برجام منهای آمریکا؛ نه سیاه سیاه، نه سپید سپید! | فراتاب
کد خبر: 8066
تاریخ انتشار: 24 اردیبهشت 1397 - 20:16
سید رضا تقوی نژاد

فراتاب- گروه سياسي: با خروج امریکا از برجام بار دیگر شاهد آن خواهیم بود که محافل سیاسی بدون توجه به منافع ملی به دو جبهه تقسیم خواهند شد و سعی می­ کنند حداکثر بهره­ برداری سیاسی را از آن داشته باشند؛ رسانه­ های خبری و محافل علمی نیز به‌جای روشنگری و تلاش برای کم کردن هزینه ­ها در جهت منافع خاص خودشان تلاش خواهند کرد. یک عده بدون توجه به هزینه ­های که برجام برای کشور داشته و دارد به حمایت و توجیه سیاست‌های دولت با مقصر جلوه دادن ترامپ و امریکا ادامه خواهند داد و تلاش خواهند کرد به تبعیت از سخنان رئیس‌جمهور این باور را در مردم ایجاد کنند که دولت قدرت پاسخ‌گویی به اقدامات متقابل را خواهد داشت و منافع ملی به خطر نخواهد افتاد؛ در مقابل نیز عده ­ای با یادآوری انتقادات و خطرات برجام که از زمان منعقد شدن در گوش دولت و دستگاه دیپلماسی فریاد می ­زدند، سعی می ­کنند برحق بودن خود و خطری که منافع ملی را تهدید می ­کند را به گوش مردم برسانند؛ اما واقعیت این است که تصویر نه به سیاهی آن چیزی است که منتقدان ادعا می ­کنند و نه به آن سفیدی که حامیان روی آن اصرار داشتند و دارند. این رودررویی داخلی بیشتر نشانه ضعف سرمایه اجتماعی و عدم شناخت خواص جامعه از منافع ملی است. به‌عنوان‌مثال این که رئیس‌جمهور محترم در زمان انتخابات ریاست جمهوری سال 1392 رفع مشکلات کشور را در گروه مذاکره با طرف اصلی یعنی امریکا (کدخدا) عنوان می­کند و بعد از خروج امریکا از این توافقنامه این کشور را یک موجود اضافی در برجام توصیف می­کند یک اشتباه استراتژیک و نشان دهنده اوج عدم شناخت ما از قوانین شناخته‌شده بین­المللی است. از طرف دیگر منتقدین باید آگاه باشند که هزینه­های زیادی برای رسیدن به برجام بر کشور وارد شد و با سرکوب و مقصر جلوه دادن دولت نه تنها منافع ملی تأمین نخواهد شد بلکه هزینه­های بیشتری هم در آینده متوجه کشور خواهد بود.

برحسب وظیفه و حداقل برای عبرت گرفتن از برجام و تبدل کردن آن به چراغ راه برای آینده توسعه کشور رویکرد ما در این تحلیل انتقادی است؛ البته نه انتقادی که تنها متوجه دولت کنونی باشد بلکه انتقاد از این‌که سیاستمداران ما در زمینی بازی می ­کنند که قوانین آن را نمی­ دانند یا این‌که در اجرا، قدرت لازم را ندارد. باید متذکر شد که عرصه روابط بین‌الملل همانند دیگر عرصه ­های علمی قوانین شناخته‌ شده خود را دارد و هرچه مسائل بین ­المللی پیچیده­تر می ­شوند اهمیت اجرای این قوانین برای رسیدن به موفقیت بیشتر می ­شود. تاکنون در هیچ جای دنیا کسی مسئولین دستگاه دیپلماسی را به دلیل عمل نکردن بر اساس قوانین بین ­المللی متهم نکرده و ما هم صرفاً قصد داریم چرایی این‌که برجام به این مرحله رسید و چگونگی واکنش درست به این اقدام را بر اساس قوانین بازی در روابط بین ­الملل توضیح دهیم.

همان‌طور که در بالا هم ذکر شد رئیس‌جمهور در زمان انتخابات سال 1392 لازمه حل مشکلات کشور را مذاکره مستقیم به امریکا به‌عنوان کدخدا اعلام کرد؛ ولی باوجود همه بهره‌برداری‌های سیاسی که از این سخن شد، نشان‌دهنده شناخت ایشان از ساختار نظام بین­ المللی بود و باید اذعان کرد که کاملاً با واقعیت سازگار بود و کدخدا تعبیر عامیانه­ ساختار تک‌قطبی نظام بین ­الملل به سردمداری ایلات متحده بود. در این ساختار امریکا به‌عنوان هژمون در رأس سلسله‌ مراتب قدرت جهانی قرار دارد و دیگر کشورها با توجه میزان قدرتشان در مراتب پایین‌تر قرار می ­گیرند؛ و مطمئناً اگر اگاهی لازم برای بازی در این ساختار بود، مسئله برای ما به این حد پیچیده نمی­شد.

شناخته شدن یک کشور به‌عنوان تک قطب یا به تعبیر دیگر هژمون در نظام بین ­الملل قوانین خاصی را بر نظام بین الملل حاکم می­کند. بعد از رسیدن یک کشور به‌عنوان هژمون، این کشور تلاش خواهد کرد ساختار نظام بین ­الملل را در تمامی حوزه ­های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و امنیتی برای تأمین منافع خودش باز تنظیم کند. اقدامی که امریکا بعد از جنگ جهانی دوم شروع و در پایان جنگ سرد به بلوغ کامل رسید. این قدرت هژمون تلاش خواهد کرد تا جایی که لازم باشد بدون متوصل شدن به اقدامات عملی (به‌عنوان‌مثال تحریم اقتصادی یا حمله نظامی) همه بازیگران بین ­المللی را با خود همراه کند؛ و در صورت به خطر افتادن منافعش حاضر است به شدیدترین شکل ممکن پاسخ دهد. جنگ تجاری با ژاپن در دهه 1980، حمله نظامی به عراق و افغانستان و در نهایت جنگ تجاری جدید با چین و تحریم ­های اقتصادی ضد ایران تنها تعداد محدودی از اقداماتی بود که امریکا برای حفظ موقعیت برتر خود عرصه بین ­المللی انجام داده است. تفاوتی هم ندارد که این منافع در چه سطحی و در چه موضوعی به خطر بیفتد، به عنوان مثال اگر منافع این قدرت در خروج از یک پیمان بین‌المللی بسیار مهم در زمینه حفظ محیط‌زیست مثل کیوتو باشد که نگرانی زیادی در سراسر دنیا در مورد آن وجود دارد به صورت یک جانبه از آن خارج می­ شود.

قدرت روبروی ما در مذاکرات چنین کشوری بود به همراه پنج کشور دیگر که همه از قدرت­ های مهمی هستند که در سلسله مراتب قدرت تنها پایین‌تر از خود امریکا هستند و این مهم را بدون شک مذاکره­ کنندگان ما می ­دانستند. اولین قانونی که باید مورد توجه قرار می­ گرفت و به علت نادیده گرفته شدن به اولین مساله قابل تامل منجر شد عدم تناسب در امتیازاتی است که رد و بدل شد. در مذاکره در چنین سطحی باید هر نوع امتیازی که داده می ­شود همان نوع هم دریافت شود. به‌عنوان‌مثال اگر امتیاز اقتصادی داده می­ شود باید اقتصادی به دست بیاید، اگر امنیت می­ دهیم امنیت بگیرم، ولی ما امنیت دادیم که اقتصاد بگیریم. با این نوع مبادله ابهام در قدرت هسته­ ای ایران قبل از برجام که به عنوان نیروی بازدارندگی قوی در مقابل دو دشمن منطقه ­ای مهم از جمله عربستان و اسرائیل بود؛ از بین رفت و عملاً در هیچ کجای برجام در مقابل این امتیاز امنیتی، امنیت ما تضمین نشد؛ در عوض امتیاز اقتصادی محسوسی نیز دریافت نکردیم.

دومین موضوع نسیه معامله کردن با رأس و قدرت­ های بین‌المللی اصلی بود. بر اساس گزارش‌های آژانس بین ­المللی انرژی اتمی ایران به همه تعهدات خودش در چارچوب برجام عمل کرد در مقابل وضعیت اقتصادی امروز ما آشکارا غیرمحسوس بودن لغو تحریم ­ها و دیگر امتیازات اقتصادی که قرار بود دریافت کنیم را نشان می ­دهد. از طرف دیگر این ادعا که در زمان کمی ما می‌توانیم وضعیت هسته­ ای خودمان را به قبل از برجام برسانیم نیز بیشتر مصرف داخلی دارد و حداقل زمان ممکن برای برگشت به وضعیت قبل بسیار بیشت از آن چیزی است که این روزها اعلام می ­شود. پس عملاً باید پذیرفت که ایران بیشترین ضرر را از برهم خوردن برجام متحمل شده است و طرف مقابل از دیدگاه خودش با جلوگیری کردن از دستیابی ایران که به آستانه هسته ­ای شدن رسیده بود و حفظ امنیت شرکای منطقه­ ای اش (اسرائیل و عربستان) عملاً به آنچه می­خواست دست یافت. بی‌اهمیت دانستن خروج امریکا به‌وسیله رئیس‌جمهور یک اشتباه استراتژیک دیگر است که ممکن است با اقدامات اشتباه هزینه ­ها را افزایش دهد.

با این‌ وجود واکنش درست چیست؟ و اعلام پنج کشور دیگر و موگرینی (مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا) مبنی حمایت و ماندن در برجام با چه هدفی است؟ و دیگر طرف‌ها چه قدر می ­توانند عملاً بر موضع خود پایبند بمانند؟ یک گزینه برای ایران می ­تواند خروج متقابل از برجام باشد؛ که این اقدام عملاً بر حق بودن ترامپ و امریکا را ثابت می­ کند و از طرف دیگر پنج کشور دیگر را نیز در مقابل ایران قرار خواهد داد. اولین نتیجه بسیار شدید که با خروج ایران از برجام هزینه ­های ما را افزایش می­ دهد اجرایی شدن دوباره قطعنامه ­های شورای امنیت در زمینه تحریم ­های اقتصادی است. سناریوی دوم برای ایران باور کردن بی‌اهمیت بودن خروج امریکا از برجام است و این‌که می­ توان بدون حضور امریکا هم به اهدافمان در برجام دست پیدا کنیم. ماندن چین و روسیه در برجام از قبل هم قابل پیش‌بینی بود ولی باید پذیرفت که ماندن سه کشور اروپایی بیش از آن‌که جنبه کاربردی برای ما داشته باشد برای وادار کردن ایران به ماندن و در صورت خارج شدن، مسئولیت را به دوش ایران انداختن است. با فعال شدن دوباره تحریم­ های ثانویه که عملاً به موضع‌گیری شفاف همه طرف‌ها نیاز دارد پنج عضو دیگر باید در یک‌طرف در کنار امریکا یا ایران قرار بگیرند و با توجه به حجم بسیار بیشتر منافع اقتصادی که حتی چین و روسیه با امریکا دارند پیش‌بینی اقدامات آینده کار چندان سختی نیست. شاید کاشت درخت مشترک مکرون و ترامپ در کاخ سفید در جریان سفر آخر مکرون به امریکا برای گفتگو در زمینه ماندن یا نماندن در برجام آخرین میخی بود که دو طرف بر تابوت برجام زدند.

به نظر می­ رسد اقدام درست چیزی بین این دو گزینه باشد یعنی ایران اگر بخواهد به همین سیاست ­ها به‌خصوص در حوزه­ منطقه­ای ادامه دهد نباید روی امتیازاتی که قرار است از برجام منهای امریکا به دست آید حساب کند، چرا که این مواضع و حمایت­ ها چندان تداوم نخواهد داشت و حتی در صورت تداوم نتیجه عملی برای ما ندارد. تنها باید با حضور سمبلیک و برای جلوگیری از نزدیک شدن بیشتر مواضع پنج کشور دیگر به امریکا در برجام ماند و از طرف دیگر تمرکز روی دستگاه دیپلماسی در دولت که طی چند سال اخیر بسیار مشهود بود به سمت دیگر وزارت خانه ­ها تغییر پیدا کند و از دیگر پتانسیل­ های موجود انسانی و طبیعی برای بهبود وضعیت کشور استفاده کرد. جدای از این‌که اجرای برجام می­ توانست تا حد زیادی راه توسعه اقتصادی را تسهیل کند؛ اکنون باید بسیاری از الزامات داخلی (که هنوز در کشور ما ضعیف هستند) برای توسعه اقتصادی در داخل که بدون برجام نیز قابل‌دستیابی هستند مورد توجه قرار بگیرند.

سید رضا تقوی نژاد کارشناس ارشد روابط بین ­الملل از دانشگاه تهران

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

نظرات
آخرین اخبار