تغییر در سیاست جهان در هزاره جدید | فراتاب
کد خبر: 730
تاریخ انتشار: 15 فروردین 1395 - 12:00
مرتضی میرزانژاد
بیین موضوع سیاست جهان در هزاره جدید، با دیدی بر فراز همه‌ی تحولات بزرگ آن، به بیان هایدگر در هستی و زمان، مستلزم به‌کارگیری کلی‌ترین واژگان و کلان‌ترین کلی‌هاست. از این جهت در نوشتار حاضر با رویکردی تئوریک سعی شده است مهم ترین تحولات سیاست جهان در هزاره

 مقدمه

در کمتر برهه‌ای از تاریخ روابط بین‌الملل، بشر شاهد چنین حجمی از تحولات دهشت‌بار و غریب بوده است، در هم تنیدگی بحران‌ها و مصائب بشری در کنار وقوع تحولات جدید و تغییر ائتلاف‌ها و صف‌بندی‌های سیاسی حاکی از وقوع تدریجی و دامنه‌دار وقایعی است که نیاز به بررسی دوباره و ارائه تعریف جدیدی از ذات متغیر سیاست، تاریخ و فرهنگ جهانی دارد.

تبیین موضوع معظمی چون سیاست جهان در هزاره جدید، با دیدی بر فراز همه‌ی تحولات بزرگ آن، به بیان هایدگر در هستی و زمان، مستلزم به‌کارگیری کلی‌ترین واژگان و کلان‌ترین کلی‌هاست. چیزی که در عین برانگیختن وجد و شوری برای به بند کشیدن آن در دایره فهم، درست در لحظه‌ای که انتظار می‌رود چیزی به فهم درمی‌آید، همه‌چیز پودر و ناپیدا می‌شود. لذا هر کوششی در عین ارزشمندی خالی از نقص و کاستی نخواهد بود. کوشش تئوریک مبحث فعلی، به‌ناچار از لابلای نظریات مختلف و بی‌نظم خواهد بود درست همچون تحولات نامنظم و آنارشیک هزاره حاضر.

 

  1. چارچوب نظری

1-2. نظریاتی در باب تغییر:

کاسیرر در قطعاتی از اثر عظیم خود، "فلسفه روشن‌اندیشی" و در وصف تغییرات بزرگ در سده 18 فرانسه، تغییر در گرانیگاه جهان دانش و بریدن آن از دامان الهیات مسیحی و حملات مرگبار ولتر بر فیزیک توراتی در عصری که هنوز این دعویات تجاوز به حریم امن تابوهای فکری بود، را نوید تغییرات شگرف و بزرگ در این قرن می‌داند. ابراز این دعوی‌ها از سوی افرادی چون دیدرو، دالامبر و ولتر، آنان را در برابر اندیشندگان مؤمنی چون توماس برنت، درهم، فابریسیوس و لسر قرار می‌داد. اما نگاه اصحاب دایره المعارف باردار از توجهاتی بود که رایحه تغییر جهان تاریخ را در عرصه علوم طبیعی، فیزیک و روان‌شناسی نوید می‌داد.

دوکلو در کتاب "اندیشه‌هایی درباره رسم‌های این قرن"؛ می‌نویسد: من گمان نمی‌کنم که درباره قرن خودم به‌گزاف می‌اندیشم، ولی به نظرم می‌آید که نوعی جوش‌وخروش عمومی در جریان است که با آموزش صحیح می‌توان پیشرفت آن را تعیین و یا تسریع کرد.

دالامبر در رساله "مبادی فلسفه" با ترسیم یک تصویر کلی از ذهن قرن هجدهم آغاز می‌کند. در مقدمه این تصویر می‌گوید که در زندگی عقلی سه قرن گذشته، حد میانه­ی قرن (دهه 50 هر قرن) همیشه برگشتگاه مهمی بوده است. رنسانس در میانه قرن 15 آغاز می‌شود؛ رفرم مذهبی در میانه قرن 16 به اوج خود می‌رسد، و در میانه قرن 17 فلسفه دکارت به پیروزی می‌رسد و تمام تصویر جهان را تغییر می‌دهد. وی در ادامه با اشاره به قرنی که در آن حیات دارد، می‌پرسد؛ آیا در قرن 18 نیز جنبش مشابهی می‌توان تشخیص داد؟ سپس خود می‌افزاید، ... از برخی جهات در اندیشه‌های ما تغییر بسیار مهمی در جریان است و سرعت این تغییر نشان می‌دهد که تغییر بزرگ‌تری هم در پیش داریم.

2-2. سمت و سوی تغییرات:

پوپر در مقام یک فیلسوف علم، مخالف هر نوع دید تاریخ‌گرایانه در امور بود، وی تاریخ‌گرایی را از اساس مردود می‌دانست، و می‌گفت: تاریخگرا به تاریخ به چشم رودخانه‌ای نظر می‌کند که از سرچشمه‌ای سرازیر می‌شود و در مسیری در حرکت است و چنین می‌پندارد که می‌تواند خط سیر آتی آن را مشخص سازد، مخالفت وی با تاریخ‌گرایی نمودی دیگر دارد همچون مخالفت با هر نوع حرکت امور به سمت بهبودی و یا نابودی کامل، به‌طوری‌که از قبل قابل پیش‌بینی باشد، پوپر با این همین فکر، موسیقی جدید را ابتذال و انحرافی از سیاق سابق خود می‌دانست و معتقد بود رفته‌رفته آن زیبایی و گیرایی خود را ازدست‌داده است. با وام‌گیری این بند از پوپر چنین استنباط می‌شود که حرکت امور در عرصه سیاسی و تحولات روز جهانی، با گذر سال‌ها، نمی‌تواند الزاماً به معنی حرکت به سمت یک وضعیت بهتر و یا صلح جویانه تر باشد و چه‌بسا ممکن است حال و آینده ما از گذشته‌ای که داشته‌ایم، خشونت‌بارتر و تلخ‌تر باشد؛ چیزی که خود پوپر در تأکید بر ضرورت حفظ صلح موجود در بعد از جنگ دوم جهانی، بدان نظر داشت.

در قطعه‌ای دیگر پوپر مدعی می‌شود که تساهل با دشمنان تساهل، خیانت به آزادی و تساهل است و این را در لزوم مقابله‌ی سخت با دشمنان جامعه باز و آزاد بیان داشته و مدعی است جهت دفاع از دستاوردهای ذهن و جهان باز، می‌توان و بل باید که به ابزارهای حتی خشن متوسل شد و این منافاتی با ارزش‌های بنیادین و آزادی جوامع باز ندارد و ضرورت دفاع از چنین جامعه و فرهنگی، مستلزم به‌کارگیری از همان ابزار و امکاناتی که در حقیقت برای حذف آن از سپهر جامعه، تأسیس شده است.

هانتینگتون در "سامان سیاسی در جوامع دستخوش دگرگونی"، با اشاره به ثبات و استحکام سیاسی کشورهای در حال گذار، توجه به برخی بیماری‌های اجتماعی و سیاسی دارد که در جوامع در حال گذار رخ می‌دهد و انواع آشوب‌ها و ناامنی‌های سیاسی و اجتماعی را به دنبال دارد. وی معتقد است کشورهایی که نه در شکل ابتدایی دولت سازی و نه در مرحله بالایی از نهادسازی قرار دارند، مستعد این بحران‌ها و چالش‌های چندوجهی‌اند. لذا خیزش‌های مردمی در بهار عربی کشورهای منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا از سال 2011 بدین سو و فعالیت‌های تروریستی برخی گروه‌ها مانند داعش در عراق و سوریه می‌تواند مثال‌هایی از آشوب‌های اجتماعی و سیاسی ناشی از دوران گذار باشد که با توجه به وضعیت خاص و وجود شباهت در بین کشورهای منطقه، سرنوشت آن‌ها به هم گره‌خورده و این ناآرامی­ها اپیدمیک می‌گردد.

 

  1. مهم‌ترین وقایع سیاسی جهان در هزاره جدید

در ابتدا به برخی از مهم‌ترین تحولات هزاره حاضر که تمایز و برجستگی خاصی با سایر تحولات مشابه دارد اشاره می‌شود و سپس تلاش می‌شود تا تحلیل مناسبی برای بررسی آن تحولات از منظری کلی‌تر به دست دهیم. روال کار به‌این‌ترتیب خواهد بود که از آغازین سال‌های این هزاره تا به امروز، برخی از مهم‌ترین وقایع سیاسی جهان به رشته تقریر درآید:

انتفاضه  دوم از سال 2000 تا 2005

  • سپتامبر 2001، برابر با 20 شهریور 1380 خورشیدی، روزی بسیار مهم و البته تلخ در تاریخ ثبت شد، 19 تن از اعضای القاعده با ربودن 4 فروند بوئینگ مسافربری و تجاری، آنان را به برج‌های دوقلوی تجارت جهانی در نیویورک، ساختمان پنتاگون در ویرجینیا کوبانده و منجر به کشته شدن نزدیک به 3000 نفر در ایالات‌متحده با ملیت‌های مختلف شدند. این حادثه، بزرگ‌ترین حمله در تاریخ بزرگ‌ترین قدرت اقتصادی و نظامی جهان بود.
  • حمله آمریکا به افغانستان در 7 اکتبر 2001 و تداوم آن تا 2014
  • حمله سال 2001 با بیماری سیاه‌زخم، در ایالات‌متحده، 5 کشته و 17 آلوده
  • بمب‌گذاری سال 2002 در بالی اندونزی با 202 کشته
  • جنگ مدنی سری‌لانکا از 2002 تا 2009
  • جنگ دوم کنگو که از اواخر هزاره قبل آغاز شده و تا 2003 ادامه یافت
  • بمب‌گذاری سال 2003 استانبول با 57 کشته
  • حمله آمریکا به عراق در 20 مارس 2003 و تدوام آن تا 19 آگوست 2010
  • بمب‌گذاری سال 2004 در قطار شهری مادرید با 192 کشته
  • گروگان‌گیری 1 سپتامبر 2004، در مدرسه بسلان اوستیای شمالی، با 334 کشته
  • بمب‌گذاری 7 جولای 2005 در لندن با 56 کشته و 700 زخمی
  • بمب‌گذاری 14 آگوست 2007 در جامعه یزیدیان شمال عراق، با 796 کشته
  • حملات سال 2008 در بمبئی با 175 کشته
  • جنگ لبنان در تابستان 2006 بین حزب‌الله و اسرائیل
  • ناتوانی فیدل کاسترو از رهبری و واگذاری قدرت به برادرش رائول در 13 ژوئیه 2006، که در 24 فوریه 2008، رائول رسماً به مقام ریاست این کشور صعود کرد.
  • درگیری نظامی بین غزه و اسرائیل در سال‌های 2008 تا 2009
  • جنگ سال 2008 اوستیای جنوبی (درگیری بین گرجستان، اوستیای جنوبی و روسیه)
  • جنگ مدنی در دارفور از 2003 تا 2009
  • درگیری در دلتای نیجر از 2004 بدین سو
  • نبرد کیوو بین نیروهای کنگو و رواندا از 2004 تا 2009
  • جنگ و درگیری در شمال غرب پاکستان بین نیروهای دولتی و شبه‌نظامیان اسلام‌گرا همچون قبایل محلی، طالبان و مجاهدین خارجی، از 2004 تا بدین سو
  • شورش شیعیان حوثی در یمن از 2004 تاکنون
  • جنگ مدنی در چاد از 2005
  • جنگ دارو در مکزیک از 2006 بدین سو
  • جنگ داخلی در سومالی از 2006
  • بحران مالی اروپا و آمریکا از 2007 تا 2012
  • شروع خشونت‌های قومی در نیجریه از سال 2009 تا بدین سو بین نیروهای دولتی و گروه موسوم به بوکوحرام
  • بمب‌گذاری سال 2010 در متروی مسکو، با 40 کشته و 102 زخمی
  • حملات 10 می 2010 در عراق با 100 کشته و 350 زخمی
  • قتل‌عام سال 2010 مساجد احمدیه در لاهور پاکستان با 87 کشته و 350 زخمی
  • حمله آژانس ماهمند پاکستان در 9 جولای 2010 با 104 کشته و 120 زخمی
  • بمب‌گذاری سال 2010 در کوئتای ایالت بلوچستان پاکستان به 73 کشته و 200 زخمی
  • بهار عربی که از 18 دسامبر 2010 در تونس شروع‌شده و منجر به سقوط دولت علی در 14 ژانویه 2011 شد و این انقلاب دومینووار در سایر کشورهای عربی ریشه کرد، چیزی که مشهور به بهار عربی گردیده و وسعت دامنه آن چهره منطقه را دیگرگون ساخت.
  • آغاز اعتراضات در یمن 18 ژانویه 2011
  • آغاز اعتراضات در مصر در 25 ژانویه 2011
  • آغاز اعتراضات در سوریه در 26 ژانویه 2011
  • آغاز اعتراضات در بحرین در 14 فوریه 2011
  • آغاز اعتراضات در لیبی در 15 فوریه 2011
  • دخالت نظامی ائتلاف بین­المللی در لیبی در سال 2011، متعاقب جنگ مدنی این کشور
  • بمب‌گذاری سال 2011 در فرودگاه بین‌المللی دومدودف مسکو با 37 کشته و 200 زخمی
  • حملات سال 2011 نروژ با 77 کشته و 319 زخمی
  • امضای پیمان بریک در 14 آوریل 2011، با حضور برزیل، روسیه، هند و چین که بعدها با افزوده شدن آفریقای جنوبی به بریکس تغییر نام داد.
  • حمله نیروهای ویژه ایالات‌متحده به پناهگاه بن‌لادن در پاکستان و کشتن وی در 2 مه 2011.
  • 17 سپتامبر 2011، جنبش وال‌استریت با تجمع هزاران در نیویورک آغاز شد.
  • درگیری‌ها در مالی شمالی در سال‌های 2013-2012
  • 13 مارس 2013 پاپ فرانسیس اولین پاپ از قاره امریکا به این مقام رسید
  • 6 دسامبر 2013، ویروس آبولا که بزرگ‌ترین خطر ویروسی تاریخ بود در غرب آفریقا ریشه کرد.
  • بمب‌گذاری 15 آوریل 2013 در مسابقه ماراتن ایالت بوستون با 5 کشته و 264 زخمی
  • حمله سال 2013 به مرکز خرید وستگیگ در نایروبی کنیا با 67 کشته و 175 زخمی
  • بمب‌گذاری انتحاری سال 2013 در وولگوگراد روسیه با 32 کشته و 85 زخمی
  • بمب‌گذاری سال 2014 در اتوبوس در بوکیدنان فیلیپین با 11 کشته و 43 زخمی
  • قتل‌عام سال 2014 مدرسه‌ای در پیشاور با 148 کشته و 114 زخمی
  • دخالت نظامی ائتلاف بین‌المللی به رهبری ایالات‌متحده در عراق علیه داعش از سال 2014
  • حمله انتحاری 6 ژانویه 2015 دیانا رامازوف با جلیقه انفجاری در ایستگاه پلیس استانبول با یک کشته و یک زخمی
  • تیراندازی‌های 7 ژانویه 2015 در دفتر هفته‌نامه شارلی ابدو در پاریس با 17 کشته و 22 زخمی
  • قتل‌عام 25 ژانویه سال 2015 در ماماساپانو در فیلیپین با 67 کشته و 17 زخمی
  • حمله 18 مارس 2015 به موزه ملی باردو در تونس با 24 کشته و 50 زخمی
  • بمب‌گذاری 20 مارس 2015 در مسجد صنعا با 142 زخمی و 351 زخمی
  • حمله‌ی 27 مارس 2015 به هتل مکه المکرمه در موگادیشو در سومالی با 20 کشته و 28 زخمی
  • دخالت نظامی ائتلاف به رهبری عربستان در یمن از سال 2015
  • بمب‌گذاری انتحاری 20 جولای 2015 در شهر سوروچ با 32 کشته و بیش از 100 زخمی
  • دخالت نظامی روسیه در جنگ داخلی سوریه از سال 2015 بنا به درخواست مکرر دولت بشار الاسد و علیه نیروهایی چون جبهه النصره، ارتش آزاد و داعش.
  • بمب‌گذاری انتحاری 22 می 2015 در مسجد امام علی در روستای القدیح در استان قطیف در نماز جمعه با 21 کشته و بیش از 80 زخمی
  • بمب‌گذاری انتحاری 29 می 2015 در مسجد شیعیان در دمام با 4 کشته
  • بمب‌گذاری 5 ژوئن 2015 در تجمع حزب دموکراتیک خلق‌ها (ه د پ) در دیار بکر با 4 کشته و بیش از 100 زخمی
  • بمب‌گذاری انتحاری در 26 ژوئن 2015 در مسجد شیعه در کویت ا 27 کشته و 227 زخمی
  • اوج‌گیری بحران بدهی دولت یونان از سال 2015
  • شیوع ویروس زیکا در آمریکای لاتین آوریل از سال 2015 تا بدین سو
  • بمب‌گذاری انتحاری 6 آگوست 2015 در مسجد ابها عربستان با 17 کشته
  • قتل‌عام سال 2015 در بقا در نیجریه به دست بوکوحرام با 150 کشته
  • حمله 2 آوریل 2015 به دانشگاه شهر گاریسیا در کنیا با 142 کشته و 351 زخمی
  • حملات رمضان سال 2015 که در فرانسه، کویت، سوریه، سومالی و تونس که معروف به جمعه‌ی خونین و یا جمعه سیاه است و 403 کشته و 336 زخمی
  • انفجار بمبی در ایستگاه پلیس استانبول در 10 آگوست 2015 به 7 کشته ازجمله 5 افسر پلیس
  • برقراری روابط دیپلماتیک کوبا و آمریکا بعد از 54 سال در 20 جولای 2015
  • بمب‌گذاری سال 2015 در بانکوک با 20 کشته و 125 زخمی
  • بمب‌گذاری 10 اکتبر 2015 در آنکارا با 109 کشته و 400 زخمی
  • دو حمله انتحاری به تجمع صلح‌طلبان در آنکارا در 10 اکتبر 2015 با 103 کشته و 250 زخمی
  • بمب‌گذاری انتحاری 26 اکتبر 2015 در مسجد شیعیان اسماعیلی در شهر جنوبی نجران عربستان با 2 کشته و 26 زخمی
  • شلیک به بمب‌افکن روسی و سرنگونی آن از سوی ترکیه در 24 نوامبر 2015 ترکیه. این اولین حمله‌ی یک عضو ناتو به روسیه از زمان جنگ جهانی دوم (1945) بود.
  • حملات جمعه 13 نوامبر 2015 در پاریس با 130 کشته و 368 زخمی
  • حمله 20 نوامبر 2015 به هتل باماکو در مالی با 20 کشته و 9 زخمی
  • حمله 1 دسامبر 2015 با بسته انفجاری به ایستگاه متروی استانبول با 5 زخمی
  • حمله 2 دسامبر 2015 به سن برناردینو در کالیفرنیا با 14 کشته و 22 زخمی
  • حمله‌ی 23 دسامبر 2015 به دومین فرودگاه بزرگ استانبول با 1 کشته
  • بمب‌گذاری انتحاری 12 ژانویه 2016 در استانبول، با 10 کشته و 15 زخمی
  • بمب‌گذاری انتحاری 29 ژانویه 2016 در مسجد امام رضا در الحسا عربستان با 4 کشته
  • بمب‌گذاری 17 فوریه 2016 در آنکارا با 30 کشته و 60 زخمی
  • بمب‌گذاری 13 مارس 2016 در آنکارا، با 37 کشته و 125 زخمی
  • بمب‌گذاری انتحاری 19 مارس 2016 در استانبول با 5 کشته و 36 زخمی
  • بمب‌گذاری 22 مارس 2016 در ایستگاه مترو و فرودگاه شهر بروکسل منطقه براسلس بلژیک با 34 کشته و 300 زخمی
  • بمب‌گذاری انتحاری 27 مارس 2016 در لاهور پاکستان با بیش از 70 کشته و بیش از 300 زخمی.

 تحلیل و بررسی

با نگاه به موارد بالا چند نکته‌ی مهم به چشم می‌خورد، اول اینکه حجم حملات و بمب‌گذاری‌های تروریستی بسیار بیشتر از سایر رویدادها است؛ و دوم اینکه میزان این اقدامات در سال‌های اخیر به‌ویژه سال 2015، رشد چشمگیر و نگران‌کننده‌ای یافته است. پرسشی که مطرح می‌شود این است که آیا این روند معنای خاصی دارد و یا صرفاً به‌طور تصادفی چنین افزایشی صورت گرفته است؟ آیا وضعیت امروز جهان، یک وضع معمول و طبیعی است و یا خبر از رویدادهای بزرگ‌تر و هولناک­تری دارد؟ به باور این نوشتار این رویدادها حاوی چند مفهوم نگران‌کننده است و هشداری است برای مردم و مسئولین کشورها و قدرت‌های منطقه و جهان.

ناگفته پیداست که چنین روند افزایشی در اقدامات انتحاری و تروریستی در نقاط مختلف، متأثر از وضعیت آشوبناک خاورمیانه و کشورهایی چون عراق و سوریه است. داعش که بخش بزرگی از دو کشور مذکور را اشغال کرده است برخلاف تصور رایج که در تمایز آن با القاعده عنوان می‌شد نظر به اهداف نزدیک دارد، نشان داد که به انجام اقداماتی در آفریقا، آمریکا و اروپا به‌عنوان اهداف دور نیز بی‌میل نیست، به‌ویژه که وجود زمینه‌های مستعد همکاری بین نیروهای رادیکال در آن کشورها، می‌تواند هر آن یک شهروند عادی در یک کشور اروپایی را تبدیل به ابزار دست داعش و خلیفه خودخوانده رقه بگرداند. لذا اکنون شاهد تغییری در دکترین نظامی داعش به سمت گسترش میدان عمل آن در سطح جهانی هستیم.

مسئله دیگر احساس نیاز به ارائه تعریف جدیدی از مقوله امنیت و وضعیت امن و ناامن و معیارهای امنیتی لازم می‌باشد، و این وضعیت الزاماً بایستی با عنایت به امکانات ارتباطی جدید و فناوری­های اطلاعاتی که در پیوند با اهداف و افکار بنیادگرایانه بکار گرفته می‌شود، بازتعریف شود. چراکه جهان بیش‌ازپیش به سمت کوچک‌سازی حرکت می‌کند و ضرورت توجه به این بینش صحیح و بهداشتی که امنیت خاورمیانه، امنیت غرب و بالعکس خواهد بود را تبلیغ می‌کند تا بشر امروز احساس مسئولیت بیشتری نسبت به مصائب و چالش‌های مناطق مختلف داشته باشد.

اما تغییرات نوین در عرصه سیاست جهان، که گرانیگاه نگرش‌ها و چندوچون ائتلاف‌ها را دستمایه تحولات تاریخی نموده است در بیانی کوتاه به شکل زیر می‌باشد:

  • تغییر کانون توجه از موضوع فلسطین و اسرائیل به درون جهان عرب و اسلام
  • تغییر حمایت‌های بی‌دریغ ایالات‌متحده از متحدان اسرائیلی، عرب و ترک آن در منطقه به سیاستی متعادل‌تر
  • تغییر کانون بحران و درگیری از صرف خاورمیانه به خاورمیانه و قلب جهان متمدن
  • تغییر رویکرد مقابله جویانه غرب و آمریکا با ایران به رویکرد همکاری کنترل‌شده با ایران در موردبحث اتمی و مسائل منطقه‌ای
  • تغییر در همکاری با روسیه به مقابله با آن به‌صورت ضمنی و غیرمستقیم (زمزمه‌های تجدید حیات دوباره جنگ سرد بین آمریکا و روسیه متأثر از بحران کریمه و قدرت‌طلبی‌های پوتین)
  • تغییر دوباره سیاست غرب از مقابله غیرمستقیم به همکاری غیرمستقیم با روسیه در شرایط متحول جهان در برابر معضل تروریسم و سرنوشت سوریه
  • تغییر در سیاست‌های ایران به سمت گشودن روابط مختلف تجاری، سیاسی و فرهنگی با کشورهای جهان اول و ورود به معادلات جهانی قدرت
  • تغییر در حضور قدرتمند ایالات‌متحده در منطقه به سمت سیاست مدیریت از راه دور (منعکس در سخنرانی وست پوینت اوباما)
  • تغییر در رویکرد منطقه‌ای محافظه‌کارانه عربستان به سمت سیاست ماجراجویانه و فعالانه
  • و ...

لذا همه­ی این تغییرات اشاره می­دارد که جهان امروز آبستن تحولات بسیار بزرگ‌تری است، جهانی که میل به یک نوزایی و تجدید بنای خود در مقولات مختلف سیاسی، امنیتی و اقتصادی دارد. فارغ از آن، شباهت‌های بسیاری بین حمله القاعده در 11 سپتامبر 2001 و حمله داعش به کشورهایی چون فرانسه و بلژیک در سال‌های 2015 و 2016 وجود دارد و همان‌طور که 11 سپتامبر آغازگر رویکردی نو در سیاست خارجی آمریکا شد و در طول یک دهه به‌طور مستقیم تداوم یافت، اقدامات تروریستی اخیر نیز ممکن است حائز چنین پتانسیلی باشد، اما اشتباهات تاریخی بوش در حذف فیزیکی دیکتاتوری‌هایی که بعداً زمینه‌ساز رشد بیشتر گروهک‌های تروریستی شده و یک مشکل بزرگ به چند مشکل ریزودرشت دیگر شد، می‌بایست موردتوجه تصمیم سازان امروز باشد، حداقل دو مورد بسیار مهم یکی در "طرح خاورمیانه بزرگ" که ساختارهای اقتصادی و سیاسی نابهنجار، ناکارآمد، غیر شفاف، استبدادی و فاسد کشورهای منطقه را زمینه‌ساز رشد گروه‌های افراطی و تروریستی می‌دانست، و دیگری دکترین امنیت ملی جرج دبلیو بوش که گروه‌های تروریستی جدید را حاصل پیوند تندروی سیاسی و دینی با فن‌آوری پیشرفته تسلیحاتی می‌دانست، می‌تواند و بلکه باید مبنای شناخت و عمل سیاسی امروز قرار گیرد و امکانی برای رفع ریشه­ای آن مشکلات.

حمله تروریستی اخیر در 22 مارس 2016، به پایتخت دوفاکتوی اتحادیه اروپا (بروکسل) از سوی اعضای اتحادیه اروپا "حمله‌ای به جامعه باز و دموکراتیک ما" خوانده شد چیزی که دقیقاً تداعی‌گر همان اصطلاح پوپر در اطلاق به اروپا و آمریکاست که ذهن، جامعه و جهان باز را در مقابل انواع بسته آن قرار می‌دهد، همان‌گونه که آمد پوپر اقدام سخت و قاطع در مقابل این جهان‌ها را حتی به‌وسیله ابزار خشونت‌آمیز تجویز می‌کرد و اکنون اروپا و آمریکا احتمالاً برای مقابله با چنین موج اقدامات تروریستی در خانه خود در پی اقدام هماهنگ­تر و مؤثرتری باشند.

اما دولت اوباما بنا به دلایل خاصی، ازجمله تفاوت در نوع نگاه خود اوباما و دکترین امنیت ملی وی و شرایط متفاوت جهانی، علاقه‌مند به مشارکت جدی‌ای در تحولات منطقه و جهان نیست و به نظر می­رسد اوباما نسبت به سلف جمهوری‌خواه خود به‌نوعی رویکرد انقلابی‌تری دارد، چیزی که حتی در داخل و خارج نیز موردانتقاد بسیاری بوده است، و به‌احتمال‌زیاد تغییر دولت در آمریکا در سال 2016 (بدون توجه به اینکه چه کسی بر سر کار آید)، تغییر فاحشی در سیاست خارجی این کشور در قبال مسائل مهم جهانی موجب خواهد شد. تغییری که به سمت فعالیت بیشتر در عرصه نظام بین‌الملل خواهد بود.

درنهایت علی‌رغم وقوع تحولات مثبت صلح‌طلبانه ای چون، حذف دیکتاتورهایی چون صدام- قذافی- مبارک- صالح، سقوط طالبان در افغانستان، توافق تاریخی ایران با قدرت‌های جهانی در مورد برنامه هسته‌ای، گشایش سیاسی در روابط آمریکا و کوبا و سفر اوباما به کوبا و آرژانتین، فعالیت‌های آشتی‌جویانه پاپ فرانسیس ازجمله دیدار با رهبر کلیسای ارتدکس روسیه پس از 900 سال، توافق تاریخی 195 کشور در 12 دسامبر 2015 در نشست پاریس در خصوص تغییرات اقلیمی و لزوم کاستن از گازهای زیان‌بار گلخانه‌ای و جلوگیری از روند گرایش زمین، لاکن به باور نوشتار حاضر، وضعیت جهان در کل به نفع خشونت بیشتر سنگینی می‌کند؛ و حضور و صعود افرادی مانند کیم جونگ اون، ملک سلمان، اردوغان، عمرالبشیر، و سایر نیروهای افراطی و خشونت‌طلب مانند القاعده، داعش، بوکوحرام، جبهه النصره و در منطقه و جهان طنین ناخوشایندی نشان می‌دهد. مثلاً در سطح منطقه‌ای، بعد از واقعه حمله به نمایندگی‌های عربستان در ایران، که به قطع روابط عربستان و چند کشور عربی دیگر با ایران منجر شد، تنش بین عربستان و ایران به اوج خود در چند دهه اخیر رسیده است، و یا بحران سوریه با گذشت بیش از 5 سال و به‌جای گذاشتن بیش از 300 هزار کشته، 10 میلیون آواره و خرابی‌های بسیار، نه‌فقط خاورمیانه که کل جهان را به انحای مختلف به خود درگیر ساخته است و مستعد این هست که هرلحظه همچون اتریش قبل از جنگ جهانی دوم تبدیل به جرقه‌ای برای جنگ جهانی سوم گردد. انفجارات بی‌پایان در عراق، اختلافات قومی و مذهبی در منطقه، تصرف بخشی از خاک عراق و سوریه توسط داعش، جنگ‌افروزی‌ها و درگیری‌های نیابتی در کل خاورمیانه از سوی چند قدرت عمده، هم‌پیمانی گروه‌های مختلف تروریستی در خاورمیانه و آفریقا با داعش، همه و همه خبر خوشی برای جهان سیاست و تاریخ نیست و در صورت عدم تمرکز و توجه کافی از سوی قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای و حل بنیادین، و عدم احساس مسئولیت مشترک بشری در قبال این موارد نمی‌تواند خاطر امنی برای زیست مشترک بشری به وجود آورد.

 

  1. نتیجه‌گیری

ظهور و بروز حجم موسعی از تحولات جهانی درحالی‌که کمتر از دو دهه از آغاز هزاره جدید می‌گذرد، نشان از ورود ما به عصری از بزرگ‌ترین رویدادها و تغییرات بنیادینی دارد، که دست‌کم به خاطر عدم نیل برخی کشورها به شیوه حکومت‌داری دموکراتیک، این مشکلات تا دیرزمانی دامن‌گیر بسیاری از کشورهای جهان خواهد بود. مسائلی که برد آن فراتر از مرزهای ملی و منطقه‌ای خواهد بود، لذا عصر حاضر عصر روندها و رویدادهای بزرگ نام دارد، عصری که اگر مراقبت خوبی از دستاوردهای مثبت و صلح‌آمیز بشری صورت نگیرد ای‌بسا که ممکن است رویدادهای تلخ بسیار بزرگ‌تری چون جنگ‌های جهانی و یا استفاده از بمب‌های اتمی دهشت‌بار سرنوشت بسیار تلخی برای بشر امروز به بار آورد.

حقیقت این است که خوش‌بینی بیش‌ازحد به عقلانیت انسان و باور ضمنی و ناخودآگاه به حرکت از پیش تعیین‌شده‌ی جهان تاریخ در مسیر بهبودی و کمال، می‌تواند دامنه­ی مراقبت‌ها و توجهات لازم به مقولات مختلف امنیتی و سیاسی را تحت‌الشعاع خود قرار دهد و دستاوردهای فعلی را به کام نابودی بکشاند. بنیادگرایی، افراطی­گری، تروریسم، اختلافات قومی-مذهبی و سیاسی، خشونت‌طلبی، و بسیاری از مسائل و معضلات امروز، بیش از هر چیزی ناشی از نبود فرصت‌های اقتصادی، ضعف نهادهای دموکراتیک، و عدم آگاهی و ضعف مطالعات علوم انسانی است. توجه به انسان به ماهو انسان، امری نیست که ذاتی همه جوامع و فرهنگ‌ها باشد، به‌ویژه در مناطقی از خاورمیانه دمیدن بر ساز ایدئولوژی مذهبی جهت تقویت نفوذ و قدرت منطقه‌ای، باعث تشدید و تقویت افراط‌گری‌های متقابل شده و چالش‌ها و اختلافات متعددی را منجر می‌شود و اختلافات مذهبی در ترکیب با مقولات قومی و سیاسی آبستن بزرگ‌ترین دشمنی‌ها و عملیات تروریستی مختلف می‌گردد.

اما در نگاه نهایی، برای تطبیق بهتر داده‌ها با نظریه‌های آغازین بحث، می‌باید به برخی تفاوت‌های آن دو اشاره کرد:

  • تغییرات سده‌ی 18 غرب، در جهان اندیشگی و دانش بود، ولی تغییرات موردبحث در اینجا، در جهان سیاست و تاریخ است.
  • تغییرات مندرج در چارچوب نظری، رویه مثبتی و روبه رشدی داشت و همه تحولات به سمت یک مرکز نیرو یعنی عقل حرکت می‌کند، ولی در تغییرات عصر حاضر، تحولات تلخ و سهمناک برجستگی بیشتری دارد، و عناصر نابخردانه­ی شایان توجهی به چشم می‌خورد.
  • سده‌ی 18، عصر علوم طبیعی و یا به بیان دالامبر قرن فلسفه بود ولی قرن حاضر در عرصه سیاست، عرصه دمیدن روح افراطی‌گری در کالبد فناوری‌های نو است.
  • نقطه ثقل مکانی آن تغییرات در اروپا بود و اکنون نقاط دیگری چون خاورمیانه و شمال آفریقا مرکز تحولات است.

به گمان نگارنده، گرایش‌های بنیادگرایانه و اقدامات تروریستی مختلف، به مدت چند دهه، باعث تقویت راست افراطی، نو محافظه‌کاری، طیف‌های مختلف واقع‌گرایی، و نظریه‌های امنیت در مغرب زمین خواهد شد و چرخش فکری واپس­گرایانه در خاورمیانه چنین گردش مشابهی را در جهان اندیشه و عمل غرب موجب خواهد شد، اما در عرصه میدانی و در خاورمیانه به‌عنوان کانون بحران، ما شاهد تغییر چهره خاورمیانه و زایش موجودیت‌های جدید و تحول در ائتلاف‌ها خواهیم بود، چیزی که از هم‌اکنون شواهد امر موجود است. لذا به نظر می‌رسد مسئولیت نهایی مجموعه‌ها، تقویت و تشدید تغییرات مثبت (مطالبات مدنی و مبارزات آزادی‌خواهانه، صلح‌طلبی و ..) و مقابله با تغییرات زیان‌بار (مانند تروریسم، خشونت‌طلبی، دهشت افکنی و اختلافت مذهبی و ..) است، در هر دو حالت کارگزار انسانی باید کنش هوشمندانه‌ای داشته باشد. اما مشکل اینجاست که هر نیرو و یا هر مجموعه تعریف خاص خود از تحولات مثبت و منفی خواهد داشت و آن تعاریف را بسته به منافع صرف خود محاسبه خواهد کرد، و اینجاست که تنها راه‌حل موجود و نهایی، گفتگو و تعامل رودررو برای حل چنین معضله­ای است.

 

نظرات
آخرین اخبار