برای مظهر و دیپلماسی | فراتاب
کد خبر: 9293
تاریخ انتشار: 16 تیر 1398 - 19:50
د.سیامک بهرامی


فراتاب - گروه سیاسی: خوش آمدی ای پایه ناز تو خاک وطن. صدای دلنشین مظهر برای من و اکثر کسانی چون من تنها یک تن موسیقی و یک آوای دلنشین نیست بلکه حضور و تداوم تاریخ و زندگی کردی است. آنگاه که با آوای لایه لایه او کودکی کردیم و در آرامش کودکانه غرق شدیم و آنگاه که عاشق شدیم و در رویای عشقهای صادقانه خود با نوای مقدسش خاطره بازی کردیم. آنگاه که از بهار و پاییز برایمان سرود و حس دلتنگی و آرزو را به ما الهام بخشید. آنگاه که برای تاریخ پررنجمان خواند و آن دم که آزادی را بر روی واژه و تن برایمان ترجمه کرد، در تمام این لحظات، مظهر، حنجره مقاومت تاریخ کُرد بود.

کسی که موسیقی کُردی را از دل اعماق تاریخ با ظاهری نوین و دلفریب برایمان سرود تا بدانیم که فلکلور کُردی زنده است چون مظهر آن را فریاد می زند و بر روح و جان ما مستولی می سازد که بدانیم که هستیم و از کجا آمده ایم. این هویتی بود که مظهر با الهام و آرامش برای ما بازسازی نمود و حفظ کرد پس راه اغراق نرفته ایم که او را حنجره مقاومت بخوانیم زیرا تاریخ و هویت و فلکلور کُردی را با تعهد اصیل موسیقایی خویش نه تنها حفظ کرد بلکه چهره ای نوین بدان بخشید. بیش از 38 سال غربت شایسته این مرد متین نبود ولی باز هم بازگشتش را نه به او بلکه به خود و وطن تبریک میگوییم که شاید در این مرحله قدومش بر خاک کردستان منشاء رویکردهای نوین و اتفاقات خجسته دیگری گردد. مظهر تنها غریب غربت دیده دور از نیشتمان نیست که هزاران کُرد و غیرکُرد دیگر این درد نامیمون را سالهاست بر شانه های خود حمل کرده و بر اشکهای پرداغشان جاری می سازند.

امید آنکه آن مردمان سترگ نیز روزی بر این خاک تنها مانده بار دیگر پای نهند و دلتنگی مام میهن را التیام بخشند. باید قبول کنیم که مظهر در کنار این مردمان به همان میزان که دیگرانی از ملیتها و زبانهای دیگر در خلق فرهنگ متکثر و چند هزار ساله آن سهم داشته اند، سهم دارند و خود سازنده خانه و صاحبخانه اند و اما نفرین بر آماسیه و ذهاب و الرزنه الروم ها که براداران شریف و خواهران نجیب و خاک غریب ما را از ما ستاند و واژه ای بین ما و ما به نام مرز آفرید. این مفهوم ثقیل و نچسپ مرز، دیر زمانی است قلبهای ما را پاره پاره نموده است اما خود می دانیم که تنها یک واژه است که توانی برای غلبه بر روح منسجم ما ندارد. آنها تکه های همبسته فرهنگ و تاریخ و تکامل روح ما هستند و بدین سادگی قابل جداانگاری نیستند. جنگها و مرزها شاید آنها را از ما ستانده باشند و هریک در بخشهایی از سوریه، ترکیه و عراق باشند اما تاریخ و فرهنگ بار دیگر آنها را به ما هدیه خواهند داد. آنها با مرزها از ما جدا نخواهند شد و این رویکرد نوینی است که نخبگان سیاسی ما شاید درک کرده باشند و بسیار قابل تقدیر است که آن را در کنگره مشاهیر کُرد و بازگشت مرد متین موسیقی، رونمایی نمودند.

این دیپلماسی عمیق، سازنده، اعتماد بخش و سرزنده قطعا بسیار گسترده تر از آن خواهد بود که صرفا در یک کنگره محدود قابل تعریف باشد. ما با اشتیاق و با هیجان تام منتظر گسترش مرزهای این دیپلماسی جذاب هستیم. دیپلماسی ای که از هم اکنون ایجاد کننده سرمایه اجتماعی سرزنده و در حال رشد در مناطق کردنشین بوده است. تحدید مرزهای این دیپلماسی صرفا به چند هدف سیاسی محدود چون انتخابات، بسیار کودکانه است. تفسیر من حرکت در مسیر یک پروژه سازنده غیر امنیتی سازی از منظری کارکردگرایانه در قالب تسری و انشعاب است.پروژه ای که هر چند منشاء حرکت آن از حوزه های نرم و از طریق نخبگان فرهنگی است اما نهایت کار آن تسری به حوزه های سیاسی  خواهد بود. در این مسیر نه چندان هموار نقش قلم بدستان و نخبگان در باب درک این شرایط و غنیمت شمردن فرصتهای ظهور یافته و دوری از تفاسیر بدبینانه بسیار حیاتی است. امنیتی شدن و غیرامنیتی سازی یک پدیده بین الاذهانی است و صرفا یک طرف رابطه نمی تواند امری را امنیتی یا غیرامنیتی نماید. بلکه این فرایندی است که از تبادل ایده ها و هنجارها و تفسیر آن ایده ها و هنجارها و در نهایت بازگشتش به طرف مقابل و تداوم این فرایند حاصل می گردد.

تفسیر هر واقعه مخصوصا از جانب نخبگان فکری از منظری بدبینانه نه تنها منجر به تفسیر بد ایده های ظهور یافته خواهد شد بلکه خود ایجاد کننده ایده های بدتر برای بازگشت به طرف مقابل است و این نتیجه ای نیست که بتواند ایجاد کننده مفاهمه، آشتی و غیرامنیتی سازی به ویژه در حوزه های حساس اقتصادی و سیاسی باشد. اگر این فرایند غیرامنیتی سازی از حوزه فرهنگ شکل گرفته است باید آن را تقویت کرده و به حوزه های دیگر انتقال دهیم هر چند که دید بدبینانه ای نسبت به موضوع داشته باشیم اما باید بدانیم ما یک طرف یک بازی بین الاذهانی هستیم که خود توانایی ایجاد ایده ها، هنجارها و کنشهای نوین نه تنها در خویش بلکه در طرف مقابل را داریم. از این رو باید از هر روزنه نوینی برای فرارفتن از فضای موجود و ایجاد درهای مفاهمه فزون تر بهره بگیریم. حرکت دولت آقای روحانی از نظر نگارنده بسیار قابل تقدیر است هر چند که چنانکه در بالا ذکر شد این فرایند باید یک پروژه گسترده تر و تسری بخش باشد. قطعا نخبگان کُرد توانایی درک فرصت موجود را دارند و خود را برای قدمهای بلندتر در آینده برای گذار از حوزه های نرم اعتمادبخشی به حوزه های سخت اعتماد بخشی آماده نموده اند.

با اشتیاق بسیار منتظر زمانی هستیم که فرزندان دور از دیار در طیفی وسیعتر و در حوزه های موضوعی متعددتر به سرزمین مادریشان بازگردند. دیاسپورای سرگردان کُرد شایسته توجه بیشتر و سیاست ورزی عملگراتر است همانگونه که سایر دیاسپوراهای وابسته به ایران نیازمند چنین عملگرایی هستند تا در کنار سرزمین و مردمانشان باشند و به اعتلای مدبرانه آن یاری رسانند.

این فرهنگ و این سرزمین در انحصار هیچکس نیست بلکه سهم مشاع همگان است.سهمی همرا با مسئولیت که باید همگان از فرصت ایفای آن مسئولیت هم برخوردار باشند. باید بپذیریم که فرهنگ کل مبتنی بر تساوی و برابری است باید از یکسان سازی بپرهیزم و تمایز و تفاوت موجود را چونان یک اصل قدرت بخش بشناسیم.ملتها چیزی جز پدیده های ساختگی نیستند اما کیفیت این ساختن و تکامل و روح بخشیدن به آن جز در سایه ارج نهادن به تمایزات،تفاوتها و تموانمندسازی آنها ممکن نیست.شاید در طول اعصار بسیار با یکدیگر در لحظات سخت و خشن قرار داشته ایم و رو در رو هم صف آرایی کرده باشیم.

بسیار خونها از هم ریخته باشیم و خطوط سخت و خشن بر هم کشیده باشیم اما همه آن تحولات برای رسیدن به یک نقطه مفاهمه بوده تا بتوانیم در نهایت برای رفاه یکدیگر و آرامش متقابل هم افزایی داشته باشیم.رسیدن به این نقطه هر چند رنجهای بسیار در برداشته و خواهد داشت ،کار ممتنعی نیست چون در نهایت هر آنچه از نهاد و سیستم و مفهوم و جنگ در این بستر شکل گرفته است برای بهروزی و رفاه زیست مردمان بوده است اما در این میان همیشه سعی شده دایره مردمان،تنگ نظرانه تعریف گردد و این نتیجه ای جز دیگری سازی و حذف در پی نداشته است.

سعی باید آن باشد این دایره هر چه فراختر، برابرتر و مشمول تر تعریف گردد. بحران صرفا یک صفت منفی نیست گاهی ظهور بحرانها و اوج گیری آنها به مثابه شرایطی است که باید بدان اندیشید و برایش راه حلی جستجو نمود. در واقع بحران، اندیشه ورزی را بار دیگر احیا می کند. به قول هگل جغد مینروا که الهه خرد و حکمت است هنگامی کار خود را آغاز می کند که پرده تاریکی بر فضای روشنی غالب شود و این هنگامی است که شکلی از زندگی دورانش به سر رسیده و الزام بر شکل گیری دوران نوینی وجود دارد در اینجاست که اندیشه ورزی رخ می نماید. دیپلماسی موجود شکل گرفته در باب برگزاری کنگره مشاهیر کٌرد و بازگشت خالقی هم شاید آغازی بر یک دوران نو باشد که بازگشت های دیگر و حوزه های موضوعی دیگر را مبتنی بر الزامات شرایط نوین در بر گیرد. در این میان نقش اندیشمندان از هر طرف دارای اهمیت حیاتی است که بتوانند با هنجارسازی های مثبت و ایده سازی های پیش رونده این دوران نو و این فرایند تسری را به پیش برانند و مدیریت کنند. استاد خالقی با بازگشتش تفسیری مثبت از یک دعوت ارائه داد و امیدوارم این مثبت اندیشی از هر دو سوی ماجرا تقویت گردد تا هنجارهای سازنده و پیش روی در ادامه کار شکل بگیرد و وضعیت نوینی ناشی از هنجارهای جدید ایجاد گردد.

 

دکتر سیامک کاکایی مدرس علوم سیاسی در دانشگاه آزاد اسلامی کرمانشاه

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

نظرات
آخرین اخبار