استانهای چند قومی و حساسیتهای استانی شدن انتخابات! | فراتاب
کد خبر: 9148
تاریخ انتشار: 24 بهمن 1397 - 03:28
گفت و گو با صلاح الدین خدیو
استانی کردن انتخابات در استان های چند قومی مثل آذربایجان غربی باید با تحفظ و حساسیت و دقت بیشتری انجام شود چون هر تحولی که فضای استان را به سمت دو قطبی های قومی و مذهبی ببرد، به سود توسعه استان و رفع عقب ماندگی های آن نخواهد بود.

فراتاب -گروه سیاسی: چند سالی است بحث استانی شدن انتخابات مجلس شورای اسلامی، خصوصا مواقعی که به موعد آن نزدیک می شویم در محافل سیاسی ایران شنیده می شود حتی طرح هایی در این زمینه به مجلس ارائه می‌شود اما هنوز به نتیجه‌ ای قطعی و نهایی نرسیده است. در این بین گاه در سطح شایعات و اخبار غیررسمی گفته می شود در صورت تصویب این طرح، استان های دارای هویت های متنوع مانند آذربایجان غربی از آن مستثنی خواهند شد! اما در این بین برای بررسی اهمیت انتخابات مجلس شورای اسلامی، نکات مثبت و منفی و پیامدهای استانی شدن انتخابات به سراغ دکتر صلاح الدین خدیو از فعالین مدنی و سیاسی در استان آذربایجان غربی رفته ایم. وی که از تحلیلگران شناخته شده در حوزه مسائل کُردها و نیز سیاست کلان کشور است در این مصاحبه کوتاه به مساله انتخابات و البته مسائل مربوط به استانی شدن انتخابات مجلس در جایی مانند آذربایجان غربی پرداخته است، مشروح این گفت و گو در ادامه خواهد آمد:

 

به عنوان نخستین سوال لطفا بفرمایید که انتخابات را در نظام و ساختار سیاسی ایران پیش و به ویژه پس از انقلاب تا به حال چگونه ارزیابی می کنید؟

بطور کلی باید گفت که انتخابات پس از انقلاب جدی تر از رژیم گذشته است. در جمهوری اسلامی رقابت در بخش انتخابی نظام میان دو جناح (اصلاح طلب و اصولگرا) اغلب جدی است و مردم هم خیلی بیشتر از نظام سابق (دوره پهلوی) با موضوع مبارزات انتخاباتی درگیر می شوند چرا که بیگانگی رژیم گذشته با اجتماع و جامعه مدنی بسیار بیشتر بود و این امر باعث بی اعتنایی مردم به رقابت های انتخاباتی می شد که عمدتا آن را مساله خود نمی دانستند.


در جمهوری اسلامی شاهد برگزاری انتخابات های زیادی هستیم در این بین و در میان نهادهای انتخاباتی، به نظر شما انتخابات مجلس چه تاثیری در تقسیم و نظارت بر قدرت داشته است؟

نمی شود با رویکردی واحد درباره مجالس ده گانه پس از انقلاب سخن گفت. چرا که هر دوره بسته به شرایط خاص خود، ویژگی های متفاوتی را داشته است بطور مثال باید گفت در انتخابات مجلس اول آزادی بیشتری داشت. از مجلس چهارم به بعد نظارت استصوابی وارد مقوله انتخابات شد و محدودیت های بیشتری در انتخاب ایجاد شد. در عین حال مجلس ششم که در یک فضای سیاسی خاص شکل گرفت، پس از مجلس اول یکی از بهترین مجالس پس از انقلاب بود. تجربه مجلس ششم اما محافظه کاران سیاسی را نگران کرد و در نتیجه بسیاری از آنان برای دوره بعد رد صلاحیت شدند می توان گفت خروجی انتخابات عمدتا دارای یک شیب نزولی بوده در نتیجه وضعیت به گونه ای شده که کارکردهای ضعیف مجلس و گاه تنزل رفتارهای نمایندگی حتی موجب نگرانی قائلان به حفظ وضع موجود هم شده است. در یک نگاه و تحلیل کلی تر می توان گفت چون بخشی از نهادهای قدرت انتخاباتی و بخشی دیگر انتصاباتی بوده و یا بصورت مستقیم توسط مردم انتخاب نمی شوند در رقابت و توازن میان این دو، انتخابات هیچگاه کاملا منجر به چرخش اساسی قدرت نمی شود.

 

باتوجه به اعلام این خبر از طرف آقای لاریجانی که اراده‌ ای در عالیترین سطح نظام مبنی بر اصلاح و یا تغییر ساختار فعلی کشور وجود دارد انتخابات مجلس را در تثبیت وضع موجود چگونه ارزیابی می کنید؟

همانگونه که پیشتر گفتم از مجلس ضعیف و مجلسی که در راس امور نباشد، نمی توان انتظار کارهای خارق العاده داشت. کسانی که به مجلس می روند عموما فاقد دیدگاه های کلان نگر و توسعه گرا هستند. تازه اگر به صورت نظری دارای حداقلی از این رویکردها هم باشند، بدلیل فقدان ساختار حزبی قادر نیستند آن را در یک راهبرد کلان منطقه ای و ملی تجمیع و پیگیری نمایند. مثلا در استان آذربایجان غربی نمایندگان هم احیای دریاچه ارومیه را می خواهند و هم ادامه الگوی کشاورزی فعلی که متضمن حفظ هزاران حلقه چاه غیرمجاز است که اصل حیات دریاچه را هدف گرفته است. صد البته اگر از اصل مطلب بپرسید به نظر می رسد عمدتا هیچکدام را نمی خواهند و بیشتر دنبال انتخاب شدن در دور بعد هستند.


طرح انتخابات استانی (با محوریت استان آذربایجان غربی) را چگونه ارزیابی می کنید؟

به نظر بنده طرح استانی شدن انتخابات در غیاب یک نظام حزبی کارامد و واقعی و رفع نظارت های سلیقه ای و بازدارنده نمی تواند چندان مفید باشد. هرچند برای خروج از وضع کنونی که انتخابات را به ویژه در شهرستان ها به یک اردوکشی قبیله ای و فامیلی تبدیل کرده، می تواند مفید باشد.
اگر ملاحظه بفرمایید از ابتدای انقلاب تاکنون هیچ قانونی به اندازه قانون انتخابات تغییر نیافته و قبض و بسط پیدا نکرده است. چرا؟ چون نمایندگان مجلس همیشه دنبال راهی برای تضمین انتخاب دوباره خودشان هستند و از این رهگذر به تناسب زمان قانون را دستکاری می کنند. تکاپوی فعلی برای استانی کردن انتخابات نیز خالی از این قاعده نیست. سوای این موضوع در استان های چند قومی مثل آذربایجان غربی باید با تحفظ و حساسیت بیشتری لحاظ کردن این قانون در نظر گرفته شود. هر تحولی که فضای استان را به سمت دو قطبی های قومی و مذهبی ببرد، به سود توسعه استان و رفع عقب ماندگی های آن نیست. هر انتخاباتی ناظران و مجریانی دارد که دقت و سلامت انتخابات وابسته به عملکرد درست آنهاست. احتمالا موانعی چون فقدان یک فرهنگ سیاسی جمع گرا و کلان نگر و فرادستی بوروکراتیک کامل یک گروه هویتی در استان مانع این شود که خروجی انتخابات استانی در اینجا به سود وحدت ملی و وفاق اجتماعی باشد.
در اولین انتخابات مجلس که آزادی بیشتری وجود داشت، نفر اول حوزه میاندواب و شاهیندژ و تکاب از اهالی مهاباد بود که البته با ابطال انتخابات از ورود به مجلس بازماند. ایده آل این است که انتخاب کنتدگان بر اساس شایستگی رای دهند، نه قومیت و زبان و مذهب و ...


در پایان اگر نکته، مسئله و یا مورد خاصی هست که فکر می کنید باید ذکر شود لطفاً بیان کنید.

انتخابات آزاد، مشارکتی و رقابتی تنها راه برون رفت کشور از مشکلات و مسائل کنونی است. لطماتی که از رهگذر شکل گیری مجالس و شوراهای ضعیف به کشور و سیستم وارد می شود، غیرقابل جبران است. نماینده ای که تمام هم و غم و دغدغه اش تایید صلاحیت مجدد باشد، چگونه می تواند از حقوق ملت پاسداری کند؟ به عنوان مثال در وضعیت «احتکار قدرت» چگونه می توان با احتکار ثروت و فساد مالی مقابله کرد؟ در وضعیتی که ما با آن روبرو هستیم، انتخابات جذابیت و موضوعیت خود را برای قشر نخبه و متخصص جامعه از دست داده و کمتر آنها را در دایره کاندیداها و یا انتخاب شدگان می بینیم. مخاطره بزرگتر این است که انتخابات به کلی کارکردهای خود را از دست بدهد و برای انتخاب کنندگان هم فاقد جذابیت شود. نیاز مبرم کشور یک مجلس کارامد، متخصص و مطابق انتظار قانون است. مجلسی که به معنای واقعی در راس امور باشد.

 

گفت و گو از سیداد شیرزاد

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

دیدگاههای مطرح شده 

نظرات
آخرین اخبار