بازی ائتلاف‌ها | فراتاب
کد خبر: 9492
تاریخ انتشار: 20 مرداد 1398 - 18:51
رقابت‌ های سیاسی اسرائیل را به کدام سمت می‌کشاند؟
منصور براتی

نتایج انتخابات ماه آوریل و فشار بر احزاب سیاسی اسرائیل باعث شده اکثر احزاب رو به ائتلاف سازی بیاورند و تنها 4 حزب آبی و سفید، اسرائیل خانه ما، شاص و یهودیت متحد توراه نسبت به دور قبل بدون تغییر باقی مانده اند. وقتی نتایج قطعی انتخابات 9 آوریل اعلام شد، به نظر می‌رسید مسیر «بنیامین نتانیاهو» برای پنجمین دوره تصدی نخست وزیری نیز هموار شده است؛ حزب لیکود در کمال ناباوری 35 کرسی کنست را از آن خود کرده بود، سه حزب راست‌گرای اسرائیل خانه ما، کولانو و اتحاد راست نیز روی هم رفته 14 کرسی را به دست آورده بودند، همچنین دو حزب مذهبی اتحاد یهودیت توراه و شاص نیز که به نتانیاهو گرایش داشتند 16 کرسی پارلمان اسرائیل را اشغال کرده بودند و به نظر می‌رسید برای تداوم عمر یک کابینه راست‌گرا به رهبری بی بی 65 کرسی کافی است.  در جناح مقابل نتانیاهو نیز با وجود تلاش‌های فراوان ائتلاف آبی و سفید، با وجود اینکه رأی کمتری از لیکود آورد، 35 کرسی به دست آورد و دو حزب دیگر جناح چپ و احزاب عربی نیز روی هم رفته 20 کرسی را به دست آوردند و نهایتاً شمار کرسی‌های اپوزیسیون روی 55 ایستاد.

با توجه به اینکه جناح راست روی‌هم رفته 65 کرسی به دست آورده بود، به نظر می‌رسید کار چندان دشواری برای تشکیل کابینه پیش رویِ نتانیاهو نباشد، اما در خلال مذاکرات مشخص شد احزاب مذهبی که اکنون 16 کرسی کنست را در اختیار دارند، خواهان در اختیار گرفتن دو وزارتخانه آموزش و دادگستری هستند و از نخست وزیر اجازه مذهبی کردن قوانین این حوزه را گرفته اند. آنها همچنین در زمینه قانون جنجالی سربازی هم خواهان معاف شدن تحصیل کنندگان علوم مذهبی بودند و به نظر می‌رسید نتانیاهو به این خواسته نیز گردن خواهد نهاد.

در مقابل این گروه اما «آویگدور لیبرمن»، وزیر دفاع پیشین اسرائیل و رهبر حزب ملی‌گرا و سکولارِ «اسرائیل خانه ما» در برابر این خواسته ایستاد و اعلام کرد «با یک دولت مذهبی ائتلاف نخواهد کرد.» در نتیجه بنیامین نتانیاهو موفق به تشکیل کابینه در فرصت مقرر 48 روزه نشد و با پیش دستی بر رئیس رژیم صهیونیستی لایحه انحلال کنست را به رأی گذاشت و رأی اکثریت نمایندگان به این لایحه باعث شد، کنست بیست و یکم تنها پس از گذشت 1 ماه از عمر خود، حکم به انحلال پارلمان و برگزاری انتخابات زودهنگام بدهند.

 

خروج از توهمات و فانتزی ها و تغییر استراتژی ها

ناتوانی بنیامین نتانیاهو در تشکیل پنجمین کابینه خود و تصویب برگزاری انتخابات زودهنگام در وهله نخست باعث شد تقریباً همه سیاستمداران و احزاب اصلی اسرائیلی از فانتزی‌های پیشین خود خارج شده و استراتژی خود برای انتخابات آتی را دگرگون سازند. تقریباً همه احزاب و رهبران آن‌ها اهمیت ائتلاف‌سازی را درک کردند و به ادغام یا ائتلاف با یکدیگر روی آوردند. اول ماه اوت زمان ثبت نهایی فهرست‌های انتخاباتی به پایان رسید و اکنون می‌توانیم نگاه دقیق‌تری از چگونگی وزن‌کشی احزاب، ائتلاف‌ها و جناح‌ها در برابر یکدیگر داشته باشیم؛ در یک نگاه کلی می‌توان گفت؛ از میان احزاب اصلی اسرائیل تنها سه حزب اسرائیل خانه ما، به رهبری لیبرمن و دو حزب اولترا اورتدکس شاص و یهودیت متحد توراه اقدام به ورود به ائتلاف‌ها نکرده اند.

اصلی‌ترین علت بالا گرفتن ائتلاف سازی اولاً این بود که 4 حزب اتحاد راست، کولانو، مرتص و ائتلاف عربی رعم – بلد هر یک کمتر از 4 درصد کل آرا را به دست آوردند و شمشیر داموکلس قرار گرفتن زیر حدنصاب 3.25 درصدی را شدیداً بالای سر خود می‌دیدند. همچنین 3 حزب جدید ولی شناخته شده راست جدید، زهوت (هویت) و گشر (پل) نیز به ترتیب به 3.22 درصد، 2.74 درصد و 1.73 درصد آرا عملاً زیر حدنصاب باقی ماندند و از راه‌یابی به کنست بازماندند. بدین ترتیب عملاً بیش از 330 هزار رأی دود شد و به آسمان رفت، در حالیکه این میزان رأی اگر یکجا به دست آمد احتمالاً 10 کرسی را به دست می آورد. از سوی دیگر احزاب بزرگ‌تر نیز که تقریباً همه هنرها و ترفندهای خود را برای کسب آرای بیشتر در انتخابات پیشین به کار بسته بودند، حالا ائتلاف سازی را یکی از بهترین راه‌ها برای تحریک افکار عمومی یافته‌اند.

 

نتانیاهو - لیکود

بنیامین نتانیاهو در رأس حزب لیکود تصور می‌کرد در صورت پیروزی بر حریف سرسخت خود «بنی گانتس» برای تشکیل کابینه مانع دیگری برسر راه نخواهد داشت، چه اینکه لیکود موفق شده بود بهترین نتایج انتخاباتی خوب پس از سال 2006 را نیز به دست بیاورد. این حزب که براساس نظرسنجی‌ها پیش از انتخابات آوریل خود را در وضعیت نسبتاً خوبی می‌دید، با ادغام و ائتلاف پیشا انتخاباتی مخالف بود.

اما با مشخص شدن ناتوانی لیکود در تشکیل کابینه و قطعی شدن تکرار انتخابات و ابتکارات رقبا و نیز نظرسنجی‌های جدید خود را آسیب‌پذیر می‌دید، درهای ائتلاف را گشود. «موشه کلخون»، وزیر دارایی اسرائیل نیز که در صدر حزب راست میانه کولانو در انتخابات 2015، 10 کرسی را به دست آورده بود و انتخابات آوریل 6 کرسی خود را از دست داده بود و با اختلاف تنها 12 هزار رأی موفق شده بود حدنصاب را درنوردد، در شرایط مشابهی قرار داشت. لذا کلخون و نتانیاهو در روز 28 ماه مه از ائتلاف با یکدیگر و شرکت با لیست مشترک در انتخابات سپتامبر خبر دادند. حزب کولانو نهایتاً در روز سی‌ام ژوئیه از انحلال رسمی خود و ادغام کامل با حزب لیکود خبر داد.

 

راست متحد

«اتحاد احزاب راست‌گرا» که ائتلاف احزاب سمت راست حزب لیکود به حساب می‌آید نیز در این مدت به شدت در تکاپوی گسترش ائتلاف خود بود. این ائتلاف در انتخابات قبل متشکل از سه حزب خانه یهودی، اتحادیه ملی و قدرت یهودی بود. اما پس از انتخابات حزب راست افراطی قدرت یهودی به دلیل نارضایتی از جایگاه خود از آن خارج شد. این ائتلاف در انتخابات آوریل با 153 هزار رأی موفق به کسب 5 کرسی شده بود. دو حزب زهوت و راست جدید نیز اگر چه با این ائتلاف اشتراکات ایدئولوژیک داشتند، اما به صورت مستقل وارد رقابت شدند ولی هر دو زیر حد نصاب باقی مانند و بیش از 256 هزار رأی جناح راست را در زباله دان ریختند. این میزان رأی در انتخابات گذشته می‌توانست دست‌کم 7 کرسی به دست بیاورد ولی به دلیل اینکه دو حزب یاد شده به صورت مجزا رقابت کرده و کمتر از 140 هزار رأی (حدنصاب 3.25 درصدی) به دست آورده بودند، این میزان قابل توجه نتوانست در کنست صدایی پیدا کند. اهمیت این میزان رأی وقتی مشخص می‌شود که درنظر بگیریم، بنیامین نتانیاهو اگر یک کرسی بیشتر در اختیار داشت می‌‎توانست کابینه خود را تشکیل دهد.

حزب راست جدید به رهبری «نفتالی بنت» و «آیلت شکد» سرانجام با اتحاد احزاب راست، ائتلاف کردند تا از هدر رفتن کرسی‌های خود جلوگیری کنند، اما سه حزب قدرت یهودی، زهوت و نوام نهایتاً از این ائتلاف بیرون ماندند و به نظر می‌رسد، این احزاب منفرد مجدداً رأی لازم برای دست‌کم 2 کرسی تا حداکثر 5 کرسی را با زیر حدنصاب ماندن هدر دهند.

 

جناح چپ

دومین جناحی که به نظر می‌رسد سخت نیازمند تغییر استراتژی و ائتلاف سازی است، عبارت از چپ‌های اسرائیلی هستند؛ حزب کارگر به رهبری «آوی گابای» در انتخابات آوریل با به دست آوردن تنها 190 هزار رأی 6 کرسی به دست آورد، در حالیکه در سال 2015 این حزب که در ائتلاف با هاتنوعاه بود، دست کم 500 هزار رأی و 18 کرسی را به تنهایی به دست آورده بود. توهمات فانتزی سران این حزب به ویژه گابای و عدم توجه به نتایج نظرسنجی‌ها که اکثراً نشان می‌داد حزب کارگر در بهترین حالت 10 کرسی خود را از دست خواهد داد، باعث شد، آن‌ها با واقعیت‌ها کنار نیایند و تا دو روز قبل از برگزاری انتخابات 9 ماه آوریل، گابای همچنان برای «بنی گانتس»، رهبر ائتلاف آبی و سفید شرط می‌گذاشت که تنها در صورت پذیرش نخست وزیری او حاضر به ائتلاف است! نتایج نظرسنجی‌ها او را نیز توهمات خارج کرد و نهایتاً گابای نیز 11 ژوئن ضمن کناره گیری از ریاست حزب کارگر اشتباهات خود را پذیرفت.

همزمان با این تحولات زمزمه‌هایی از بازگشت «ایهود باراک»، رهبر پیشین حزب کارگر که آخرین نخست وزیر این حزب نیز به شمار می‌آید بلند شد. اما باراک اعلام کرد که در رأس حزبی جدید به عرصه سیاسی بازمی‌گردد و پس از چندی نیز این حزب جدید را «حزب دموکراتِ اسرائیل» نام نهاد. برخی ناظران این نام را کپی برداری از حزب دموکرات آمریکا دانسته اند. با وجود بازگشت باراک و شور و شوق اولیه برای ایجاد جبهه‌ای واحد در جناح راست با کمک وی، پس از چندی نظرسنجی‌ها نشان دادند که این حزب در بهترین حالت 6 کرسی به دست می‌آورد و در بدترین حالت زیر حدنصاب باقی می‌ماند.

در انتخابات رهبری حزب کارگر نیز «عمیر پرتص» که سابقه رهبری این حزب در جریان انتخابات سال 2003 را دارد، دیگر بار به قدرت رسید. او نیز ابتدا ظرفیت بسیار خوبی برای ائتلاف سازی از خود نشان داد و لذا امیدهای زیادی برای شکل‌گیری یک جناح چپ واحد در اسرائیل شکل گرفت، که شرکای آن را احزاب مرتص و ایهود باراک می‌توانستند تشکیل دهند. اما پرتص برخلاف رویه قبلی خود در 18 ژوئیه از ائتلاف غافل‌گیرانه با «اورلی لوی اوکصیص» رهبر حزب پل رونمایی کرد – که در انتخابات پیشین با 74 هزار رأی از راهیابی به کنست بازمانده بود. ائتلاف احزاب کارگر و پل به مذاق سایر عناصر جناح چپ خوش نیامد و بسیاری از پرتص به دلیل گردش به راست و فراموش کردن پایگاه رأی همیشگی حزب کارگر انتقاد کردند. برخی از چپ‌گرایان اسرائیل استدلال می‌کنند، گرایش به سمت راست باعث می‌شود رأی‌دهندگان چپ‌گرا بیش از پیش از حزب کارگر فاصله بگیرند و لذا شاید این حزب در انتخابات سپتامبر به پایان عمر خود برسد!

حزب مرتص نیز که از زمان کارزار انتخاباتی قبل مایل به ائتلاف سازی بود انگیزه زیادی برای این کار از خود نشان داد. اگرچه به ریاست «تامار زاندبرگ» مرتص به اعراب بسیار نزدیک شده بود و حتی عنوان تنها حزب اسرائیلی که تفاوتی میان اعراب و یهودیان قائل نیست را یدک می‌کشید و در انتخابات آوریل نیز 35 هزار رأی (برابر با 1 کرسی) از شهروندان عرب اسرائیل گرفت، حتی به ائتلاف با احزاب عربی نیز به عنوان یک فرصت می‌نگریست. اما وقتی «نیتسان هورویتز» در چالش رهبری زاندبرگ را پشت سر گذاشت، گزینه احتمالی ائتلاف با اعراب نیز کنار گذاشته شد.  هروویتز بیشتر معتقد به تشکیل ائتلافی سراسر میان چپ‌گرایان اسرائیل بود تا اعراب.

اما ائتلاف حزب کارگر با اورلی لوی اوکصیص، تنها یک گزینه را برای ائتلاف برای مرتص باقی گذاشت. ایهود باراک که در ابتدا با بازگشت خود به عرصه سیاسی، اسرائیلی‌ها را شوکه کرده بود پس از چندی دچار یک رسوایی کشنده شد. ارتباط دوستانه او با «جفری اپستین» که متهم به دلالی جنسی در سطح گسترده بود، توسط رسانه‌ها فاش شد و این امر به شدت باراک را بدنام ساخت. در نتیجه حتی احزاب چپ‌گرا نیز به باراک پیشنهاد کردند از رقابت‌های سیاسی کناره‌گیری کند! اما باراک با وجود برداشتن زخمی عمیق در میدان باقی ماند. سرانجام هورویتز و باراک به همراه «استاف شافیر»، عضو حزب کارگر روز 25 ژوئیه از تشکیل ائتلافی در جناح چپ با عنوان «اردوگاه دموکراتیک» خبر دادند که در حال حاضر چپ‌گراترین تشکیلات اسرائیلی به حساب می‌آید.  جناح چپ اسرائیل نیز با دو ائتلاف اردوگاه دموکراتیک و کارگر – پل به صحنه رقابت آمده و می‌کوشد با این ائتلاف ها نتانیاهو را به خانه بفرستد. اردوگاه دموکراتیک در نظرسنجی‌ها بین 7 تا 10 کرسی و ائتلاف کارگر – پل بین 5 تا 7 کرسی در نوسان هستند و بعید به نظر می‌رسد بتوانند تغییر بزرگ و قابل توجهی در نقشه سیاسی اسرائیلِ پس از انتخابات ایجاد کنند.

 

احزاب عربی

در جناح اعراب نیز نتایج انتخابات باعث تغییر استراتژی‌ها و خروج سیاستمداران از توهم‌های پیشین شده است. رهبران احزاب عربی اسرائیل در سال 2015 با تشکیل فهرستی مشترک از چهار حزب رعم، بلد، خداش و تعال برای نخستین بار موفق به ایجاد جبهه‌ای منسجم شدند و در نتیجه بیش از 446 هزار رأی را به خود اختصاص داده و پس از دو حزب لیکود و اتحادیه صهیونیستی با 13 کرسی در جایگاه سوم قرار گرفتند. این موفقیت چشمگیر اعراب در سال‌های بعد به دلیل سیاست‌های ضد فلسطینی کابینه نتانیاهو (از جمله قانون دولت – ملت یهود، تداوم شهرک‌سازی‌ها، نقض مفاد توافقات بین‌المللی میان اسرائیل و فلسطین و در این ماه‌های اخیر نیز تحولات مرتبط با معامله قرن) تحت‌الشعاع قرار گرفت و به نظر می‌رسید شهروندان عرب اسرائیل از عملکرد نمایندگان خود رضایت چندانی ندارند.

 این امر به ویژه در نظرسنجی‌ها به چشم می‌آمد. بیشتر نظرسنجی‌ها نشان از آن داشت که فهرست مشترک اعراب در انتخابات 2019 دست کم بین 2 تا 3 کرسی خود را از دست خواهد داد، لذا رفته رفته برخی از سران این ائتلاف تصور کردند چنانچه با دو فهرست مجزا در انتخابات شرکت کنند، جذابیت بیشتری برای شهروندان عرب ساکن اسرائیل خواهد داشت، اما استراتژی شرکت با دو فهرست نیز نه تنها تغییری در نگرش پایگاه رأی احزاب عربی به وجود نیاورد و بلکه حتی هر دو فهرست عربی را تا بعد از ظهر روز انتخابات در معرض خطر نرسیدن به حد نصاب 3.25 درصدی قرار داده بود. ائتلاف خداش – تعال به رهبری «ایمن عوده» و «احمد طیبی» نهایتاً موفق شد 193 هزار رأی را به دست آورده و با نزدیک به 4.5 درصد کل آرا 6 کرسی پیشین خود را در کنست تثبیت کند، اما ائتلاف رعم – بلد به رهبری «منصور عباس» و «مسعود غنایم» تا آخرین لحظات رأی‌گیری در مرز خطر قرار داشتند و ممکن بود زیر حد نصاب باقی بمانند. پس از شمارش کل آرا مشخص شد این ائتلاف نیز با 143 هزار رأی تنها 3 هزار رأی بیشتر از حد نصاب را به دست آورده و با 4 کرسی حداقلی وارد کنست شد، اما سه کرسی خود را از دست داد.

به این ترتیب انتخابات آتی اسرائیل برای احزاب عربی نیز فرصتی طلایی است تا اشتباهات خود را جبران کنند. میزان مشارکت شهروندان عربی مقیم سرزمین‌های اشغالی در ماه آوریل با افتی محسوس به 49 درصد تنزل کرده بود. به این ترتیب احزاب عربی نیز با درس گرفتن از اشتباهات خود مذاکره برای احیای فهرست مشترک را آغاز کرده و سرانجام در 20 ژوئیه خبر از تشکیل مجدد این فهرست دادند. نداهایی که برای شراکت میان احزاب یهودی و عربی در اسرائیل شکل گرفته بود از سوی رهبران احزاب عربی نیز چندان جدی گرفته نشد و در واقع نشان داد، احزاب عربی هم هنوز آمادگی این اقدام رادیکال را ندارند.

 

قطب‌نمای سیاسی احزاب و ائتلاف‌های سیاسی اسرائیل

در حال حاضر اگر بخواهیم وضعیت رقابت احزاب و ائتلاف‌های سیاسی اسرائیل را روی محور طیف بندی سیاسی نشان دهیم، «اردوگاه دموکراتیک» به ریاست نیتسان هورویتز در منتهی‌ الیه سمت چپ قرار می‌گیرد و پس از آن ائتلاف کارگر – پل قرار دارد. حزب آبی و سفید که از معدود ائتلاف‌های بی تغییر این انتخابات به حساب می‌آید نیز دقیقاً روی نقط مرکزی محور جا گرفته و سمت راست آن به ترتیب حزب لیکود و ائتلاف راست متحد حضور دارند. فهرست مشترک اعراب و احزاب مذهبی نیز که معمولاً چندان در طیف بندی سیاسی میان این احزاب قرار نمی‌گیرند و مجزا درنظر گرفته می‌شوند.

 

 

منصور براتی، پژوهشگر علوم سیاسی و دبیر تحریریه فراتاب

بازنشر این مطلب صرفاً با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

نظرات
آخرین اخبار