جایزه صلح 2018 در دستان نادیا مراد دختر کُرد ایزدی و دنیس موکویگی کنگویی | فراتاب
کد خبر: 8939
تاریخ انتشار: 13 مهر 1397 - 13:41

فراتاب - گروه بین الملل: کمیته نروژی نوبل از میان ۳۳۱ کاندیدا، نادیا مراد، دختر کُرد ایزدی رها شده از دست داعش و دکتر دنیس موکویگی، از جمهوری دموکراتیک کنگو را به عنوان برندگان جایزه صلح نوبل سال جاری میلادی انتخاب کرد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی نوبل، کمیته نروژی نوبل امروز (جمعه) این دو را به عنوان برنده این جایزه اعلام کرده است؛ دو نفری که برای پایان دادن به تجاوزات جنسی در جنگ تلاش زیادی کردند.؛ این دو به صورت مشترک به خاطر اقداماتشان در پایان دادن به خشونت جسنی به عنوان سلاح جنگی و درگیری های مسلحانه برنده این جایزه شدند.

این کمیته اعلام کرد: کمیته نروژی نوبل تصمیم گرفته است تا جایزه صلح سال ۲۰۱۸ را به دنیس موکویگی و نادیا مراد به دلیل تلاش‌هایشان در جهت خاتمه دادن به استفاده از خشونت جنسی به عنوان سلاحی در جنگ و درگیری‌های مسلحانه اعطا کند. این دو مشارکتی جدی و حساس در جلب توجه و مبارزه با این جنایات جنگی داشتند.

در ادامه این بیانیه آمده است: دنیس موکویگی زندگی خود را وقف دفاع از این قربانیان کرده و نادیا شاهد این خشونت‌ها بوده و از خشونت‌هایی که علیه خود وی و دیگران اعمال شده سخن می‌گوید.

نادیا مراد

داعش بعد از اشغال روستای کوجو بسیاری از اهالی و منجمله مادر و ۶ برادر نادیا را به قتل رساند. نادیا بعد از کشته شدن مادر و ۶ برادرش توسط داعش ربوده شد و در مدت اسارتش مورد انواع شکنجه و آزارها از جمله تجاوز جنسی قرار گرفت. نادیا توانست بعد از مدتی از چنگ داعش فرار کرده و خودش را به یک مکان امن برساند.

نادیا سپس به آلمان منتقل و تحت معالجه قرار گرفت. نادیا در اروپا در مصاحبه‌های تلویزیونی و ملاقات‌های دیپلماتیک بسیاری از جمله در شورای امنیت سازمان ملل شرکت کرد.  نادیا خواستار آزادی ربوده شدگان ایزدی توسط داعش و حمایت از حقوق زنان و اطفال در تمامی نقاط جهان از هلند، سوئد، فرانسه، ایتالیا و ایالات متحده است.

وی در ژانویه ۲۰۱۶ نامزد دریافت جایزه صلح نوبل شد. او به این ترتیب به سمبلی از ظلمی که از طرف داعش به ایزدیان و بطور کلی مردم رفته بود تبدیل گردید.

دنیس موکویگی

یک پزشک اهل جمهوری دموکراتیک کنگو است. وی همچنین برنده جوایزی همچون جایزه اولاف پالمه، لژیون دونور (شوالیه)، جایزه ساخاروف، جایزه نوبل آلترناتیو، و جایزه سازمان ملل متحد در زمینه حقوق بشر بوده و همچنین این جوایز به پاس تلاشش در کمک به زنان قربانی خشونت‌های جنسی دریافت کرده است. وی همچنین از کارشناسانی است که در عرصه درمان آسیب‌های ناشی از تجاوزات گروهی فعالیت دارد. این پزشک ۶۳ ساله در گفت‌وگویی با خبرگزاری فرانسه "تجاوزهای گروهی" در جنگ و درگیری‌ها را به سلاح‌های کشتار جمعی تشبیه کرده است.

در میان ۳۳۱ کاندیدای امسال صلح نوبل ، ۲۱۶ شخص و ۱۱۵ سازمان بودند که اسامی کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی و دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا نیز دیده می شد.

این دومین باری بود که تعداد کاندیداهای دریافت جایزه صلح نوبل زیاد بود. اولین بار در سال ۲۰۱۶، تعداد کاندیداها ۳۷۶ تن بود. برنده جایزه صلح نوبل ۲۰۱۷، کمپین بین المللی نابودی تسلیحات اتمی موسوم به I CAN بود.

 

متن بیانیه نادیا مراد 

متن سخنرانی نادیه مراد٬ دختری که سه سال تمام غنیمتی داعش بود. او جایزه صلح نوبل را گرفته است، از واژه واژه اش خون می چکد. 
نام شان داعش بود، آمده بودند ما را به جهنم ببرند و خود شان سر راه به بهشت بروند!
دعوت نامه شان در دست چپ شان بود و با انگشت شهادتین دست راست، آسمان را نشان می دادند!
مادرم برای سکس شرعی بسیار پیر بود و طعم حوریان بهشتی را نمی داد، او را کشتند، خواهر کوچکم را همچون بره ای تازه نگه داشتند. او باکره بود! همچون مریم، کمی معصوم تر، کمی کردتر، همچون آب زلال!
خواهرم باید زن امیر الاکبر می شد!
خدا شاهد بود، ما تفنگ نداشتیم، سرود "خوایه وه ته ن" می خواندیم!
خدا شاهد بود ما گلدان ها را آب می دادیم، گلها را گل می دادیم!
خدا شاهد بود آمدند پدرم را به دو قسمت نامساوی تقسیم کردند؛ سرش را برای وطن جاگذاشتند و بدنش را زیر خاک دفن کردند که نفت شود!
خدا شاهد بود برادر کوچکم را لخت زیر آفتاب نگه داشتند و به او شهادتین یاد می دادند؛ باید می گفت الله بزرگتر است!
خدا شاهد بود او از فرط عطش و بی آبی جان داد!
خدا شاهد بود سیاه بودند، مردانی از سرزمین حجر و آتش و ما زبان شان را نمی فهمیدیم، اما رفتار شان را...!
مردانی با ریش های بلند، مغزهای کوتاه، باورهای سخت! نام شان عقرب، ملخ، سوسمار بود! لشکری از لجن و پشم و اعتقاد!
آن ها آمدند، آرزوهای من را کشتند، آن ها من را غنیمت صدا می زدند!
آن زمان دیگر نادیا نبودم، آن روز دختری بودم با روحی زخمی که از نفس هایم خون می‌چکید، آن روز هیولای ظریفی بودم که با جهان قطع رابطه کرده بودم، در من انسان مرده بود و لاشه ای بودم که حتی مومیایی هزار ساله اش ارزش نداشت، آن روز مرگی بودم در روحی! 
بعد از آن زنی می مرد، زنی حامله می شد، زنی خودکشی می کرد، زنی خودسوزی... زنی هزار رکعت نماز جبر می خواند!
بعد از آن زنانی، از رنج حامله شده بودند، زنانی فقط یک تقویم می شناختند: روز اول تجاوز، روزهای بعد از آن عذاب!
بعد از آن، تاریخ به دو دوره تقسیم شد: قبل از فاجعه ی سیاه - بعد از فاجعه ی سیاه!
بعد از آن زنان فقط یک خیابان را سر راست بلد بودند، خیابان منتهی به بیمارستان بیماران روانی!
بعد از آن زنان فقط یک آواز می خواندند: "ای مرگ کجایی؟ زندگی مرا کشت".
بعد از آن زنان تابوت بودند و کودکان در شکم شان مردگان هزار ساله!
بعد از آن زنان مجسمه ای بودند که وسط شهر برای عبرت تاریخ نصب شده بودند!
آن روز هوا گرم بود، خدا شاهد بود، مردی آمد، من را کشت و باز دعا می خواند تا دوباره زنده شوم!

نظرات
آخرین اخبار