چتر امنیتی ابرقدرت قلدر و دستان بسته اروپا | فراتاب
کد خبر: 8082
تاریخ انتشار: 20 اردیبهشت 1397 - 09:25
استفان والت
در حقیقت واکنش اروپا به ترامپ نشان می دهد که ایالات متحده چگونه توانسته با موفقیت قدرت های بزرگ سابق را که زمانی بر سیاست جهانی تفوق یافته بودند، تسخیر خود کند و تحت سلطه درآورد.

فراتاب- گروه بین الملل: آلمان، فرانسه و انگلستان همگی به ترامپ پیوسته و به حل و فصل معاهده ایران کمک کردند. در 22 مارس 2018، ترزا می نخست وزیر بریتانیا، آنگلا مرکل صدراعظم آلمان و امانوئل مکرون رئیس جمهور فرانسه در حاشیه اجلاس سران اتحادیه اروپا در بروکسل، نشستی برگزار کردند.
به نظر می رسد نقض یا پاره کردن معاهده هسته ای ایران -توافق چندجانبه ای که دسترسی ایران به تسلیحات هسته ای را غیرممکن می کند- توسط آمریکا چیزی بیش از اشتباه سهوی ترامپ یا ناشی از نفوذ مداوم جناح راست لابی اسرائیل و عربستان و همتایان عرب حوزه خلیج فارس باشد. ممکن است این امر نشانه بی توجهی استراتژیک اروپا و ناتوانی سران اتحادیه برای ایستادگی مقابل ایالات متحده و تغییر تفکر آنان به مسئله ای باشد که حائز اهمیت فراوان است.
اجازه دهید مبانی این معاهده را بررسی کنیم. برنامه جامع اقدام مشترک -که به عنوان توافق هسته ای ایران شناخته می شود- معاهده ای چندجانبه میان ایران، ایالات متحده، روسیه، چین، فرانسه، انگلیس، آلمان و اتحادیه اروپاست که ایران را ملزم به کاهش شدید توانایی غنی سازی و ذخایر اورانیوم می کند که بدین ترتیب توانایی ساخت تسلیحات هسته ای را نخواهد داشت. این معاهده محدودیت های بسیاری برای زیرساخت های هسته ای ایران نیز وضع و سطح بی سابقه ای از بازرسی های بین المللی را ایجاد کرده است. در مجموع این اقدامات اطمینان می دهد که ایران نمی تواند در خفا و به سرعت به بمب دست یافته یا از آن استفاده کند و یا آن را دریافت نماید. درعوض اعطای این امتیازات، طرفین دیگر بر لغو تحریم های ایران توافق نموده و به ایران اجازه بازگشت تدریجی به جامعه بین الملل را می دهند.
کشورهای اروپایی، روسیه و چین همگی قویاً از توافق هسته ای با ایران حمایت می کنند. آیا دلیل این حمایت ساده لوحی آنهاست؟ نه. این حمایت به این خاطر است که آنان می دانند همه راه های جایگزین دیگر بدتر هستند و همکاری با ایران به احتمال زیاد بیش از اجبار و تحمیل این کشور از قدرت تندروها خواهد کاست. نقض توافق هسته ای احتمال اینکه ایران تصمیماتی برای سرعت بخشیدن به دستیابی به بمب اتمی را اتخاذ کند، بیشتر می کند و این امر با مشاهده موقعیت نویافته کیم جونگ اون رهبر کره شمالی به واسطه توسعه ظرفیت هسته ای و موشکی خود، تشدید می شود.
از زمان امضای این معاهده، آژانس بین المللی انرژی اتمی و دولت ایالات متحده بارها اعلام نموده اند ایران طبق مفاد آن عمل نموده است و عجیب اینکه همانطور که پیتر بینارت گفته این ایالات متحده است که معاهده را نقض نموده و مکرراً به دنبال انکار منافع اقتصادی وعده داده شده است. دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا همچنان این معاهده را محکوم می کند، بدون اینکه توضیح دهد که چه چیزی در آن اشتباه است و او چگونه آن را بهبود خواهد بخشید.
ورود اروپاییان به بحث
در پاسخ به تهدیدات ترامپ مبنی بر خروج از معاهده، سه تن از سران برجسته اروپایی (امانوئل مکرون، انگلا مرکل و ترزا می) برای متقاعد کردن ترامپ به انجام کار درست، دست به اقداماتی زده اند. مکرون در نقشی که خود بر عهده گرفته به عنوان دوست جدید ترامپ به کاخ سفید آمده و آنگلا مرکل چند روز بعد دیدار کوتاهی داشته و ترزا می نیز اعلام نموده که با ترامپ تماس تلفنی داشته است. ممکن است وی حتی در ادامه تلاش هایش برای اصلاح رابطه با کاخ سفید به رغم توهین های قبلی ترامپ علیه وی و صادق خان شهردار لندن و عدم محبوبیت ترامپ میان بریتانیایی ها، با دیدار با ترامپ در لندن در تابستان پیش روی موافقت کند.
هر سه رهبر اروپایی به جای آنکه در مقابل ترامپ بایستند و به او هشدار دهند که اروپا از این معاهده خارج نخواهد شد و هرگونه تلاش های ایالات متحده را پس از تحمیل تحریم متوقف خواهد کرد، تصمیم به تملق گویی از ترامپ و فرونشاندن خشم وی نمودند. مکرون تلاش کرد ترامپ را متقاعد کند به او اجازه میانجی گری میان طرف های درگیر را بدهد. وی در پایان ملاقاتش اعلام کرد که ترامپ به دلایل داخلی با معاهده مخالفت می کند. نفر بعدی مرکل بود که پس از پایان جلسه سه ساعته با ترامپ به خبرنگاران گفت که معاهده هسته ای کنونی، کافی نیست. گزارش شده ترزامی با مکرون و مرکل پس از سفرشان به واشنگتن رایزنی کرده و هرسه رهبر به دنبال ایجاد جبهه متحدی هستند که از این معاهده بدون منزوی کردن ترامپ حمایت کنند. نتیجه عملی این اقدامات فاجعه آمیز بود. قدرت های بزرگ اروپایی، موکداً به دیدگاه دولت ترامپ اذعان کردند که معاهده ایران ناکافی است و باید تصحیح و یا با قراردادهای دیگری تکمیل شود.
در تئوری مشکلی در خصوص مذاکره با ایران درباره فعالیت های کنونی ایران که در نظرآمریکا و متحدانش مورد ایراد است، وجود ندارد. اگر ایالات متحده هنوز قویاً به توافق نامه و تعهدات خود متعهد بود، چیزی مانع تحت فشار قراردادن ایران درباره مسائل دیگر توسط او و یا تلاش برای افزودن بندهای دیگری بر توافق فعلی یا انعقاد توافق جدید که معاهده کنونی را متوقف کرده و به مسائل دیگری مربوط باشد، نمی شد.
در واقع دلیلی که موجب برقراری روابط دیپلماتیک رسمی با تهران و گسترش مراودات اقتصادی آمریکا با ایران می شود اینست که به آمریکا کانالی برای اعلام دیدگاه های خود، درک بیشتری راجع به تفکرات و سیاست های آنان و شاید هم اهرم مالی بیشتری برای اقتصاد ایران می دهد. اما نکته مثبتی نیز وجود دارد. انتظار نداشته باشید که تهران به راحتی دلسرد شده و هرآنچه می خواهید، انجام دهد. معاهده بعدی می بایست بر مسائل دیگری که برای ایران ارزش قابل توجهی دارد (به عنوان مثال موشک های بالستیک، فعالیت های منطقه ای) اشاره داشته باشد. البته نباید فراموش کرد که ممکن است ایران نیز مسائل دیگری برای مطرح کردن با آمریکا داشته باشد. تصور اینکه مذاکرات آتی امری یک طرفه باشد و ایران به سادگی همه خواسته های آمریکا را بپذیرد، احمقانه است.
البته مخالفان دیرین توافق، ایده تصویب را به عنوان وسیله ای برای نابودی کامل آن مطرح کردند. آنان امیدوار بودند ترامپ معاهده را نادیده گرفته و پاره کند و یا اینکه ایران از تجدیدنظر در معاهده همانطور که حق دارد، امتناع نماید. یا شاید آنان امیدوارند که تهران کلاً خسته شده و از معاهده صرف نظر کند. اما با توجه به اظهار نظر دولت ترامپ مبنی بر ناقص بودن معاهده و نیاز به تکمیل آن، رهبران اروپایی که تلاش می کنند با رئیس جمهور همراهی کنند، ناخواسته خود را در مسیر مخالفان معاهده قرار می دهند. آنها در حقیقت در تلاشی اشتباه برای پیروزی بر ترامپ در جهت حفظ معاهده، به توانمند شدن وی کمک کردند.
چرا اروپایی ها اینگونه برخورد می کنند؟
یک دلیل نگرانی آنان، انصراف ترامپ از معافیت تعرفه های اورانیوم و فولاد که دوماه پیش اعلام شده بود، است. تعرفه ها در این کشورها هیچ توجیه اقتصادی ندارد و خطری برای یک جنگ تجاری مخرب است. اما ترامپ اقدامات مشابهی چون لغو شراکت ترانزیت حوزه پاسیفیک را قبلاً انجام داده است. از دید اروپاییان، به مبارزه طلبیدن ایران توسط ترامپ فقط موجب خرابی بیشتر شده و در گام بعدی به مردم دو سوی آتلانتیک آسیب خواهد رساند. دلیل اصلی تر این است که رهبران اتحادیه گمان می کنند ترامپ هیچ تعهد حقیقی به ناتو، معاهده آتلانتیک و یا هرگونه تعهد دیگر در زمینه سیاست خارجی ندارد.
ترامپ از زمان شروع دوران ریاست جمهوری مطالب خوبی در خصوص ناتو بیان داشته و حتی در چند وهله تعهد خود را به ماده پنج تایید کرده است. اما هیچ کس حقیقتاً فکر نمی کند که او چنین هدفی داشته باشد. اگر شما مرکل، مکرون و یا ترزا می باشید و کشورتان به راحتی در زیر چتر امنیتی آمریکا رشد یافته باشد، طبیعتاً اهمیت چندانی نمی دهید که چه کسی در کاخ سفید باشد. در حقیقت واکنش اروپا به ترامپ نشان می دهد که ایالات متحده چگونه توانسته با موفقیت قدرت های بزرگ سابق را که زمانی بر سیاست جهانی تفوق یافته بودند، تسخیر خود کند و تحت سلطه درآورد. با گذشت بیش از 70 سال از نمایش عملیات عموسام، رهبران اروپایی هنگامی که در مقابل آمریکا قرار می گیرند به لحاظ استراتژیک به سختی می توانند به تفکر بپردازند و فقط در قالبی سختگیرانه برخورد می کنند. این به آلمان به عنوان چهارمین اقتصاد بزرگ دنیا که در حالت خلع سلاح خودخواسته است و از نفوذ به ورای منطقه یورو ناتوان است، کمکی نخواهد کرد.
اروپا یک بار با رهبرانی حقیقی چون وینستون چرچیل، چارلز دوگل، کنراد آدنور و حتی مارگارت تاچر به خود بالیده است. رهبران اخیر اروپایی چون فرانسوا اولاند و دیوید کامرون در قیاس با آنان، به نسبت شخصیت های کوچکتری هستند. مرکل یک استثنا بود اما نفوذ وی در سال گذشته به شدت کاهش یافت و در هر حال به پایان فعالیت سیاسی خود نزدیک می شود. فدریکا موگرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا به اعتبار وی، در دفاع از معاهده هسته ای ایران از موضعی با قدرت پایین و نه قدرت حقیقی صحبت کرده است. تا زمانی که رهبران اروپایی نتوانند اراده خود را برای ایستادگی چون ویکتور اوربان اظهار کنند، انتظار عرض اندام در مقابل ترامپ مسیری بعید است.
من لحظه ای هم فکر نمی کنم که رهبران اروپایی از آمریکاییان بدترند. جدای از همه چیز ایالات متحده کشوری است که جورج بوش را دومرتبه و دونالد ترامپ را یک مرتبه (تاکنون) انتخاب کرده اند. با این حال، احترام خاص اروپا به واشنگتن صحیح و بی عیب نیست؛ چراکه تمایلات غلط آمریکا را تشجیع و فعال می کند.
همراهی با یک قلدر ممکن است در کوتاه مدت دردهای شما را تسکین دهد اما این اعتقادات فرد قلدر را که تهدیدات و خونریزی همیشه موفقیت آمیز خواهد بود، تقویت می کند.آیا این افراد به طور جدی فکر می کنند دونالد ترامپ، هرآنچه اینان انجام می دهند، می ستاید و در آینده به آنان پاداش خواهد داد؟آیا به این موضوع واقف هستند؟
به طور خلاصه در صورت لغو توافق با ایران، مکرون، می و مرکل باید در مورد سهم خود در این خصوص پاسخگو باشند. مطمئناً ترامپ سزاوار مذمت بیشتری خواهد بود، اما اقدامات اشتباه اروپاییان در دادن امتیاز به ترامپ و دلجویی از وی به منظور حفظ معاهده مسلماً به همان میزان تاثیرگذار است.
منبع: فارین پالیسی
برگردان به فارسی: ندا کهریزی


بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

نظرات
آخرین اخبار