پیام حملات طالبان برای کابل! | فراتاب
کد خبر: 7466
تاریخ انتشار: 5 اسفند 1396 - 11:40
بنفشه رستمی

 فراتاب - گروه بین الملل: کابل در هفته های اخیر ایام تلخی را سپری کرد. ژانویه در تقویم ۲۰۱۸ ماه انفجار و خون نامیده می شود. در اواخر ژانویه چندین حمله مرگبار کابل را لرزاند که صدها کشته و زخمی برجای گذاشت. سی نفر که عمدتا خارجی بودند در هتل بین المللی بعد از محاصره 14ساعته توسط طالبان کشته شدند. یک هفته بعد نیز ستیزه جویان طالبان با بمب گذاری در یک آمبولانس در 27 ژانویه مرگ دستکم 103تن را رقم زدند. از سوی دیگر، داعش مسئولیت حمله  24و 29ژانویه به دفتر جلال آباد و یک آکادمی نظامی در کابل را برعهده گرفت. این حوادث خونین نشان از ضعف حکومت مرکزی افغانستان در کنترل اوضاع و افزایش تهدیدات استراتژیک گروههای تروریستی در ساختاری متشنج دارد که کابل و منطقه را تهدید می کند.

افغانستان بیش از یک دهه درگیر جنگ بوده و اکنون کانون رقابت حملات پرشمار گروههای تروریستی داعش و طالبان شده است. این دو گروه نه تنها با دولت مرکزی این کشور و نیروهای ائتلاف بلکه با یکدیگر نیز درگیر هستند.

پس از حملات 11سپتامبر ۲۰۰۱ جرج بوش پسر جنگ را با دستور حمله به اردوگاههای آموزشی القاعده و طالبان در افغانستان صادر کرد. در طول سالیان ریاست جمهوری بوش و باراک اوباما و در دولت کنونی دونالد ترامپ، استراتژی آمریکا در افغانستان در راستای تامین منافع ملی ایالات متحده، از بین بردن و شکست القاعده، تضعیف طالبان و جلوگیری از بازگشت آنها و همچنین مبارزه با گروه تروریستی داعش و نابودی کامل آن عنوان شده است. سابقه سیاست و استراتژی آمریکا در افغانستان که منجر به دخالت ایالات متحده و حضور نظامی در این کشور شد، در واقع ادامه مسیر تامین منافع ملی ایالات متحده بوده که این کشور را در طولاتی ترین جنگ درگیر کرده است. آمریکا در دهه ۸۰ ابتدا به منظور مقابله با کمونیسم و ایجاد سدی در مقابل نفوذ اتحاد جماهیر شوروی به افغانستان روی نهاد. ایالات متحده تلاش های دیپلماتیک بسیاری برای خروج شوروی از افغانستان و ارائه کمک های بشر دوستانه صرف کرد. پس از آن دکترین ایالات متحده در دوره بوش پسر در قالب مبارزه با تروریسم جهانی و دستیابی به صلح در افغانستان مطرح شد.

در مقطع کنونی حملات پیاپی در کابل، غرب و دولت ترامپ را به این نتیجه رسانده است که مذاکره با طالبان امکان پذیر نیست. نیروهای تحت رهبری ناتو نیز پیشنهاد گروه طالبان را در مورد پایان جنگ این کشور از راه گفتگو رد کرده اند. استراتژی کنونی دولت ترامپ که شش ماه پیش برای افغانستان و جنوب آسیا در نظر گرفته شد شامل افزایش حملات هوایی و زمینی علیه طالبان و دیگر گروههای تروریستی است. باور طراحان این استراتژی این است که تشدید حملات نظامی این گروه را مجبور به نشستن روی میز مذاکره خواهد کرد. اما تا به امروز چشم اندازی بر ای موفقیت این استراتژی ایجاد نشده است.  اما سوال اصلی که حملات کابل در زمان اجرای استراتژی ترامپ حامل چه سیگنالی است؟

با توجه به جنگ در افغانستان و اوضاع ناآرام این کشور اکثر ناظران در ایالات متحده، این حملات را سیگنال هایی از سوی پاکستان در نظر می گیرند، بویژه آنکه روابط واشنگتن_اسلام آباد هم اکنون آکنده از تنش بوده و در پایین ترین سطح  قرار دارد. گزارش سرویس های اطلاعاتی غربی مبنی بر اینکه مقامات پاکستان با طالبان، شبکه حقانی و سایر گروههای تروریستی در ارتباط هستند منجر به تنش در روابط دو کشور شده است. از زمان حمله آمریکا به افغانستان در 2001هند و افغانستان ، اسلام آباد را به خاطر خشونت های ستیزه جویانه و حمایت از گروههای تروریستی که آشوب را به سمت این کشورها هدایت می کند مقصر می دانند. حتی سفیر افغانستان در سازمان ملل "محمود ساکان" گفته که حمله به هتلی در کابل، در شهر چمن در بلوچستان پاکستان طرح ریزی شده بود. در واقع مرز چمن با اسپین بولدک قندهار، بعد از تورخم مهمترین گذرگاه تجاری مرزی و مسیر رفت و آمد میان پاکستان و افغانستان است.

بعد از حملات  اخیر در کابل، دولت ترامپ حمایت پاکستان را از گروه های تروریستی را زیر ذره بین گرفت و کمک های امنیتی خود را به پاکستان کاهش داد. این در حالیست که اسلام آباد همچنان ادعا می کند که همه پناهگاههای تروریستی را ریشه کن کرده است.

واقعیت جنگ افغانستان

در حقیقت اگرچه ممکن است در حملات مرگبار کابل اثر انگشت پاکستان پررنگ باشد اما سیاستگذاران و استراتژیستهای  آمریکایی باید به دو واقعیت توجه کنند:

1_ ایالات متحده نمی تواند بدون همکاری با پاکستان به یک ثبات پایدار و موفقیت آمیز دست پیدا کند. بنابراین اسلام آباد در معادلات پیش رو به عنوان مهره ای است که می بایست در نظر گرفته شود چرا که بسیاری از گروههای افراطی در این کشور به سر می برند.

2_یک خروجی و برونداد سیاسی معقول و پایدار در پرونده افغانستان باید طالبان را هم شامل شود و بدون چشم پوشی از این گروه، استقرار صلح امکان پذیر نیست.

 دونالد ترامپ اعلام کرده که هیچ تمایلی برای مذاکره و کار با طالبان ندارد اما مذاکره با این گروه به عنوان راهی  برای تقویت صلح، ضروری است.  در گذشته درهای مذاکره با طالبان باز شده بود. عدم مذاکره با طالبان ایالات متحده را در معرض خطر از دست دادن اهرم نفوذ و قدرت قرار خواهد داد. در واقع، آمریکا می تواند دلال و واسطه مناسبی برای توافق سیاسی افغانستان باشد.

آمریکا پیشتر از طریق آلمان، قطر را نتقاعد کرد تا اجازه دهد طالبان دفتر خود را در دوحه در سال 2012باز کند. این در حالیست که فشارهای رئیس جمهور ایالات متحده بر افغانستان برای بستن دفتر طالبان در دوحه بسیاری را به این باور رسانده که بستن دفتر طالبان احتمال ایجاد صلح در افغانستان را تضعیف خواهد کرد. اما در شرایط کنونی بهترین گزینه برای واشنگتن این است که راه حل سیاسی، دیپلماتیک و اقتصادی را در رابطه با افغانستان در پیش گیرد و بر نیروهای داخلی امنیتی افغانستان متمرکز شود تا اینکه مستقیما در رابطه متلاطمی با پاکستان دارد گام نهد.

حملات اخیر کابل همچنین ریشه در شکست فعلی دولت افغانستان دارد که نتوانسته امنیت کشور را حفظ کند. خشونت در کابل در شرایطی به طور پیوسته افزایش یافته که طالبان از زمان حمله آمریکا ضعیف تر شده است و در یک نزاع داخلی با گروههای تروریستی  هم پیمان خود که در واقع از یک گلوگاه اند درگیر شده است. به نوعی افغانستان برای گروههای ستیزه جو و تروریست از جمله داعش و گروه تروریستی خوراسان و انشعابات آن  یک مٲمن مطلوب محسوب میشود چرا که حکومت مرکزی ضعیف است و ولایت هایی که در دست حکومت محلی و مرز بین دو کشور است این امر را ممکن ساخته است.

کدام گروه بیشتر تهدید کننده است؟

از زمان اعلام خلافت خودخوانده داعش در 2015 این گروه تروریستی فشار بیشتری رابرای حضور بیشتر در افغانستان داشته است. حملات اخیر این واقعیت را ثابت کرده که داعش بسیار انعطاف پذیر است و غرب را در مورد حضور آن در افغانستان نگران کرده است. براساس نظر ست جونز مشاور ارشد برنامه امنیت بین المللی در مرکز مطالعات استراتژیک و بین المللی اینکه طالبان و داعش از روز اول در هرگام در گلوگاه هم بوده اند

هیچ شکی وجود ندارد اما اینکه کدام گروه بیشتر تهدید کننده می باشد مهم است. در واقع طالبان یک سازمان بسیار گسترده است که حدود 10تا 12درصد جمعیت افغانستان را کنترل می کند و حملات بسیار بیشتری انجام داده است که غالب  آن به صورت حملات انتحاری است و از سوی جمعیت روستایی محافظه کار افغانستان پشتیبانی می شود. این در حالیست که داعش در حال کوچک شدن است و به نوعی تقریبا هیچ گونه سرزمینی را تحت کنترل خود ندارد، حملات بسیار کمتری انجام داده و تقریبا هیچ گونه حمایتی از جانب جمعیت افغان ندارد. داعش برای اولین بار در سال 2014 با استفاده از حمایت گروه های محلی ضعیف برای همکاری بااعضای عالی رتبه طالبان پاکستان، به جنوب آسیا وارد شد. اما تقریبا به محض تاسیس تلفات سنگینی را متحمل شدند چرا که این گروه به طور همزمان با دولت های پاکستان، افغانستان، ائتلاف ناتو و همچنین طالبان همگی در یک زمان در حال جنگ بودند که منجر به تضعیف این گروه شد. داعش همچنین در مبارزه با دولت افغانستان و ناتو تلفات سنگینی را متحمل شده و هر سه  سرکرده آن از زمان تشکیل این گروه کشته شده اند. بنابراین داعش در حال حاضر  بیشتر یک تهدید مرگبار به شمار می رود تا یک تهدید استراتژیک برای افغانستان.

نتیجه گیری:

16سال جنگ و درگیری که بیشتر ماهیت ایدئولوژیک داشته به وضوح نشان داده است که آمریکا و متحدانش نمی توانند طالبان را شکست دهند و از آنجاییکه طالبان و سایر گروه های ستیزه جوی تروریستی به طور معمول به اندازه کافی قوی نیستند تا ایالات متحده و متحدینش را شکست دهند آنها به هدف قرار دادن غیر نظامیان ادامه خواهند داد. اگر واشنگتن امیدوار باشد که روند صلح را در افغانستان پایدار سازد و نیروهایش را در چند سال آینده از این کشور بیرون بکشد باید برای افزایش امنیت داخلی افغانستان، بهبود روابطش با پاکستان و آماده شدن برای مذاکرات صلح با طالبان تمرکز کند.

بنفشه رستمی کارشناسی ارشد مطالعات منطقه ای (خاورمیانه) دانشگاه علامه طباطبایی

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

نظرات
فرهاد
| |
2018-02-27 21:06:35
مثل همیشه تحلیلات خانم رستمی عالی و بی نظیر. پایدار و برقرار باشید.
آخرین اخبار