بحران سوریه و سهم خواهی بازیگران منطقه ای | فراتاب
کد خبر: 8954
تاریخ انتشار: 23 مهر 1397 - 10:00
اسدالله افشار
پرونده سوریه همچنان در بخش‌های شمالی و شمال شرق این کشور با احتمال‌های زیادی مواجه است. جنگ سوریه سال سرنوشت‌ساز و مملو از تحولات مهم میدانی را در ۲۰۱۷ پشت سر گذاشت، بدون این که این روند تأثیر ملموسی در حل سیاسی بحران سوریه داشته باشد.

فراتاب - گروه بین الملل: سوریه کشوری است که بیش از هفت سال است گرفتار یک جنگ خانمان سوز داخلی است. نیروی هوایی اش نیز که روزی ده‌ها سورتی پرواز باید انجام دهد دیگر رمق پاسخ به نیروی هوایی دشمنی را که خود از برترین سازندگان تجهیزات الکترونیک، جمینگ، راداری و رادیویی بود نداشت، اما این بی‌ رمقی پس از پاک سازی بخش‌های گسترده‌ای از خاک کشور و همچنین بازسازی دوباره یگان پدافند به پایان رسید. مناطق سوریه که تحت کنترل داعش بوده است باز پس گرفته شده و جغرافیای تحت کنترل و حاکمیت دولت سوریه به بیش از 90 درصد رسیده است و البته ارتش سوریه با حمله به ادلب در حال بازپس گیری آخرین مناطق تحت کنترل گروه های تروریستی می باشد.

پرونده سوریه همچنان در بخش‌های شمالی و شمال شرق این کشور با احتمال‌های زیادی مواجه است. جنگ سوریه سال سرنوشت‌ساز و مملو از تحولات مهم میدانی را در ۲۰۱۷ پشت سر گذاشت، بدون این که این روند تأثیر ملموسی در حل سیاسی بحران سوریه داشته باشد. این موضوع تنها روی تحولات نظامی منطبق نیست، بلکه در تحولات مربوط به توافقنامه‌ها و آتش بس‌ها و کنفرانس‌ها نیز صدق می کنند.

همه كشورهايي كه در اين مدت در بحران سوريه مشاركت داشتند، اكنون براي تصميم قدرت سهم‌خواهي مي‌كنند. تركيه، ايران، روسيه و كشورهاي عربي همه خود را در سوريه ذي‌حق مي‌دانند. این کشور به   مزرعه ای برای قدرت‌های جهانی، مخالفان داخلی، قدرت‌های منطقه ای و فرامنطقه‌ای تبدیل شده است و مجموعه‌ای وسیع از بازیگران در حال بازی در زمین این کشور هستند. دولت سوريه ارتش و هواداران خودش را دارد، اما در حال حاضر دولت اسد تنها بازيگر ميدان سوريه نيست. معارضان شامل مخالفان مسلح درون خاك سوريه و چه پناهندگان و آوارگان، كه بيش از ٧ ميليون نفر جمعيت دارند، بخش ديگر از مدعيان قدرت در سوريه هستند. آمريكا به عنوان يك قدرت جهاني، نيروي ديگري است كه در آينده سوريه سهم مي‌خواهد؛ بنابراین بازسازی سوريه‌اي كه اكنون در حال شكل‌گيري است چه از لحاظ بازسازي فيزيكي اين كشور و چه از لحاظ بازسازي نظم سياسي و حكومت در اين كشور، بدون همكاري قدرت‌هاي جهاني و سازمان‌هاي بين‌المللي غيرممكن خواهد بود.

مجموعه تحولات میدانی درسوریه تا کنون نشان داده است ، دولت سوریه و محور مقاومت ابتکار عمل میدانی را در دست گرفته اما آمریکا، رژیم صهیونیستی، عربستان تلاش دارند تا شطرنج نظامی و سیاسی سوریه را به سود اسرائیل تغییر دهند. شکست آمریکا در سوریه به مفهوم بازتعریف شرایط جدید خاور میانه براساس الگوی محورمقاومت خواهد بود که شکست مثلث شرارت آمریکا، اسرائیل و عربستان را در پی خواهد داشت.

 

سهم خواهی‌ ترکیه ازسوریه

سوریه پس از داعش و سال‌ها جنگ داخلی، اکنون به مثابه کیکی شده که هریک از بازیگران منطقه‌ای و قدرت‌های جهانی، سهم خود را از آن طلب می‌کنند. این سهم‌خواهی نه فقط به اندازه قدرت نفوذ در ساختار نظام سیاسی و اقتصاد آینده این کشور‌، بلکه تا کیان و تمامیت ارضی سوریه دامن گسترده است. به عنوان مثال عملیات نظامی ترکیه با عنوان بی‌مسمای «شاخه زیتون» از جنس همان سهم خواهی‌هایی است که جنگ داخلی سوریه به تمامیت ارضی این کشور تحمیل کرده است؛ همان گونه که وسوسه امریکائیان برای ماندگاری در شمال شرق سوریه به بهانه آموزش نظامی یگان‌های خلق(کردها) و نیز روس‌ها در بخش‌هایی دیگر از این کشور بروز یافت. آن چه این میان قربانی اصلی است، مردم سوریه و به ویژه کردهایی هستند که با بهت، نظاره‌گر سکوت و یا انعطاف متحدانی هستند که پیش از این چه بسا تصور می‌کردند که می‌توانند زیر چتر آنان به امنیت و ثبات، نزدیک شوند. عملیات زیتون در سال گذشته از حیث محتوا و اهداف دارای ماهیتی کاملا متفاوت با نخستین اقدام نظامی ترکیه در داخل خاک سوریه با عنوان «سپر فرات» ( اگوست 2016 تا مارس 2017)است. اگرچه هردو عملیات با بهانه مبارزه با «پ. ک.ک» و به ظاهر مقابله با داعش اعلام شده است، اما شمال شرق سوریه هرگز شاهد حضور داعش نبوده و بلکه جدا کردن مناطق کردنشین سوریه و جلوگیری از یکجایی این مناطق در دستور کار آنکارا قرار دارد.«رجب طیب اردوغان» در پی تجاوز نظامی به خاک سوریه، اهداف چندگانه‌ای را دنبال می نمود؛ از مناقشه در روابط با واشنگتن تا رجز‌خوانی‌ها مقابل اروپائیان، تعقیب سیاست‌های براندازانه علیه دولت بشار اسد، کسب موقعیت ژئوپلیتیک در برابر رقیبان منطقه‌ای و سرانجام تاثیر‌گذاری بر سرنوشت انتخابات سال میلادی آینده در ترکیه.

 

بازخوانی حمله نظامی ترکیه به منطقه کردنشین عفرین

درخصوص حمله نظامی ترکیه به منطقه کردنشین عفرین (دراستان حلب واقع درشمال غرب سوریه است) -تحت عنوان عملیات شاخه زیتون که در ۲۰ ژانویه ۲۰۱۸ / بهمن ماه 1396 انجام شد- باید توجه داشت که کردهای سوری تقریبا تمام مناطق شمالی سوریه که دارای مرز مشترک با ترکیه بودند را به تصرف خود در آورده و در صدد ایجاد کریدور کردی در شمال سوریه و اتصال این منطقه به مناطق کردنشین عراق بودند. ترکیه نیز در جهت مقابله با این طرح که مورد حمایت ایالات متحده و رژیم صهیونیستی نیز بود با ورود به مناطق شمالی استان حلب از اتصال مناطق تحت تصرف کردها به هم جلوگیری کرد. با نگاهی به دیگر تحرکات نظامی ترکیه در مرز و حتی در خاک سوریه نیز می‌توان مدعی بود علت اصلی این تحرکات تا امروز، کردهای سوریه بوده‌اند و بعد از این نیز وجود علت دیگری برای حضور نظامی ترکیه در خاک سوریه تا حدود زیادی دور از ذهن است. ضمن این‌که مناطق کردنشین ترکیه که شامل آناتولی شرقی و آناتولی جنوب شرق هستند نیز در مرز با سوریه واقع شده‌اند که این مسأله نگرانی آنکارا از قدرت‌گیری کردها در مرزهای جنوبی این کشور را افزایش می‌دهد. ازنگاه صاحب نظران وکارشناسان درخصوص تهاجم ترکیه به عفرین؛ نکات درخورتوجه ای وجود دارد که به پاره ای از آن ها اشاراتی خواهیم داشت :

1- کل جمعیت کردهای سوریه بین 300 تا 500 هزار نفر بوده و لااقل در سه منطقه مجزا از یکدیگر زندگی می‌کنند، با وجود مخالفت جدی دولت مرکزی سوریه، قادر به جداسازی شمال نبوده و نمی‌توانند حکومتی مستقل یا حتی فدرالی تشکیل دهند و لذا می‌توان گفت با توجه به جمعیت حدود 20 میلیونی کردهای ترکیه و مجتمع بودن آنان، تحولات منطقه کردی سوریه تأثیری بر امنیت ترکیه برجای نمی‌گذارد.

2- اولویت ترکیه در بحران سوریه مسأله کردهاست، مسأله‌ای که آنکارا به هیچ وجه از مواضع خود در قبال آن کوتاه نخواهد آمد ولی در مقابل، رفتار ایالات متحده در برابر کردها از یک الگوی خاص پیروی نمی‌کند که نمونه این مسأله را در رفراندوم استقلال کردستان عراق شاهد بودیم.

شهرستان «عفرین» - که نزدیک به 460 هزار نفر جمعیت دارد - از 25 دی‌ماه 1396 با گلوله‌باران شروع شد و پس از پنج روز به ورود تانک‌ها و جنگنده‌های آن به این منطقه انجامید. جهان غرب و عرب در مقابل کشتار غیرنظامیان کرد توسط ارتش ترکیه در عفرین سکوت اختیار کردند و هیچ تحرکی نیز از سوی شورای امنیت در این زمینه مشاهده نگردید؛ رفتار تبعیض آمیزی و دوگانه ای که نیاز به بررسی دارد.

2-کردها بار دیگر وجه المصالحه قدرت‌های بین اللملی شدند. همواره کردها در سوریه و همچنین در ترکیه به علت برخی از سیاست‌ها به رسمیت شناخته نشده‌اند. در ترکیه از آنان به عنوان ترک کوهی یاد می شود و در سوریه نیز مورد توجه قرار نگرفتند.

3- آمریکایی‌ها در بحران سوریه بازی را واگذار و در این راستا از انگیزه کردها که با سیاست‌های اسرائیل و استکبار جهانی منطبق است حمایت کردند تا کشوری کُردی در منطقه شکل بگیرد که در این صورت طبق باور صهیونیست‌ها کشوری یهودی هم معنا پیدا خواهد کرد.

4- نبرد عفرین جنگی بود که همه طرفین از جمله ترکیه، کردها و آمریکا در آن بازنده گشتند و هیچ یک نتوانستند پیروز میدان باشند. در قضیه عفرین برای مثال آمریکا سعی کرد تا بین ایران، روسیه با ترکیه تنش ایجاد کند و با مطرح کردن بحث تشکیل ارتش جدید در سوریه ترکیه را تحریک کند تا بتواند در مذاکرات آستانه و غیره اختلال ایجاد کند.

5- از ابتدای تجاوز نظامی ارتش ترکیه به منطقه عفرین، گروه های مسلح کُرد از آمریکا درخواست کمک و یاری کردند، اما واشنگتن نه تنها به حمایت کردها نپرداخت، بلکه به صراحت اعلام کرد که منطقه عفرین در اولویت عملیاتی ارتش این کشور نیست. این موضع آمریکا در واقع نشان داد که آمریکایی‌ها به ارتش ترکیه برای حمله به عفرین چراغ سبز نشان داده اند.

6- مسکو نیز موضع مبهم و چالش بر انگیزی در مقابل حمله ترکیه به عفرین گرفته و چند روز قبل از آغاز تجاوز ارتش ترکیه به این منطقه، روس‌ها مستشاران نظامی خود را که در منطقه عفرین با کردها همکاری    می کردند از این منطقه خارج کردند. روسیه با آغاز تجاوز ارتش ترکیه به عفرین، هیچ واکنشی به این تجاوز نشان نداد.کارشناسان مسائل غرب آسیا تصریح کردند؛ شایعات رسانه ای در جریان است که طی آن بین مسکو – آنکارا توافق نانوشته ای مبنی بر این که ترکیه در طول مرزهای خود در منطقه عفرین، نواری به عمق ۱۰ کیلومتر در خاک سوریه را به اشغال خود درآورد.

7- موضع دولت سوریه محکوم کردن رسمی تجاوز ترکیه به خاک سوریه در منطقه عفرین بود که در این خصوص با موضع روس‌ها متفاوت بود و قطعاً دولت دمشق موافق اشغال مناطقی از خاک خود توسط ترکیه به بهانه ایجاد کمربند امنیتی نبوده است. هم چنین دولت سوریه از مذاکره مستقیم با کردها اجتناب می کند، چون مذاکره مستقیم به معنای به رسمیت شناخته شدن آن هاست؛ اما از آن جایی که عفرین بخشی از خاک سوریه محسوب می شود، حاکمیت ملی اقتضا می کند که ارتش این کشور در هر نقطه ای از خاک خود حضور داشته باشد، بنابر این حضور ارتش سوریه در عفرین از نظر موضوع حاکمیت ملی نیاز به تایید گروه‌های مسلح کرد، نداشت.

8- «عملیات عفرین» که ترک‌ها آن را «شاخه زیتون» می‌نامند، هدفی جز اقتدار گرایی اردوغان نداشته و نتیجه آن جز جری تر کردن کردها در پرونده مذاکرات ترکیه نبوده است. اگرچه قدرت‌ها ی دیگر از جمله روسیه و حتی دولت مرکزی دمشق برای خود اهداف دیگری همچون تضعیف نیروهای پیاده نظام آمریکا را در مماشات با این عملیات دنبال می‌کردند اما به طور حتم عملیات در عفرین نتایجی برای امنیت داخلی آنکارا به ارمغان می آورد و مهم ترین آن همکاری بیشتر پ.ک.ک با کردهای سوریه بود. موضوعی که اگر با دقت همراه نمی گردید چه بسا به عملیات تروریستی در ترکیه می‌انجامید و امنیت ملی ترکیه را با چالش مواجه می‌ساخت. اردوغان باید برای هر کاری به دمشق توجه بیشتری کند و با آن هماهنگ باشد. درسی که اگر به آن توجه نکند، نتیجه اش برباد دادن هزینه‌های هفت ساله و دستاوردهای تقریبا صفرآن است.

9- روشن است که ترکیه نمی‌تواند به جنگی درازمدت علیه کردهای سوریه ادامه دهد. ترکیه تلاش می‌کند تا در سایه چنین جنگ هایی به مصالحی مشخص در قبال آمریکا و روسیه دست یابد ضمن آن که امنیت مرزهای خود در قبال هرگونه تحرکات کردهای سوریه را تأمین کند. این امر ممکن است منجر به وساطت آمریکا بین نیروهای دموکراتیک کردهای سوریه با دولت ترکیه و منجر به آن شود که این نیروها تعهد دهند فاصله‌ای مشخص از مرزهای ترکیه را حفظ کرده و هیچ نیروی نظامی از میان مجموعه‌های کردی به شکل مسلح در این منطقه یا حدفاصل مرزی حضور نداشته باشند.

10- همان طورکه بیان شد کسی از حمله ترکیه به عفرین سوریه حمایت ننمود، دولت ها، عرب‌ها، کردها، ترکمن‌ها، شیعیان، اهل سنت، علوی‌ها، دروزها و مسیحی‌ها؛ همه اقدام ترکیه را «تجاوز نظامی» و اقدامی «اشغالگرانه» به حساب ‌آورده اند.

موضع کشورهای خارجی که در پرونده سوریه تأثیرگذار هستند نیز با اقدام نظامی ارتش ترکیه هماهنگ نبوده و از این رو می‌توان گفت این کشور دست به اقدامی زده که همگان شکست آن را انتظار می کشیدند.   

ترکیه در این میدان از هیچ پشتیبانی واقعی بهره نمی‌برد و در آینده نیز نمی‌تواند از میان عناصر فعال در عرصه امنیتی سوریه برای خود پشتیبانی پیدا کند.

ازسوی دیگرترکیه قصد داشت 5/2 میلیون پناهنده سوریه را پس از برقراری آرامش در عفرین، به این منطقه کوچ دهد تا از دردسرهای پناهندگان هم نجات یابد. به‌عبارت دیگر حکومتی محلی در عفرین به‌وجود آید که به نوعی گوش به فرمان ترکیه باشد. ولی تاریخ هشت سال گذشته سوریه نشان داده این طرح ممکن است فقط یک رویای شیرین برای ترکیه باشد و در عمل همین حکومت تندرو نظیر حکومت کردی، مزاحم حفظ تمامیت ارضی سوریه شود و در دراز مدت مچ پای ترکیه را هم بگیرد. آینده نشان داد ترکیه در این طرح موفق نبوده  و نتوانسته است «ناتو در برابر ناتو»یعنی ترکیه در مقابل آمریکا را مدیریت نماید.

 

 

دکتر اسدالله افشار، محقق و پژوهشگر

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

نظرات
آخرین اخبار