کد خبر: 9199
تاریخ انتشار: 20 اردیبهشت 1398 - 02:10
ستاره یونسی

فراتاب - گروه فرهنگی: در هیاهوی زمان گاه خسته از غوغای زندگی خود را به دست موج های خیال می سپارم و چه زیبا می یابم ترکیبی از هنر و عشق را در نمایشگاهی که سخن ها دارد از تن خستگی های دخترکی مهربان و خوش ذوق که با دستان کوچکش بر صحیفه هستی نقشی نو با تار و پود رنگ می نگارد، اینجا نمایشگاهی از مهر و مهربانی است، اینجا فقط هنر نیست که همه را گرد خود جمع نموده است بلکه در ورای آن انسانیت و آدمیت است که سخن می گوید از «بنی آدم اعضای یک پیکرند ... که در آفرینش ز یک گوهرند ... چو عضوی به درد آورد روزگار ... دگر عضوها را نماند قرار ...» 

با همت موسسه خیریه ی هایا نمایشگاه نقاشی های مدینه عزیزی دختر نقاش اهل ثلاث باباجانی در سالن شهید آوینی کرمانشاه در این هفته برگزار شد. گویا تمام آرزویش در نمایش این نقش های رنگین نهفته است که اینگونه شادی و رضایت بر چهره ی معصومش نقش بسته است.

خسته از دارو و درمان که سال هاست تنش را می آزارد در پناه نقاشی هایش آسایشی را برای خود ساخته است تا شاید صدایش را در نقش هایش به گوش همگان برساند، صدایی که قصه ی شش سال در افتادن با بیماری سخت و نفس گیر است، صدایی که داستان شب های آزردگی و دلتنگی اوست و داستانی که شاید دنیای کودکانه او را بازگو می کند. چندی پیش خیرین موسسه هایا این را شنیده بودند که تمام آرزوی مدینه عزیزی برگزاری این نمایشگاه است از این رو تلاش خود را بکار گرفتند و بانی این نمایشگاه مهرورزی و مهرآفرینی شدند و اکنون مدینه در این نمایشگاه قصه ی نقش هایش را برای من و تو می خواند و شاید این قصه ی هزاران کودکی است که ما از آن ها خبر نداریم و شاید انسانیت در قالب نمایش رنگ ها و نقش ها این بار ما را به خود می خواند تا به خود بیاییم و همدیگر را بیشتر دریابیم و در دنیای ارتباطات و پیشرفت ها نگذاریم مهر و محبت به فراموشی سپرده شود و رنگ ببازد که اگر برود همه ی هستی به باد فنا می رود. صدای مدینه بانگی است از بیداری و همنوایی تا با او همراه شویم و از دردهایش بکاهیم دردهایی که گاهی کوه را هم به ستوه می آورد ... و صدای مدینه در هم آوایی موسسه هایا داستان انسانیت را می خواند تا ما هم دست در دست این خیرین نیکو سرشت نه تنها مدینه که همه کودکان چون او گرفتار در پیچ و تاب دارو و درمان را دریابیم.
از نمایشگاه بگویم که محلی شد برای گردهمایی گروه های مختلف، به نظاره ی بازدیدکنندگان که می نشینیم می بینیم که همه آمده اند از هر طیف و قشر و گروهی، همه آمده اند تا نه تنها نقش ها را ببینند و داستان رنگ ها را بشنوند بلکه آمده اند تا بگویند ما با مدینه هستیم و او نه تنها فرزند مادرش بلکه فرزند این دیار است و اکنون خلوت نقاشی هایش که روزگاری پناهگاه خود و مادرش بود به پناهگاه همگرایی و انسانیت مبدل گشته است و شاید این نمایشگاه آغازی باشد برای نمایش مهربانی و همدردی در دیاری که دردها و رنج هایش پایان ندارد و فقط با هم بودن است که گاهی مرهمی می شود بر این این همه آلام و سختی و فقط در کنار هم بودن است که درد مدینه ها را درمان می کند و فقط در این صورت است که می توان گلبانگ سربلندی را از فراخنای وجود سرداد و با صدای بلند فریاد زد که اینجا کرمانشاه است، اینجا دیار مهربانی و همدردی است اینجا انسانیت حکمرانی می کند.

 

نویسنده: ستاره یونسی

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

نظرات
آخرین اخبار