تلنگر عراق و ضرورت تغییر در دیپلماسی ایران | فراتاب
کد خبر: 8881
تاریخ انتشار: 20 مرداد 1397 - 04:37
دکتر علی سعادت

 فراتاب - گروه دیپلماسی: عراق سرزمین فراموش شده ای که فقط در ترتیبات امنیتی و شرایط بحرانی مورد توجه جمهوری اسلامی ایران واقع می شود. در سال های پس از سقوط صدام فرصت های بی بدیلی برای حضور و نفوذ فرهنگی، اقتصادی و سیاسی ایران در کشور عراق به وجود آمد تا بتوانیم در محیط متشنج خاورمیانه به افزایش منافع ملی فکر کرده و آن را بهانه ای برای تجدید روابط همه جانبه خود با عراق بکنیم. این در حالی بود که نه تنها از فرصت های ناب استفاده محسوس و ملموسی نشد بلکه در رقابت با رقبای منطقه ای و فرا منطقه ای بازی باخت نصیب ما شد. در سال های طی شده جغرافیای عراق باعث خلق فرصت های اقتصادی و سیاسی نبوده و بدبینی تاریخی ناشی از جنگ تحمیلی همچنان نخبگان سیاسی کشور را تحت تاثیرقرار داده بود. بازارهای بکر این کشور زمینه مساعدی برای «وابستگی پایدار»  آن به ایران را ایجاد می کرد که از «خلاقیت کور اقتصادی» تصمیم گیران اقتصادی کشور و به لطف آشفتگی اقتصادی، سیاسی و فرهنگی فرصت ایجاد شده بلا استفاده ماند.

خروج آمریکا از عراق و پس از آن ظهور داعش نقطه عطف دیگری در تاریخ دیپلماسی ایران با عراق بود که توجه ایران را به مسایل داخلی عراق بیشتر کرد تا جایی که خطر رسیدن داعش به مرزهای ایران و تهدید اماکن مقدس در عراق و نیز حمایت از شیعیان در این کشور  فصل جدیدی از روابط را رقم زد. اما اینبار هم عراق صحنه فعالیت گروه های امنیتی نظامی شد به طوری که ایران با پذیرش نقش مدافع، بیش از آن چه که آن را «فعالیت مستشاری» می نامد در عراق حضور پیدا کرد. جو احساسی و ایدئولوژیکی حاکم بر کشور هم مشوق این حضور در عراق شد و بعد یکجانبه و ناموزون دیپلماسی نظامی در دستور کار قرار گرفت. در این میان نظامیان به بازیگران اصلی در عراق تبدیل شدند بدون آنکه درک مناسبی از آینده سیاسی، اقتصادی و فرهنگی عراق وجود داشته باشد. اثرگذاری ایران در روندهای سیاسی هم اگرچه چندان ملموس نبود اما تحت تاثیر این گزینش احساسی بود و در بسیاری از مواقع باعث اعتراض جریان های غیرشیعی در عراق می شد. هزینه های نظامی و انسانی غیرقابل تصور دستاوردهای زیادی برای ایران رقم نزد. در طول سال ها جنگ و هزینه، حتی شرایط حقوقی جدیدی (پس از پذیرش قطعنامه 598 سازمان ملل) در مرزها و موارد مورد اختلاف هم وضع نشد در حالی که ایران ضامن حفظ امنیت عراق شده بود در ابعاد دیگر دیپلماسی تحرک چندانی وجود نداشت. غافل از اینکه عینک نظامی گری دیر یا زود می بایست برداشته و نیروهای جدید جایگزین می شد.

با رفتن داعش مرحله سوم روابط در حال شکل گیری بود؛ در «عراق تقریبا به ثبات رسیده»، نیروهای نظامی ایران دیگر کاربرد چندانی نداشتند و عراق نیازمند توسعه زیرساخت های اقتصادی بود. در این شرایط نه تنها نهادهای غیرنظامی ایران نیروی جایگزینی محسوب نمی شد بلکه پایان داعش به معنی پایان ماموریت نیروهای نظامی ایران محسوب می شد. شاید اگر با حساب و کتاب های علمی و  منطقی به آینده پژوهی و ترسیم روندهای سیاسی، اجتماعی و امنیتی در عراق می پرداختیم آنگاه از کنار این همه هزینه و فرصت به راحتی رد نمی شدیم و احتمالا نظرمان در مورد موضوعات گسترده در عراق مانند رفراندوم سال گذشته در اقلیم هم، همین نبود.  تحریم های جدید ترامپ در واقع بهترین بهانه را به حیدر العبادی برای به رخ کشیدن ناتوانی بزرگ اقتصادی – سیاسی ایران در عراق داد. حیدر العبادی خوب گفت: «داعش رفت شما هم بروید، نیاز به توسعه داریم آمریکا و اتحادیه اروپا و ترکیه را به شما ترجیح می دهیم. دستتان درد نکند باز اگر ناامنی آمد به شما خبر می دهیم» چاره ای هم نداشتند. پایان تراژدی تلخ یکجانبه گرایی نظامی و سکوت دیپلماسی سیاسی، فرهنگی و اقتصادی ایران در تحولات منطقه ای.

 

علی سعادت پژوهشگر مسائل خاورمیانه و عضو شورای علمی فراتاب

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

 

 

نظرات
آخرین اخبار