برجسته سازی حافظه جمعی کُردها در بستر تحولات منطقه ای | فراتاب
کد خبر: 9115
تاریخ انتشار: 30 دی 1397 - 15:36
حسین منصوری

فراتاب – گروه سیاسی: به طور کلی در شرایط احساس خطر، فراموش شدن های عامدانه، از دست دادن سرزمین و نادیده گرفته شدن هویتی؛ ظهور ایدئولوژی ها و گفتمان های هویت ساز و مباحث هویتی نقش فعالی پیدا می کند (بشیریه:4:1378). در بستر جهانی شدن، افزایش ارتباطات برون مرزی به واسطه انواع فعالیت های اقتصادی اجتماعی، گسترش بی نظیر فضای مجازی و شکل گیری انجمن های فرهنگی در این فضا؛ یقینا آگاهی از خطرات و اضطراب های نام برده فوق در میان جوامعی با ریشه های مشترک، و یا گروه های هم نوع نیز بیشتر خواهد شد. 

کُردها به عنوان چهارمین بلوک قومیتی در خاورمیانه به شمار می روند. پس از اتمام جنگ جهانی اول و فروپاشی امپراطوری چند ملیتی عثمانی و در پی آن انعقاد قراراداد سایکس-پیکو، کُردها در سه کشور عراق، سوریه و ترکیه از یکدیگر جدا شدند و در مقابل هویتِ دولت ساز نظام های سیاسی این سه کشور شروع به مقاومت به شکل های مختلفی از جمله مبارزه مسلحانه و یا فرهنگی نمودند.

طی یکصد سال گذشته حافظه جمعی کردها متاثر از وقایع تلخی در منطقه بوده که منجر به شکل گیری کانون هایی خاص در این حافظه جمعی شده است. نادیده گرفته شدن هویتی کردها و کردستان در قرارداد نام برده، نسل کشی های متعدد از جمله فاجعه انفال در سال 1988 و کوچ های اجباری در شهرهای کُردنشین سوریه و عراق از جمله مهمترین کانون های مشخص حافظه جمعی در میان این گروه می باشد، کانون هایی که مرتبا در زندگی روزمره، کنش های اجتماعی و کنش های سیاسی-فرهنگی این افراد با اهدافی مختلف مورد تفسیر و بازخوانی قرار می گیرد. بر این اساس ما با یک نظام معرفتی پاره پاره در حافظه تاریخی یک ملت مواجه نیستیم.

حافظه جمعی عبارت است از نظام معرفتی در باب گذشته و زمان کنونی در میان افراد و گروه هایی که به واسطه زمینه مشرک اجتماعی شان از دریچه آن جهان خود را بازنمایی و به نسل بعد انتقال می دهند (Jedlorski:2001:31) حافظه جمعی یک گروه تاثیرگذار بر چگونگی تفسیر آنها از وضعیت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خود در شرایط موجود کشور و منطقه می باشد، به گونه ای که نقش حافظه جمعی در بازتولید نظام سیاسی و دگرگون سازی آن بسیار برجسته دانسته شده است (miztal:2003:35). به عنوان مثال یکی از بسترهای جنگ افروزی در میان ملیت های یوگسلاوی سابق در دهه 1990 مربوط به حافظه تاریخی جمعی آنها از تجارب تلخ گذشته بوده است (schuman&Rodgers:2004:252)

در بستر جهانی شدن، گسترش رسانه ها و شکل گیری انجمن های مختلف فرهنگی و اجتماعی در میان کردها، آگاهی از تحولات اخیر مربوط به یکدیگر در خاورمیانه بیشتر و سهل تر شده است، این امر به انباشته شدن کانون های مشخص حافظه جمعی و برجسته سازی آن در میان کُردها و از جمله کُردهای ایران منجر می شود. تحولات اخیری که می تواند در برجسته سازی حافظه جمعی و تفسیر از «خود» در نزد این گروه موثر باشد شامل؛ رفراندوم اقلیم خودمختار کردستان عراق و مخالفت با آن از سوی بازیگران مختلف منطقه ای و فرامنطقه ای، هجوم داعش و قتل عام عده کثیری از مردم کُرد عراق و سوریه در سالهای اولیه شکل گیری این گروه تروریستی و همچنین مساله اشغال عفرین توسط ترکیه به بهانه مبارزه با نیروهای مدافع خلق که از نگاه کُردها در خط مقدم مبارزه با داعش بودند.

 سرزمین ایران از دیرباز شاهد حضور اقوام و ملیت های مختلف در درون خود و تاثیرگذاری این گروه ها بر رویدادها سیاسی اجتماعی بوده است به نحوی که تولید و باز تولید هر نظام سیاسی با هر مشخصه ایی در هر مقطعی از تاریخ ناخودآگاه متاثر از باور اقوام نیز بوده است. هویت افراد حاضر در ایران چند بعدی است که شامل بعد مذهبی، قومیتی و مدرن می باشد و از طرفی در یکصد سال گذشته وقایع ایران متاثر از این هویت چند بعدی بوده است، به نحوی که جامعه ایران با داشتن این بسترهای هویتی متنوع، مستعد شکاف های اجتماعی است (بشیریه:13:1381). نظام هویت اجتماعی امروز کردها برساخته ایی مرکب از عناصر ملیت، مذهب و قومیت می باشد که هویت ملی مدرن و عناصر دینی را می توان میراث دوران پهلوی اول و جمهوری اسلامی دانست.

بر این اساس همه اقوام ایران تجربه تعامل در یک بستر سه گانه را دارند و حافظه جمعی قومی در ایران بازتابی از چالش ها و سازش های هویت های خرد و کلان است (کاظمی:3:1391). از آنجا که هویت های خالص مفاهیمی موهوم و اغلب ساخته و پرداخته ایدئولوژی های عصر مدرن می باشند، خالص سازی هویت های مذهبی، قومی و ملی نیز منبعث از این ایدئولوژی هاست. به تعبیری غیرایدئولوژیک و از نگاه دیالکتیک تاریخی؛ هویت ها همواره ناخالص، گذرا، سیال، آمیخته و در حال بازسازی هستند. یکدست سازی هویت ها جزئی از پروژه های ایدئولوژیک بوده است در حالی که هویت ها چند وجهی و کنترل ناپذیر هستند. به علاوه هویت ها وقتی ساخته هم بشوند برخلاف خواست ساختار قدرت بی تناقض و یکپارچه نیستند و همواره وجه های مختلف آن در کنار وجه بزرگتر به تاثیر گذاری خود بر زندگی سیاسی-اجتماعی افراد ادامه میدهد (بشیریه:3:1378). از طرفی از منظر رویکردهای پسامدرن از آنجا که سرعت و پیچیدگی تغیرات جوامع مدرن افزایش می یابد، آنچه هویت فعلی خوانده می شود هم ناپایدارتر و شکننده تر می شود. به عبارتی در وضعیت پست مدرن هویت های کلان، رسمی، تجویزی و مدرن رنگ می بازند و جای خود را به هویت های خرد، بومی، منطقه ای، هویت های سرکوب شده، هویت های طرد شده و گاها هویت هایی که ضد هویت رسمی اعلام می شدند، می دهد (نوذری:11:1385).

بر این اساس توجه علمی به چندوجهی بودن هویت کُردها و شرایط خاص جامعه ایرانی ضروری است تا بتوان با نگاهی جامع در سیاست گزاری ها- عرصه داخلی و به خصوص عرصه منطقه ایی-  با این مساله مواجه شد و دستگاه های حاکمیتی مختلف به سهم خود تعاملی علمی و همدلانه با اقوام داشته باشند.

به عبارتی از منظر هویت چند وجهی، ما علاوه بر شناسایی یک حافظه جمعی در سطح ملی برای کُردها به مانند همه ایرانی های دیگر؛ با یک حافظه جمعی کُردی در سطح منطقه ایی نیز مواجه هستیم، به نحوی که در بازتفسیر ایشان از تحولات سیاسی اجتماعی پیرامون خود نقشی پررنگ دارد. به عنوان مثال آنگونه که رویدادهایی مانند انقلاب 57 و جنگ تحمیلی از نقاط حافظه جمعی در سطح ملی برای همه افراد حاضر در ایران محسوب می شود، نقاط عطفی مانند قرارداد سایکس پیکو، فاجعه انفال، بمباران شیمیایی سردشت و کشتار ایزدی ها و ماهیت همه پرسی 2017 توانسته است خود را در ذهن این گروه ثبت کند و نوعی احساس تعلق همگانی به این رویدادها را در میان آنها ایجاد کند.

کُردها در یکصد سال گذشته به طور کلی در منطقه خاورمیانه تحولات گسترده سیاسی و فرهنگی زیادی را تجربه کرده اند به نحوی که این تجربه تاریخی زمینه تفسیر و توصیف آنها از نظام هویتی خویش را فراهم آورده است. مساله مهم؛ ارتباط حافظه جمعی کُردها با تحولات اجتماعی-سیاسی فعلی در میان آنهاست، زیرا محتملا نظام هویتی و سطوح هویتی امروزین این گروه متاثر از تفسیرهای ایشان از تحولات اخیر منطقه نیز می باشد. این مساله می طلبد تا با رویکردی علمی و فارغ از احساسات به بررسی رابطه تحولات اخیر خاورمیانه و کانون های حافظه جمعی کُردها پرداخت و در سیاست های دولت مد نظر قرار گیرد.

به عبارتی ساده تر در عصر اطلاعات، جهانی شدن و دیده شدن هویت های سرکوب شده از نگاه خودِ به حاشیه رانده شده ها، این گروه ها در وضعیتی غیرعادی در ارایه روایتی برای زندگی اجتماعی خود قرار می گیرند و از آنجا که ارائه این روایت ها از نظام هویتی فرد بر می خیزد و این نظام هویتی نیز متاثر از حافظه جمعی می باشد، توجه به رابطه هویت و حافظه جمعی مهم می باشد.

مهمترین خصلت حافظه جمعی پویا بودن آن است که بر اثر تحولات زمان حاضر می تواند جریحه دار شود. به عنوان مثال وقتی؛ حوادث، فاجعه ها و رخدادهایی به مثابه یک کانون خاص ظرفیت آن را دارند که بتوانند گرایشات احساسی و اخلاقی یک ملت را در قبال خودشان تمرکز ببخشند و این احساسات را به عنوان نقاط عطف حافظه جمعی ثبت نمایند، می توانند بر درد و رنج ملی اثری کاهنده و افزاینده داشته باشند.

 

حسین منصوری دانشجوی دکتری علوم سیاسی دانشگاه فردوسی

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

 

نظرات
آخرین اخبار