کد خبر: 8013
تاریخ انتشار: 17 اردیبهشت 1397 - 15:30
پراجکت سیندیکیت

فراتاب - گروه بین الملل:یک دهه پس از بحران مالی سال ۲۰۰۸، اتحادیه اروپا هنوز از لحاظ سیاسی درگیر رکود است، اما اگر قرار است پروژه ائتلاف کشورهایی اروپایی با موفقیت همراه شود، اتحادیه اروپا باید قوی تر شود. در غیر این صورت نیروهای ناسیونالیست جدید، به اعتراض به دموکراسی، حاکمیت قانون و سایر ارزش های تعیین کنندهٔ اتحادیه، ادامه خواهند داد.

دلیل اصلی ماندن اروپا در تنگنا، آلمان است. سال ها بعد از ۲۰۰۸، زمانی که اتحادیه اروپا با پیشرفت کند و افزایش بحران های اقتصادی روبرو بود، آلمان مُصر بود که نمی تواند پروژه اروپا را به تنهایی پیش ببرد و باید منتظر فرانسه ماند.
سپس، بهار سال ۲۰۱۷، امانوئل ماکرون با وعدهٔ انجام اصلاحات در سطح اتحادیه اروپا و به روز کردن اقتصاد فرانسه، به عنوان رئیس جمهور فرانسه انتخاب شد. اندکی بعد آلمان به انتخابات عمومی خود در سپتامبر ۲۰۱۷ نزدیک شد، که باعث زیان قابل توجهی برای اتحادیه دموکراتیک مسیحی آنگلا مرکل شد و منجر به تلاش چند ماهه برای تشکیل دولت جدید گردید.
همزمان با انتخابات آلمان، ماکرون سخنرانی چشمگیری را در سوربن ارائه کرد، که در آن اصلاحات خاصی برای تثبیت منطقه یورو، ایجاد یک سیستم حفاظت مرزی مشترک و یک استراتژی مشترک دفاع از کشور های اروپایی، را پیشنهاد داد. در آن زمان ماکرون از جانب آلمان با واکنش سردی روبرو شد.
در مقابل، آلمان در مورد آیندهٔ اروپا سکوت اختیار کرده و اشاره داشته نگرانی اصلی اش اقتصاد آلمان است. مسئول سختگیر کمیته بودجه پارلمان آلمان، گویا سیاست اروپایی شان را دزدیده است.
در گذشته، شخص صدراعظم، با توجه به اهمیت تاریخی ائتلاف اروپا، این سیاست را رهبری می کرد. اما گویا اکنون مرکل دست اعضاء اتحادیه دموکرات مسیحی - و افراد حزب خواهر باواریا، اتحادیه اجتماعی مسیحیان - را باز گذاشته است تا در مذاکرات اصلاحات در سطح اتحادیه اروپا از حضور مرکل جلوگیری کنند.
رد پیشنهاد ماکرون، بزرگترین اشتباه سیاسی و بی بصیرتی تاریخی خواهد بود. دو قدرت بنیانگذار سیستم فرا آتلانتیک در شرف منحل کردن این سیستم هستند. آمریکا نیز تضمین امنیت فرا آتلانتیک را مورد سوال قرار داده و در حال تضعیف سیستم تجارت جهانی است که اروپا به ویژه آلمان از سال ۱۹۵۰ به آن متکی بوده است.
چین خود را به عنوان یک قدرت جهانی، که قادر به کشاندن مرکز ثقل اقتصاد جهان از اقیانوس اطلس به منطقه آسیا-اقیانوس آرام است، نشان داده است. اروپایی ها پیش بینی می کنند که چین و آمریکا آن ها را از لحاظ ژئوپولتیکی و هوش مصنوعی (کلیدی ترین بخش اقتصاد در قرن ۲۱) دیگر همراهی نکنند.
اروپا با تهدید های فوری دیگری در همان حوالی روبروست. ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، بار دیگر مرزهای اروپای شرقی را مورد تست نظامی قرار داده است. رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه، نیز کشورش را از غرب و ناتو دور می کند و کل خاورمیانه می تواند وارد بحرانی طولانی شده که نتیجه آن افزایش مهاجرت به اروپا خواهد بود.
جنگ سوریه نشان می دهد که چقدر اروپا ضعیف شده است. به جز اینکه مقصدی شده برای پناهندگان، اتحادیه اروپا دیگر در سوریه نقشی ندارد.
این تحولات چالش جدیدی را برای اروپا ایجاد می کند. از یک سو، اتحادیه اروپا باید از رقابت تسلیحات هسته ای در منطقه، جلوگیری کرده در عین حال از توافق هسته ای ایران حفاظت کند. از سوی دیگر، اتحادیه اروپا توافق مشارکت با اسرائیل را دارد. پس نمی تواند در رابطه با ایران بی طرف باشد و یا اینکه از جاه طلبی های ایران در منطقه چشم پوشی کند.
به استثناء فرانسه و بریتانیا، اتحادیه اروپا و سایر اعضاء آن بی شک هیچ آمادگی برای این خطرات ندارند، به ویژه آلمان که ارتش آماده ای ندارد. تضمین امنیتی از سوی ایالات متحده پس از جنگ جهانی دوم، باعث شد تا آلمان به تهدیدات استراتژیک فکر نکند. اما اکنون که ترامپ تعهد خود را به متحدانش زیر سوال برده است، آلمان دیگر نمی تواند به چنین تقسیم مطلوب کار ها، اعتماد کند.
در امور مالی، آلمان مدام دیگر کشورهای منطقه یورو را متهم به نقض قوانین و پیروی نکردن از سیاست های ریاضتی می کند. در مورد مسائل امنیتی نیز این اتهامات وجود دارد.
هیچ کس انتظار ندارد که آلمان پیشنهادات ماکرون را به طور یکجا بپذیرد. اما در زمانی که پایه های نظم جهانی به بهای قربانی شدن اروپا، در حال تغییر است، اصلاحات جزئی کافی نیست.  آلمان نه چشم انداز خود را نسبت به یک اروپای قوی تر به تصویر می کشد و نه تمایلی به اقدام و سرمایه گذاری نشان می دهد. اروپا و غرب نیازمند پاسخی از طرف فرانسه-آلمان هستند. مانند آنچه که در گذشته رخ داده است. / ایران دیپلماسی

نظرات
آخرین اخبار