باران پاییزی و چشم های تر رودخانه خشک | فراتاب
کد خبر: 9037
تاریخ انتشار: 29 آبان 1397 - 11:52
سفری به شیراز؛ شهر شعر و عاشقی
شیراز در فصل خزان هم شهری چشم نواز است و می توان با سفر به آن از حال و هوای شاعرانه و جلوه های چشم نوازش لذت برد

فراتاب گروه فراسفر: فصل به نیمه رسیده است، بارش باران و برگ ریزان پاییزی دست ما را گرفته و با خود به کودکی ها می برد. بوی بلال و باقالی در پیاده روهای خیس خیابان ارم مردم را به وجد می آورد تا حدی که بدون هیچ تشریفاتی ایستاده در خیابان مانده اند و ذرت های نمکین خود را با اشتیاق گاز می زنند. پدری اما با آغاز هیاهوی باران با گام های لرزان و شتابزده اش آب های جمع شده در چاله ها را می شکافت و به سوی خانواده و سوپ گرمی می رفت که در خانه انتظارش را می کشید. شیراز به شهر عشاق و شعر و غزل شهرت دارد همه شیراز را با بهار و اردیبهشت زیبایش می شناسند و پاییز آن را که خرامان و چرخ زنان با عشوه و اطوار دامن زیبای رنگارنگ خود را در پهنه این شهر پهن می کند نمی شناسند. غافل از این که بسیاری مکان ها در شهر شیراز را باید در فصل عاشق پاییز به تماشا نشست. گزارشی که در ادامه می خوانید توصیه های ما برای سفر به این جذابیت های محبوب پاییزی است:

 

در آغوش مسجد صورتی

هر روز صبح وقتی با شادی خورشید طلوع می کند در مسجد نصیرالملک حال و هوای عجیبی برپاست. افراد زیادی از سر تا سر دنیا می آیند تا شاهد بازی رنگ ها و نورها در کنار یکدیگر باشند. صلات ظهر زمانی است که همه شاهد صدا و تصویری شگفت آورند و با تابش خورشید به شیشه های هزار رنگ مسجد و صدای آرام بخش اذان همگی از دنیای فانی جدا شده و وارد دنیای زیبا و آرام بخش می شوند. مسجد کوچک با کاشی های صورتی رنگ زیبایی که نمونه آن را در هیچ کجای دنیا نخواهید یافت. از در خارج شوید و در کوچه باریک کنار مسجد تا عطاری قدمی بزنید. مردی با موهای سپید و خنده ای همیشگی با چشمانی آبی که هنوز شور جوانی از آن بیرون می زند در مغازه کوچک نشسته است. انگار که با ماشین زمان به سالیان قبل سفر کرده باشید. عکس هایی از روزگاران قبل بر در و دیوار آن چشم ها را جذب می کند. پیرمرد کشتی گیر معروفی بوده و هنوز به قوت جوانی خود می بالد از قهرمانانی برایتان می گوید که با آنها هم بازی بوده و از پهلوان قدیمی معرکه گیر شیراز سیروس قهرمانی که با زور بازویش زنجیرها را می شکافت. قدم زدن در گذر های قدیمی حس و حال عجیبی دارد خوردن یک ظرف فالوده هم لذت آن را چند برابر می کند.

بازاری که هیچ وقت نمی خوابد

پاییز را همه زیبا نمی بینند، صدای باران پاییز برای عده ای از افراد مثل صدای هق هق می مانند. برای فرار از فصل خزان و ماتم بهترین مکان را در شیراز کریم خان زند بنا کرده است. همین که پا در چهار سوق بازار وکیل می گذارید تمام حس هایتان به کار می افتد می توانید اصالت 300 ساله را احساس کنید. بوی ادویه ها مشامتان را پر می کند و ناخواداگاه رمق از دست رفته به شما بر می گردد. رنگ ها، چشم را به بازی می گیرند، ادویه های زرد و نارنجی و سبز، قالی و گلیم ها که در جلوی دکان ها روی هم جمع شده اند. شاگردهای جوانی که تلاش می کنند کسب و کار را یاد بگیرند تمام تلاششان را برای ترغیبتان می کنند که مرغوبیت جنس هایشان را ببینید. استاد های مسگری بدون وقفه بر پهنه دست ساخته جدیدشان می کوبند و اثری تازه خلق می کنند. بافت های زیبای گلیم ها، ناخواسته دستتان را به سوی خودشان می کشند. به میان بازار و سرای مهر که بروید صدای فواره های حوض بزرگ آبی رنگ و درختان خوش بوی بهار نارنج باعث می شود حس کنید وارد قسمتی از بهشت شده اید می توانید ساعت ها روی نیمکت های سنگی آن بنشینید، صدای آب را بشنوید و موج های زیبای فیروزه ای را تماشا کنید.

حافظیه و چشم های عاشق

قدم که در آرامگاه می گذاری عطر بهار نارنج ها به قدری سکرآور است، که عاشق هم اگر نباشی شاعر می شوی. بیخود نیست که آرامگاه حافظ در بین رمانتیک ترین مکان های دنیا جای گرفته است. بر روی ایوان ها که می نشینی صدای خوش آهنگ شجریان را می شنوی که حافظ می خواند و چیزی دلت را چنگ می زند. تصویر بنای آرامگاه را حوض ها منعکس می کنند و کف آنها پر از سکه و  طنین آرزوهای عاشقانه است. از زمان های قدیم اگر کسی می خواست به وصل معشوقش برسد خواسته خودش را در دل به شیخ می گفت، با امیدواری نفسی می کشید و سکه ای در آب می انداخت و در کنار حوض تفالی به دیوان شیرین حافظ می زد. منتظر می ماند تا شاید قاصدک های پاییزی حامل خبری خوش برایش باشد. بی شک جادوی این مکان هیچوقت فراموش شدنی نیست و حافظیه در این فصل مثل عاشقی می ماند که در انتظار معشوق اش به نقطه ای دور خیره مانده است.

پیاده راه هفت رنگ بلوار چمران

مشاغل مختلف و کمبود وقت این موقعیت را از بسیاری دریغ می کنند که به طبیعت بروند و آرامش خود را بازیابند. در شیراز اما این موقعیت به سادگی مهیاست. درختان بلوار چمران پر از رنگ های گرم و پاییزی است در همنشینی کوهی که در انتهای آن خوابگاه دانشجویان دانشگاه شیراز را می بینید که چراغ هایش همیشه نظرها را به خود جلب می کند. از روی بلندی های بام شهر فرش زمین نورانی و زیباست. خش خش برگ های خشک در پیاده راه های زیبای چمران سحرانگیزند و خنکای باد که موهای درختان را افشان کرده صورت ها را نوازش می کند. گرمای مطبوع و دلپذیر آش کارده را باید در این خیابان و این حال و هوا امتحان کنید. در هوای گرگ و میش و پرندگان را می بینید که جست و خیز کنان با هماهنگی کرانه های آسمان را می گشایند و کاشانه خود را به سوی مقصدی جدید ترک می کنند.

 

گزارش از فروغ جباری

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

نظرات
آخرین اخبار