نقش هاشمی در معماری روابط ایران و عربستان | فراتاب
کد خبر: 7182
تاریخ انتشار: 19 دی 1396 - 23:15
کامران کرمی

فراتاب – گروه سیاسی: عنصر شخصیت تصمیم گیرنده و برداشت های رهبران بخش مهمی از الگوی رفتار سیاست خارجی یک بازیگر در محیط عملیاتی است. در همین زمینه «رابرت جرویس» از تئوریسین های «واقع گرایی تدافعی» با گنجانیدن نقش برداشت و سوبرداشت به عنوان متغیر میانی، بر اهمیت عنصر شخصیت تصمیم گیرنده تاکید ویژه ای کرده است. «جیمز روزنا» استاد آمریکایی روابط بین الملل نیز در چارچوب تئوریک خود برای تحلیل سیاست خارجی دولت ها برآن است که رهبران سیاسی در جهان سوم، نقش اساسی در سیاست گذاري ها دارند و بر شاخص هاي فردي رهبري به خصوص بر طرح ویژه فکري هر فرد تأکید دارد و آن را زمینه ساز رفتار کشورها در نظام بین الملل می داند. در واقع بطور مشخص روزنا یکی از عوامل اصلی شکل دهنده به سیاست خارجی یک بازیگر در نظام بین الملل را متغیر فرد (شخصیت تصمیم گیرنده) می داند. این متغیر به برداشتها، تصورات و ویژگی هاي انحصاري تصمیم گیرندگان که سیاست خارجی را تعیین و تحقق می بخشند، مربوط می شود.

در این چارچوب نقش آیت الله هاشمی رفسنجانی در تنظیم سیاست خارجی ایران در ارتباط با محیط پیرامونی و بخصوص روابط با عربستان سعودی، تا حد زیادی به عنصر شخصیت او باز می گردد. بدین معنی که روابطی که او با مقامات عربستان سعودی و شخص ملک عبدالله پادشاه فقید برقرار کرد در برهه ای از تاریخ روابط خارجی ایران، جز اثرگذارترین و مطلوب ترین دوره ها بوده است. اگرچه قابل ذکر است که گفتمان توسعه محور و اعتدال گرای او نیز در تظیم سیاست خارجی ایران و رفتار با دولت های جهان و منطقه نیز نقش بی بدیلی داشته است.

با وجود اینکه در عرصه سیاست خارجی دولت سازندگی و شخصیت محوری هاشمی، شاهد تنش زدایی و گسترش روابط سیاسی و اقتصادی با دولت های خارجی بودیم، اما نام آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در حوزه سیاست خارجی بیش از هر چیز با معماری نوین روابط ایران و عربستان گره خورده است. روابطی که امروزه در یک تقابل و تنش آشکار قرار دارد و بیش از هر زمانی پتانسیل بحرانی شدن دارد و نیازمند بازسازی مجدد در فضای جدید توسط چهره‌ای مدبر و دوراندیش چون هاشمی است که به درستی همکاری و همفکری تهران و ریاض را رافع مشکلات جهان اسلام و بخصوص منطقه خاورمیانه می‌دانست.

او جایگاه خاصی نزد مقامات عربستان بخصوص ملک عبدالله پادشاه متوفی پیشین داشت، تا آنجا که در سال ۱۳۸۷، از وی که ریاست مجلس خبرگان رهبری و مجمع تشخیص مصلحت نظام را بر عهده داشت، به‌عنوان مهمان ویژه‌ کنفرانس بین‌المللی گفت ‌وگوی اسلامی دعوت شد. ورود همزمان ملک عبدالله و هاشمی رفسنجانی به سالن کنفرانس در حالی که دست در دست یکدیگر داشتند و صحنه آن از تلویزیون‌های عربی به‌صورت زنده پخش می‌شد، نشان از جایگاه آیت‌الله نزد عبدالله بن عبدالعزیز داشت. همچنین سفر ۱۰ روزه او به عربستان در اواسط دهه 80 شمسی، عمره استثنایی را برای زائران ایرانی که همزمان در مکه و مدینه حضور داشتند، رقم زد.

تلاش هاشمی رفسنجانی در روابط با عربستان به عنوان بازیگر اصلی جهان عرب بر نقاط اشتراک و پرهیز از برجسته کردن اختلافات بود. در واقع او از گفتمان تنش زدایی، توسعه گرایی و اعتدال محوری برای طرح ریزی یک طرح واره با سعودی ها استفاده کرد که توانست برای بیش از یک دهه، روابطی کم تنش تر و رو به جلو را به ارمغان بیاورد. اوج این روابط نیز خود را در تفاهم نامه امنیتی با وزیر کشور وقت سعودی یعنی نایف بن عبدالعزیز برادر ملک عبدالله پادشاه سابق سعودی نشان داد که دو کشور توانستند در موضوعاتی همچون حج، مواد مخدر، قاچاق، زندانیان گام های مناسبی بردارند.

اهمیت این توافقات با محوریت هاشمی به عنوان کورسویی در روند روابط پرچالش دو کشور به میزانی بود که بعدها و با گسترش پیشران های واگرایی، مجددا نام هاشمی برای میانجیگری در روابط دو کشور مطرح شد. اما همان موقع رفسنجانی در پاسخ به این درخواست‌ها گفت: «بروم عربستان چه بگویم؟ من مسوولیتی ندارم که بگویم با این کار موافق یا با آن کار مخالفم. این کار در درجه اول از اختیارات رهبری و سیاست‌ نظام و بعد دولت است. باید اول طرحی مثل همین مذاکرات ژنو (توافق هسته‌ای آذر 92)، تهیه و خطوط قرمز مشخص شوند تا کسانی که برای مذاکره می‌روند، بدانند چه بگویند.» آیت‌الله هاشمی رفسنجانی چند وقت بعد همین پاسخ را به یک روزنامه‌ ژاپنی داده بود: «اگر زمانی به عربستان سفر کنم، سفر زیارتی خواهد بود چون مسائلی که مربوط به رهبری و دولت می‌شود، از مسوولیت‌های من نیست.»

همین عنصر در شکل دهی به ذهنیت ها، به طرح این سوال دامن زد که چرا این طرحواره که توسط هاشمی بنیان گذاری شد نتوانست ادامه یابد و امروز شاهد بحرانی تر شدن روابط تهران و ریاض هستیم؟ پاسخ به این سوال را باید در دو عامل جستجو کرد:

عامل اول؛ غلبه بحران های منطقه ای و گسترده شدن تنش میان دو کشور از سطح دو جانبه به سطح منطقه ای است. از آنجا که ماهیت روابط ایران و عربستان به دلیل عناصر مختلف رقابتی است، هر گونه افزایش سطح و دامنه بحران، اثرات مهمی در گسترده شدن تنش میان دو کشور ایفا می کند.

عامل دوم؛ هم به مرگ ملک عبدالله، تغییر زمامداران سعودی و به حاشیه رفتن حلقه معتقد به گفت‌وگو با ایران در دربار آل سعود بر می گردد که در تهاجمی شدن سیاست های عربستان نسبت به ایران تاثیرات تعیین کننده ای بر جای گذاشته است.

این دو تغییر نشان از آن دارد که روابط ایران و عربستان اگرچه همچنان قائم به عنصر شخص تصمیم گیرنده بخصوص در عربستان سعودی است، اما اهمیت آن به دلیل پررنگتر شدن دیگر متغیرها همچون ساختارهای دولتی، محیط منطقه ای و محیط بین المللی، کم رنگتر از دو دهه پیش شده است.

 

کامران کرمی پژوهشگر حوزه خلیج فارس و عضو شورای نویسندگان فراتاب

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

نظرات
آخرین اخبار