگان سوریه ای را در نظر بگیرید)‌  بلکه مورد  حمله ی جسمی قرار می گیرند، این تفکر به غرب نیز لطمه می زند.  اسلام هراسی به پیشنهاد هایی همچو بمباران گسترده می انجامد.  به همین پانزده سال گذشته بنگرید: از زمان شروع جنگ با تروریسم،  فقط یک سیاست دنبال شده است:‌ با سیاست پتکی نابودشان کنیم. نتیجه چه بوده؟ پانزده سال پیش ترور  محدود به گروهک های کوچک در افغانستان بود و امروزه  در سراسر دنیا یا آن روبرو هستیم. هر بار با سیاست پتکی با آن برخورد کردید، گسترش یافت: افغانستان، عراق،‌ لیبی، همه جا! آیا نمی توان از این وضعیت درس گرفت؟    واکنش دیگر  برخورد عقلانی است مانند واکنش هایی از جانب کسانی که در این زمینه واردند:   اسکات ای ا ترن و ویلیام پلک. برخورد  انسانی با چنین شرایطی  باید  عقلایی باشد، حتی به خاطر منافع خودتان هم که شده!

خ: شما دانشمندی شناخته شده در سراسر جهانید، کتاب های بیشماری نوشته اید و بیش از نیم قرن تدریس کرده اید.  آیا سیاست خارجی آمریکا  و این واقعیت که عقایدتان حتی در خود آمریکا روند روز و متداول نشده است  باعث مأیوس شدنتان نیست؟

چ: روند روز شدن هیچگاه دغدغه ی من نبوده در غیر این صورت باید از خود می پرسیدم اشکال کارم در کجاست.   هرگز توقع زندگی در آرمان شهر را نداشته ام! با این حال پیشرفت های چشمگیرکم نبوده اند! البته همراه  با پس رفت و غیر هماهنگ. این پیشرفت ها  نه به خاطر من بلکه بسیاری دیگر رخ داده است.  به یاد بیاورید که زمان حمله ی بوش به عراق تظاهرات عظیمی جریان داشت، مانع از جنگ نشدولی محدودش کرد.  مثلا  بوش نتوانست روش های لیندن جانسن را به کار گیرد. این خود پیشرفت است. در زمینه های دیگر نیز پیشرفت وجود داشته مثلا حقوق زنان را در نظر بگیرید که با پنجاه سال گذشته تفاوتی  عظیم دارد، جنبش حقوق  فردی،‌ دغذغه ی ویرانی زیست محیط ...

خ: پس شما خوشبینید؟

چ: ببینید....  دو راه در پیش است: یا  با بدبینی فکر کنید  هیچ راه حلی وجود ندارد و تسلیم شوید و به این طریق  به  بوقوع پیوستن بد ترین شرایط  یاری کنید و با  با امید ساختن دنیایی بهتر، به امکانات موجود دست بیاویزید.  انتخاب دیگری نداریم.

خ: آقای چامسکی، از شما به خاطرقبول این مصاحبه متشکریم.

 

منبع: سایت انسان شناسی و فرهنگ

مترجم:  عاطفه اولیایی

نظرات
آخرین اخبار