آسیای مرکزی و روندهای بین المللی سیاست | فراتاب
کد خبر: 7473
تاریخ انتشار: 13 اسفند 1396 - 17:50
سارا خسروي سرخكلايي

 فراتاب - گروه بین الملل: تعریف سبک خاصی برای آسیای مرکزی در محافل سیاسی و بین المللی به مراتب ضعیف تر از 10 سال تا 15 سال پیش است و این امر به دلیل منطق تحولات بین المللی و ظهور منابع دائمی بی ثباتی و تنش در سایر نقاط جهان از جمله غرب آسیا و شمال آفریقا است. توضیح دیگر در این رابطه این است که کشورهای منطقه، تا حدودی سیاست های داخلی و خارجی خود را تثبیت کرده اند. در این وضعیت، محققان معتقدند که آسیای مرکزی تنها در صورتی دچار بحران سیاسی یا چالش های جدی در زمینه امنیت منطقه می شود که بی ثباتی ها در افغانستان به این منطقه سرایت یابد و یا این که تهدیدات مرتبط با گروه تروریستی داعش به محدوده گسترده تری برسد.

این امنیت اما باعث نشده است تا کشورهای آسیای مرکزی روابط و مناسبات گسترده ای با جهان خارج داشته باشند. برای تغییر زمینه برنامه کاری منطقه ای، کشورهای منطقه نیاز به گسترش صلاحیت خود در سطح بین المللی و دنبال کردن طرز تفکر سیاسی و تکنولوژیک خود دارند. یکی دیگر از گزینه ها این است که با مشارکت در موقعیت مناسب بین المللی و طراحی سیاست های متعارف خارجی،به پیشبرد برنامه های خود بپردازند. تا کنون ما تنها قزاقستان را می بینیم که با اعتماد به نفس بالاموفق به ایجاد روابط عملی و سازنده با تمام رهبران بین المللی و منطقه ای شده است و حتی در برخی اختلافات بین کشورهای بزرگ دست به میانجی گری زده و برای برای حل مشکلات عمده بین المللی تلاش کرده است.

کشورهای آسیای مرکزی طی 25 سال گذشته به عنوان بازیگران مستقل در صحنه بین المللی توسعه یافته اند. قدرت های جهان نیز از سال 1991 تا کنون علاقه مند به حضور و گسترش نفوذ خود در منطقه بوده اند. این امر به عنوان یک مبارزه برای تسلط بر هارتلند جهان مرتبط بوده است. بر اساس نظریه هالفورد جان مکیندر، هرکسی که قلب جهان را کنترل می کند، در نهایت بر کل جهان تسلط خواهد یافت. فارغ از این که در جهان کنونی آیا اینگونه هست یا خیر اما وضعیت واقعی در منطقه آسیای مرکزی بسیار پیچیده تر شده است. هیچیک از بازیکنان خارجی قادر به کنترل منطقه نیستند و حتی با وجود استقرار پایگاه های نظامی ایالات متحده در برخی کشورهای منطقه هیچ تضمینی که کشورهای منطقه بتوانند در دراز مدت در جهت طرفداری از غرب حرکت کنند وجود ندارد. بلافاصله پس از به دست آوردن استقلال، کشورهای آسیای مرکزی به صورتی فعالانه از مشارکت و همکاری با  بازیگران خارجی استقبال کردند؛ زیرا آنها به شدت نیاز به شناخت سیاسی، ارتباطات سیاسی و اقتصادی گسترده تر بین المللی و سرمایه گذاری های خارجی داشتند. در اوایل دهه 1990، آنها فقط اولین گام های خود را در مرحله بین المللی شدن می ساختند و در بسیاری از موارد آنها به جای نقش فعال در سطح بین المللی، منفعلانه عمل می کردند.

امروز آسیای مرکزی متمایز از اواخر دهه 90 - اوایل دهه 2000 است و دیگر عرصه مقابله مستقیم و حاد قدرتهای بزرگ جهان نیست. در میان دیگر موارد، این به دلیل تغییر در رویکردهای خود کشورهای آسیای مرکزی است. در گذشته، فعالیت های بازیکنان خارجی به طور ذاتی ارزشمند بود، زیرا از لحاظ روانشناختی برای نخبگان منطقه ای جهت حفظ سیاست های چندگانه خارجی و تعادل بین بازیکنان اصلی، مهم بود. امروز، پراگماتیسم و عقل سلیم به سمت جلو حرکت می کنند و روسیه و چین به عنوان دو قدرت تاثیرگذار اصلی در منطقه با ایجاد اتحادیه اقتصادی اقتصادی اوراسیا و صحبت از کمربند اقتصادی جاده ابریشم، به طور خودکار تبدیل به شرکای اولویت دار کشورهای منطقه شده اند و این در حالی است که ایالات متحده و اتحادیه اروپا به عنوان شرکای سیاست خارجی به دلیل کمبود دستور کار اقتصادی و برنامه جهانی، قوی عمل نمی کنند.

از لحاظ اقتصادی، آنها همچنین از مدل های مختلف و اولویت های توسعه بلند مدت استفاده می کنند. بیست و پنج سال بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، تنها چند کشور آسیای مرکزی موفقیت نسبی در ایجادیک اقتصاد رقابتی، متنوع و باز با یک سیستم موثر برای حفاظت از مالکیت خصوصی و حقوق سرمایه گذار به دست آورده اند. براساس این گزارش، رهبران قزاقستان و ازبکستان، دو کشور با منابع طبیعی و دو اقتصاد بزرگ با بازارهای جذاب و جمعیت های بزرگ هستند. اما موفقیت نسبی آنها تا حدودی تنها به واسطه داشتن منابع طبیعی قابل توضیح است. همانطور که در گزارش های مطبوعات و مطالعات بین المللی توسط مراکز تحلیلی مشهور است، قزاقستان در میان کشورهای آسیای مرکزی با معیارهای فعالیت های بین المللی کاملا مطابقت دارد.با توجه به سیاست خارجی متعادل آن، در جهان از سطح بالای اعتماد برخوردار است. قزاقستان تاکنون میزبان چهار دور مذاکرات طرف های سوری برای حل و فصل بحران و جنگ چند ساله در این کشور بوده است.

سایر کشورهای آسیای مرکزی، به عنوان مثال، قرقیزستان، تاجیکستان و ترکمنستان، بسیار در مرحله پایین تری قرار می گیرند. هرچند این کشورها  دارای مزیت های بالقوه و رقابتی هستند، اما موفق به ایجاد مدل های اقتصادی پایدار نشده اند.

رژیم سختگیرانه ترکمنستان و کنترل کامل دولت بر اقتصاد، مانع از آن شده که تبدیل به یک نسخه خزر پادشاهی کشورهای خلیج فارس شود و این به رغم منابع گاز طبیعی فراوان آن است. قرقیزستان هنوز به دلیل عدم ثبات سیاسی و مشکلات حفاظت از اموال خصوصی قادر به انجام آن نیست. با این وجود، صنعت گردشگری، صنعت نور و بخش آموزشی آن عملکرد خوبی را نشان می دهد. تاجیکستان موفق به اجرای تعدادی از پروژه های زیربنایی در همکاری با شرکای اصلی، از جمله چین و ایران شده است. اما رویکردهای ناصحیح این کشور بعضا سرمایه گذاران خارجی را ترسانده است.

سارا خسروي سرخكلايي پژوهشگر حوزه بین الملل

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

 

نظرات
آخرین اخبار