کد خبر: 7946
تاریخ انتشار: 14 اردیبهشت 1397 - 02:45
فائزه قاسمی

 فراتاب گروه بین الملل: هفته گذشته، دگرگونی در سیاست خارجی کره شمالی به رهبری کیم جونگ اون بسیاری از تئوری پردازان این حوزه را شگفت زده ساخت. از عینک های مختلفی می شود این رخداد تاریخی را از نظر گذرانید اما قطعا تمایز آن از تغییر و تحولات صورت گرفته در کشورهای عربی و خاورمیانه ای یکی از نگاه های جالب توجه خواهد بود. برخلاف خاورمیانه، معمولا کشورهای آسیای جنوب شرقی به سادگی بیشتری از گذشته خونبار خود خارج شده و وارد عصر آرامش و تنش زدایی داخلی و بین المللی شده اند.

از 1868 انقلاب میجی در ژاپن این کشور را از فروپاشیده شدن توسط «نیروهای محلی شمشیر بدست»ی که اقتدار امپراتور را خدشه دار کردند، رهانید. این گردش به سمت توسعه که با پایان کار شوگون ها همراه بود، البته ژاپن را وارد دو جنگ جهانی و خشونت های بی حد و حصر آن ساخت. برای سالها ژاپنی ها از آسیب های بمب اتم ناشی از زیاده خواهی دولتشان در دومین جنگ جهانی رها نشد. با این همه ژاپنی ها به سرعت تصمیم خود را گرفتند و تقریبا بلافاصله پس از پایان جنگ -هفت سال پس از جنگ و زمانی که اشغال نظامی این کشور تمام شد- راه بازسازی و بازگشت عقلانیت و خرد را پیش گرفتند. این کشور به اصلاحات گسترده دموکراتیک و بازسازی نهادهای اقتصادی روی آورد و خیلی زود تا دهه 80 به اوج قدرت اقتصادی خود رسید. اگرچه این کشور در دهه 90، بخش اعظم حباب اقتصادی و رشد سرسام آور خود را از دست داد، اما اکنون با توجه به قدرت و ثبات نسبی خود، یکی از قدرت های بزرگ جهان باقی مانده است.

دومین کشور چین است. چینی ها هم پس از مرحله ای افراط و تندروری در منش مائویستی، دو دهه انقلاب فرهنگی و عصر کمونیسم مطلق چینی که این کشور را به فلاکت کشانید، با ظهور دنگ ژیائوپینگ به سمت اقتصاد میانه ای رفتند که این کشور را اندک اندک به باشگاه قدرت های سرمایه داری جهانی وارد شد و در عین حال از شکوه و اقتدار انقلابی خود نیز نکاست. حتی ویتنام کوچک را نیز می توان به عنوان نمونه موفق دیگری از گذار از عصر جنگ و وحشت و خودکامگی به سمت توسعه معرفی کرد. این کشور یکی از بیشترین رشدهای اقتصادی را در منطقه خود دارد و تلاش می‌کند تا سال ۲۰۲۰ به کشوری توسعه‌ یافته تبدیل شود.

اکنون و در دومین دهه هزاره جدید، یکی از آخرین بازماندگان انقلابی گری افراطی کمونیستی در جهان، یعنی کره شمالی نیز مسیر خود را به نرمی تغییر داده است. آیا کیم جونگ اون همین مسیر آرام و با طمانینه را بعد از دوره ای از تندروی و استبداد در پیش خواهد گرفت؟ مسیر اصلاحات اقتصادی و سیاسی این کشور، کره شمالی را به کدام سمت می برد؟ چه الحاق و یکی شدن دو کره، چه گشودن درها به سوی اقتصاد نیمه خصوصی و خصوصی و چه گشودن آغوش به سوی جامعه جهانی، اگر کره ای ها هم مسیری آرام و کم حاشیه را مانند دوستان ژاپنی، چینی و ویتنامی خود به پیش ببرند، بهتر است جایی برای نظریه ای پیرامون خروج «موفق» آسیای جنوب شرقی ها از بحران در کتابهای روابط بین الملل پیدا کنیم. این نظریه قطعا درس های خوبی برای خاورمیانه آشوب زده خواهد داشت.

 

فائزه قاسمی. دکترای روابط بین الملل. پژوهشگر مسائل خاورمیانه

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

نظرات
آخرین اخبار