کد خبر: 8798
تاریخ انتشار: 4 تیر 1397 - 18:28
واشنگتن نسخه ای از روسیه در اختیار اروپا گذاشته است و به نظر میرسد اروپا بدون توجه به رفتار روسیه و تهدید اروپا توسط واشنگتن، به آن نسخه عمل میکند.

فراتاب- بین الملل: متهم کردن روسیه به «رفتار بی ثبات کننده» از سوی غرب بدین معناست که استقلال روسیه، تفوق جهانی واشنگتن را مخدوش می سازد.
طبق بیانیه نشست اخیر گروه هفت، تحریمهای اعمال شده ترامپ درباره اروپا و بی توجهی به منافع اروپا - واشنگتن منافع همه کشورها جز اسرائیل را نادیده میگیرد- سبب عدم همدلی اروپاییها در خصومت واشنگتن نسبت به روسیه نشد.
نخست وزیر انگلستان اظهار داشت گروه هفت موافقت کرده تا در صورت لزوم هرگونه اقدام محدودکننده علیه روسیه را انجام دهد. ماکرون، دست نشانده آمریکا در فرانسه، به اشتباه روسیه را، تنها کشوری که برای اجرای توافق مینسک تلاش میکند، به نقض توافق مذکور متهم میسازد. علیرغم اینکه نیروهای روسیه به دلیل توافقی پنجاه ساله در پایگاه نیروی دریایی در شبه جزیره کریمه حضور دارند، رئیس جمهور فرانسه، این کشور را به اشتباه به حمله به اوکراین و پیوستن به کریمه متهم کرد. رئیس جمهور فرانسه قطعاً میداند، هر آنچه که روسیه انجام داده، تلاش برای کسب آرا برای الحاق کریمه به روسیه بوده است. کریمه تا پیش از واگذاری غیرقانونی به اوکراین، مدت سه قرن- طولانیتر از تاریخ ایالات متحده- جزئی از روسیه بوده است.
سیاستمداران گروه هفت پوتین را به رفتار بی ثبات کننده، تضعیف سیستمهای دموکراتیک و حمایت از سوریه متهم کردند. علیرغم همه اقدامات ترامپ در راستای تحقیر هم پیمانان اروپایی واشنگتن، اروپا همچنان تابع واشنگتن است.
واکنش پوتین به آنچه که وی آن را «وراجی مبتکرانه» نامید، تاکید بر لزوم همکاری اروپا در جهت منافع مشترک با روسیه بود. منافع مشترکی وجود دارد که پوتین آنها را میبیند، اما از بیانیه گروه هفت روشن است که این گروه به روسیه فقط به چشم یک دشمن می نگرد.
از نظر پوتین، غرب روسیه را به دلیل مقاومت این کشور بر استقلال روسی، مشکل می پندارد. در واقع دلیل متهم کردن روسیه به رفتار بی ثبات کننده از سوی غرب، به این موضوع اشاره دارد که استقلال روسیه جایگاه جهانی واشنگتن را تضعیف میکند و چون روسیه برتری واشنگتن را نمیپذیرد، به عنوان عامل بی ثبات کننده در نظر گرفته میشود. پوتین از طریق امتیاز دادن و رفتار منطقی، نمیتواند با اقدامات علیه روسیه مقابله کند. اعتقاد روسیه به فرونشاندن خشم این هژمون متزلزل از طریق کاربرد کلمات، توهمی نابودکننده است.
پوتین تمام اتهامات، تحریکات، کشتارها در اوکراین روسی، حمله اسرائیل به سوریه -کشوری که تمام منابعش را صرف آزادسازی از سلطه شورشیان واشنگتن کرده- را میپذیرد تا به اروپاییها نشان دهد روسیه یک تهدید نیست.
طبق اظهارات سران گروه هفت یا گروه شش، سیاستمداران اروپایی به این مسئله توجه ندارند که واشنگتن تهدید اصلی محسوب میشود نه روسیه. واشنگتن نسخه ای از روسیه در اختیار اروپا گذاشته است 


امیدهای پیشین مبنی بر استقلال یافتن اروپا در جریان مخالفتش با اقدامات خرابکارانه ترامپ درباره توافق هسته ای ایران، با اتخاذ خصومت یکپارچه آنان نسبت به روسیه در جلسه گروه هفت از دست رفت.
استراتژی پوتین به دو دلیل راه به جایی نخواهد برد. نخست اینکه اروپا تقریباً در 75 سال گذشته ماهیت مستقلی نداشته است. کشورهای اروپایی مفهوم قدرت مطلقه را نمیدانند. سیاستمداران اروپایی بدون واشنگتن، احساس شکست میکنند، پس احتمالاً نباید از واشنگتن جدا شوند. مشکل دیگر اعتقاد پوتین به اروپایی بودن یا شدن روسیه است. آمریکاییها این باور را در سالهای زمامداری یلتسین تقویت کردند. اقتصاددانان روسی و بانک مرکزی روسیه بر این باورند که روسیه بدون مشارکت غرب قادر به توسعه نیست. همین امر موجب میشود امپراطوری مالی غرب، ثبات خود را از دست دهد.
مشارکت خارجی به واشنگتن این قدرت را میدهد با دستکاری واحد پول روسیه، روبل، مازاد اقتصادی روسیه را به سمت دریافت وام سوق دهد. من و مایکل هادسون توضیح دادیم که برای پیشبرد جهانی شدن، در واقع اقتصاددانان نئولیبرال روسی، ستون پنجم آمریکا در روسیه هستند.
کشورهایی که به فرآیند جهانی شدن غربی میپیوندند، کنترل سیاست اقتصادی خود را از دست میدهند.ارزش مبادلات ارزی، قیمت اوراق قرضه و کالاهای آنها به واسطه فروش کوتاه مدت، در بازارهای آتی افت پیدا میکند. به یاد داریم جورج سوروس تنها کسی بود که توانست موجب سقوط ارزش پوند شود.
امروز واشنگتن میتواند با رفتاری هماهنگ از طریق صندوق فدرال، بانک مرکزی اروپا، بانک انگلستان و بانک مرکزی ژاپن، علیه ارزهای مختلف اقدام کند. حتی کشورهای بزرگی همچون چین و روسیه نمیتوانند در مقابل چنین حملاتی مقاومت کنند. شایان اهمیت است کشورهایی مانند چین و روسیه که سودای سیاستهای استقلال طلبانه در سر دارند، به سیستمهای پولی و نقل و انتقالات بانکی غربی متکی هستند و به همین دلیل خود را در معرض کنترل دشمنانشان قرار میدهند.
این سخن مایر روتچیلد حقیقتی در بر دارد: «کنترل پول یک ملت را به من بدهید، دیگر مهم نیست چه کسی برایشان قانون وضع میکند». استادی از دانشگاه آکسفورد نسخه ای از نامه فرانکلین روزولت را که از کتابخانه ریاست جمهوری روزولت بدست آورده بود، برایم ارسال کرد. در این نامه که تاریخ آن مربوط به 21 نوامبر 1923 است، روزولت مینویسد: «همان طور که من و شما میدانیم، حقیقت این است که یک عنصر مالی بزرگ از زمان اندرو جکسون در دولت وجود داشته است. من هم مانند وودرو ویلسون (28 امین رئیس جمهور آمریکا) مستثنی نیستم. وضعیت کشور، تکرار مبارزه اندرو جکسون (هفتمین رئیس جمهور آمریکا) با بانک ایالات متحده است، فقط بزرگتر و گسترده تر از آن».
ولادیمیر پوتین به عنوان فردی منطقی و انسانی، بر اجتناب از درگیری تاکید دارد. پوتین برای نادیده گرفتن تهدیدات توهین آمیز کشورهای نظامی کم اهمیت مانند انگلستان، باید بردبار باشد. او کسی است که این ویژگی را دارد.
با وجود این، بردباری همانطور که میتواند در خدمت صلح باشد، میتواند علیه آن عمل کند. شکیبایی پوتین به اروپاییها نشان میدهد که هزینه ای برای ادامه اتهامات خصمانه و اقدام علیه روسیه وجود ندارد و نومحافظه کاران را به تحریک و اقدامات تهاجمی تر، تشویق میکند. شکیبایی بیش از حد، روسیه را به گوشه ای خواهد راند.
خطری که برای روسیه وجود دارد این است که تمایل به پیوستن به غرب، موجب تحریکات بیشتر شده و تعهد به جهانی شدن، حاکمیت اقتصادی روسیه را تضعیف کند. روسیه برای متحد شدن با غرب در جنگ علیه تروریسم امیدوار است، اما از این نکته غافل است که تروریسم همان سلاح غرب برای بی ثبات سازی کشورهای مستقلی است که جهان تک قطبی را نمیپذیرند.
شاید اگر روسیه خود را از قید و بند پیوستن به غرب رها کرده و بر روی ادغام با شرق تمرکز میکرد، جنگ تهدید چندانی به شمار نمی آمد. دیر یا زود اروپا به استقبال خواهد آمد!
نویسنده: پل کریگ رابرتز
منبع: PaulCraigRoberts.org
برگردان به فارسی: مریم شوقی، کارشناس ارشد زبانشناسی


بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است.

نظرات
آخرین اخبار