کد خبر: 8860
تاریخ انتشار: 12 مرداد 1397 - 17:08
بابک صفری
وقتی میگوییم باید واقع بین بود، در اینجاست که باید بپذیریم که شرایط داخلی و خارجی کشور چگونه است و باید با توجه به این شرایط برنامه ریزی کرد. این خوانش از برجام زمانی شکل می گیرد که ما نیز بسان دریدا با متنی که روبرو هستیم چیزهایی را تزریق می کنیم.

فراتاب_ گروه سیاسی: آن چه در اینجا به عنوان ایدئولوژی نام می برم، به وضعیتی اطلاق می شود که در آن همه چیز به نیک و بد، سیاه وسفید، باید و نباید و از این دست دوتایی ها تقسیم می شود. در واقع خطوط قرمز مشخص می شود و قدرت خلاقیت و به تعبیر نیچه ای (اراده قدرت) به نابودن تمایل دارد. وضعیتی که ورای سامان یافتگی اذهان و حول ناسوژگی پرسه می زند. این وضعیت می تواند بر همه ی متون [به تعبیر دریدا] مستولی گردد و زمان را ابژه وار کند. مولفه ها و واقعیت های سیاسی و اجتماعی جامعه نیز از آن دست متونی هستند که ایدئولوژی سامانشان داده است. در اینجاست که باز به تعبیر دریدا باید مفاهیمی متناسب با متن مورد خوانش تولید و تکثیر کنیم. متون بسان واقعیت های اجتماعی.  واقعیت به مثابه شبح امري از پیش متعین و داراي حدود و ثغوري مشخص نیست، بلکه امري است که همواره در حال ساخته شدن است. واقعیت به مثابه متنی شبح گونه مدام در حال تکوین و تغییر است. مراد دریدا این است که واقعیت امر از پیش شکل گرفته و تعین یافته نیست، بلکه در یک فرایند متنی توسط عناصري نشانه شناختی تکوین می یابد و متحقق می شود. منابع و مراکز، نهادها و اشخاص تولید کننده واقعیت متکثرند. گاهی این افراد تولیدکننده فیلسوفان هستند و درعین حال، خود به گونه اي مصرف کننده و یا مفسر این واقعیت از پیش شکل گرفته در یک چرخه مدام نیز هستند. بنابراین، واقعیت امري نه به مثابه امري به فعلیت ر سیده تام بلکه به مثابه شبحی است که از گور برخاسته و به این سو و آن سو پرسه میزند و از محدوده هاي مرسوم زمان و مکان عبور میکند، جایی که دیگر تقابل امر واقعی و مجازي، مرگ و زندگی، حضور و غیاب. ...معنایی ندارد.

زیست سیاسی کنونی ما دچار رکود و انفعال شده است، در واقع در بستر شرایط اجتماعی و سیاسی جامعه ما این شبح نابود شده است. هر امری و مولفه ای که می خواهد درنگ کند و حرفی به زبان بیاورد، ابتدا به ساکن در بستر ایدئولوژی عیارش سنجیده می شود. قدرت خلاقیت و تولید مفاهیم برای بسترهای مختلف از بین رفته است. اکنون بر یکی از واقعیت ها و مولفه های زیست سیاسی ایران درنگ می کنیم مسئله برجام و تحریم های اقتصادی که توسط دولت ترامپ شدت یافته است. در خوانش از برجام [منظور وضعیت کلی سیاسی است] همواره با شرایطی که در بالا شرح آن رفت روبرو شده ایم. ولی در سایه همین خوانش ایدئولوژیک بسیاری از مسایل به حاشیه رفته است. آنچه باید از حاشیه به متن بیاید در زیر ترسیم شده است.

مهمترین مسئله واقع بینی مفرط پس از خروج آمریکا از برجام است، یعنی در واقع باید به شکلی کاملا رئالیستی [به سان هنر/ بازنمایی هست ها] به شرایط داخلی و خارجی نگاه کنیم. در بخش داخلی باید چند نکته را در نظر داشت: مردم دغدغه های اقتصادی دارند، جامعه نومید و خشن است ، شکاف میان مردم و حکومت ایجاد شده است، همبستگی اجتماعی و سرمایه اجتماعی ضعیف شده است، ارزش ها در حال تهی شدن است. در واقع دولت و کلاً سیستم موجود، حمایت مردمی را تا حدود در مساله هسته ای از دست داده است. دیگر به مانند سالهای ریاست احمدی نژاد که ایشان با نوعی پوپولیسم توانسته بود ملتی را در مسیر هسته ای متحد کند در این دوران شاهد نیستیم. چون دغدغه های مردم تغییر یافته است. اما در عرصه خارجی: ابتدائاً باید گفت سیاست خارجی جهان سوم گرایانه احمدی نژاد باعث شده که وزنه ایران و تاثیرات پرستیژی این کشور در نظام بین الملل ضعیف شود. در حال حاضر ما با سه گزینه روبرو هستیم: نخست، اروپا که قطعا با کارت امریکا بازی خواهد کرد. دوم، چین که درگیر مسایل اقتصادی و تجاری خود با امریکاست و فعلاً قصد ندارد حمایتی از ایران بکند و سوم هم روسیه که سیاست روسی وار خود را همچنان ادامه می دهد.

وقتی میگوییم باید واقع بین بود، در اینجاست که باید بپذیریم که شرایط داخلی و خارجی کشور چگونه است و باید با توجه به این شرایط برنامه ریزی کرد. این خوانش از برجام زمانی شکل می گیرد که ما نیز بسان دریدا با متنی که روبرو هستیم چیزهایی را تزریق می کنیم. برای دریدا این عبارات شامل رد، دیفرانس، تخنه و غیره می شود که از این طریق متون واسازی می شدند و آنچه نادیدنی بود عیان می شود. اکنون نیز ما قصد داریم واژگانی به متون جامعه وارد کنیم و رد پای ایدئولوژی را کمرنگ کنیم. از نیچه استمداد می جوییم و هیچ انگار میشویم. اکنون میان هیچ هستیم و این مهمان سهمگین بر ما ظاهر شده است. او قدرت خلاقیت را گرفته و اجازه نمی دهد صدایی به غیر از صدای خود شنیده شود. آن واقعیت ها زمانی راه تاثیرگذار خود را پیدا می کنند که ببیند ایدئولوژی تا به کجا ایستاده است. پتک را به متن می افزاییم و بر سر متون می کوبیم و میان تهی بودنشان را نشان میدهیم. آنجاست که هر چه سخت و استوار است دود می شود و بالا می رود و از دل این غبار خوانش جدید عیان می شود.
برجام و شرایط اقتصادی سیاسی آن یک متن است و بستارمندی خاص خود را دارد. باید خوانش و تفسیر مناسب را در بازه زمانی مخصوص خودش را در آن ایجاد کرد و باید در هر شرایطی که با آن روبرو می شویم مفاهیم و معنای خاص را برایش تولید کنیم. بي ترديد در اولين گام بايد يك نوع اراده معطوف به نقد و يك نوع اراده معطوف به تدبير ايجاد شود. علاوه بر داشتن يك رويكرد بيروني عقلايي، بر درون تمركز كنيم. در دورن بايد تلاش كنيم كه سرمايه اجتماعي را تقويت كنيم، و قدري از حاشيه هاي بازي و قدرت زمختي كه در جامعه هست كم كنيم و تمام این موارد در بستر خوانش جدید اقتصادی و سیاسی از شرایط جامعه امکان پذیر است. خوانشی که درک کند فضای جامعه را و بداند که باید اجازه دهد صداهای دیگر هم شنیده شود. چون باید قبول کرد که آگاهی اساس جهان را تشکیل می دهد.

 

بابک صفری

دانش آموخته کارشناسی ارشد روابط بین الملل

 عضو شورای نویسندگان فراتاب

 

 بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است.

نظرات
آخرین اخبار