آیا جهان پست مدرن تحقق می یابد؟ (2) | فراتاب
کد خبر: 7092
تاریخ انتشار: 10 دی 1396 - 10:15
رابرت کوپر
آیا جهان پست مدرن تحقق می یابد؟ پاسخ این سوال در گرو زمان است. (بخش دوم)

فراتاب- گروه اندیشه: در دنیای پست مدرن، تهدیدات امنیت به معنای رایج وجود ندارند، می توان گفت اعضای آن تهاجم و تجاوز به یکدیگر را مد نظر ندارند. در حالی که در جهان مدرن، طبق گفته کلاوزویتز جنگ یک ابزار سیاسی است، در جهان پست مدرن فقط نشانه ای از شکست سیاسی است . اما در حالی که اعضای جهان پست مدرن ممکن است خطری برای همدیگر نداشته باشند، هردوی مناطق مدرن و پیش مدرن تهدیدات را نشان می دهند .
تهدید از جانب جهان پست مدرن بیشتر آشناست. از اینجا، سیستم دولت کلاسیک، از آن جایی که جهان پست مدرن تنها اخیراً پدیدار شده است، دست نخورده باقی می ماند و به عملکرد با اصول امپراتوری و برتری مصلحت ملی ادامه می دهد. اگر باید پایداری و ثباتی باشد، از یک تعادل میان نیروهای سلطه جو و متجاوز می آید. قابل ذکر است که چقدر کم هستند جاهایی از جهان که چنین تعادلی وجود دارد و چه ریسک خطرناکی است که در چنین جاهایی ممکن است به زودی یک عنصر هسته ای وارد معادلات شود.
چالش جهان پست مدرن، امنیت است که برای ایده استانداردهای دوگانه به کار گرفته شود. ما بر پایه قوانین و امنیت تشریک مساعی آزاد عمل می کنیم. اما هنگام مواجهه با انواع قدیمی تر دولت های خارج از قاره پست مدرن اروپا، نیاز داریم تا به روش های ناهموار کننده یک نیروی قدیمی تر حمله ناشی از حقوق انحصاری نیرنگ برگردیم و هر جا که لازم است با آن هایی که هنوز در جهان قرن نوزدهمی ملت ها برای خودشان زندگی می کنند، مواجه شویم؛ در میان خودمان قانون مداریم اما وقتی که در جنگل باشیم، ما هم باید قوانین جنگل را بکار ببریم. در دوران طولانی شده صلح در اروپا، یک فریب وجود داشته است تا از مواضع دفاعی مان هم از نظر فیزیکی و هم روانشناسانه غافل شویم. این یکی از خطرهای بزرگ دولت پست مدرن را نشان می دهد. چالش مطرح شده توسط جهان پیش مدرن چیز جدیدی است. جهان پیش مدرن، جهان دولت های شکست خورده است. از اینجا دولت بیشتر از این معیار وبر (Weber) مبنی بر داشتن امتیاز انحصاری بر استفاده قانونی از قوا و نیرو را واقعیت نمی بخشد. چه آن حقانیت را و یا امتیاز انحصاری استفاده از قوا و نیرو را از دست داده است و اغلب هردو با هم. نمونه های موارد تمام سقوط کرده و فروریخته نسبتاً کمیاب هستند، اما شمار کشورهای در خطر در همه زمان در حال افزایش است. برخی از قسمت های شوروی سابق نامزد هستند،شامل چچن. تمام قسمت های تولید کننده بزرگ مواد مخدر، بخش هایی از جهان پیش مدرن هستند. تا این اواخر اختیار پادشاهی و قدرت برتر در افغانستان وجود نداشت و نیز در درون کشور برمه (Burma) یا در بعضی از قسمت های آمریکای جنوبی، جایی که قاچاقچیان مواد مخدر و کسانی که در امر مواد مخدر مهم اند، امتیاز انحصاری دولت بر نیرو را تهدید می کنند. کشورهای سراسر آفریقا در خطر هستند. هیچ جایی از جهان بدون خطرات خاص خودش نیست. در چنین جاهایی هرج و مرج، قاعده و هنجار و جنگ یک روش برای زندگی کردن است. در خیلی دورتر از جایی که دولت است، به روشی شبیه به سندیکای (اتحادیه ) جنایت سازماندهی شده عمل می کند.
یک دولت پیش مدرن ممکن است خیلی ضعیف باشد حتی برای تامین امنیت ملک و خاک خودش، بدون زحمت یک تهدید در داخل کشور بروز می کند؛ اما می تواند پایگاهی برای مدعیان بدون جایگاه که ممکن است خطری برای جهان پست مدرن باشند، فراهم کند. اگر مدعیان بدون جایگاه، به ویژه اتحادیه های مواد مخدر، جنایت و تروریست در پی استفاده از پایگاه های پیش مدرن در جهت حمله به قسمت های منظم تر جهان برآیند، آن گاه دولت های سازمان یافته ممکن است سرانجام مجبور به پاسخگویی و واکنش شوند. اگر تحمل آن ها برای دولت های اساسی و اسمی خیلی خطرناک شوند، تصور یک امپریالیسم دفاعی امکانپذیر است.
چگونه باید با هرج و مرج پیش مدرن برخورد کنیم ؟ قرار گرفتن در یک ناحیه با هرج و مرج، خطرناک است. اگر مداخله به طول انجامیده باشد، ممکن است در افکار عمومی غیرقابل تحمل باشد. اگر مداخله موفقیت آمیز نیست، ممکن است برای دولت اداره کننده آن، آسیب زننده باشد. اما خطرات این که اجازه داده شود تا کشور ها از بین بروند و بپوسند، مانند چیزی که غرب در افغانستان انجام داد، ممکن است بیشتر باشد.
مداخله باید چه شکلی به خود بگیرد؟ منطقی ترین روش برای برجورد با هرج و مرج و تنها روش که بیشترین استفاده را در گذشته داشته است، استعمار است. اما استعمار برای دولت های پست مدرن غیرقابل پذیرش است (و همانگونه که برای برخی از دولت های مدرن اتفاق می افتد). این دقیقاً به خاطر مرگ امپریالیسم است که ما در حال مشاهده ضرورت جهان پیش مدرن هستیم. امپراتوری و طرفداری از امپراتوری (امپریالیسم) اصطلاحاتی هستد که در جهان پست مدرن، بد استعمال شده اند. امروزه قدرت های مستعمراتی مشتاق علی رغم فرصت ها وجود ندارد. احتمالاً حتی نیاز به استعمار به شدت آن چه که در قرن نوزدهم بوده است، می باشد.
آن هایی که بیرون از اقتصاد جهانی هستند، خطر افتادن در حوزه نادرست و تبهکارانه را دارند. دولت ضعیف یعنی بی نظمی و این یعنی سقوط سرمایه گذاری. در دهه 1950، کره جنوبی GNP (ارزش کلیه خدمات و اموال تولید شده توسط یک کشور طی یک دوره مشخص معمولاً یک ساله) کمتری نسبت به زامبیا پیش رو داشت. یکی به عضویت اقتصاد جهانی رسیده بود و دیگری نه.
تمام شرایط برای امپریالیسم وجود دارند اما هردوی حمایت و تقاضای برای امپریالیسم از بین رفته است. و هنوز ضعیف به قوی نیاز دارد و قوی به یک جهان منظم نیاز دارد. یک جهان که در آن کارایی و اداره و حکومت خوب وجود دارد، ثبات و آزادی را صادر می کند و آغوشش برای سرمایه گذاری و رشد باز است و همه این ها به طور برجسته ای خوشایند به نظر می رسند. چیزی که سپس مورد نیاز است، نوع جدیدی از امپریالیسم است که برای جهان حقوق بشری و ارزش های بین المللی قابل قبول است. ما می توانیم طرح کلی آن را از قبل تشخیص دهیم. یک امپریالیسم که همانند همه امپریالیسم ها که هدفش آوردن نظم و سازماندهی است، اما امروزه برقانون اختیاری تکیه دارد.
امپریالیسم پست مدرن دو شکل به خود می گیرد، اول امپریالیسم ارادی از اقتصاد جهانی که معمولاً بوسیله یک کنسرسیوم بین المللی از طریق موسسه های مالی بین المللی مانند IMF و بانک جهانی اعمال می شود. این مشخصه امپریالیسم جدید است که چند جانبه است. این موسسه ها به دولت هایی که آرزوی یافتن راه برگشت شان را به اقتصاد جهانی و به چرخه پاک سرمایه گذاری و موفقیت دارند، کمک می کنند.
در بازگشت آن ها تقاضاهایی می کنند که امیدوارند شکست های اقتصادی و سیاسی را که به نیاز اساسی برای مساعدت کمک کرده است، نشان دهد .کمک از دید الهیات امروزه به طور فزاینده ای بر مدیریت تاکید می کند. اگر دولت ها آرزوی سود و منفعت دارند، باید خودشان را برای ورود به سازمان های بین المللی و دولت های خارجی باز گذارند (همان گونه که برای دلایل مختلف جهان پست مدرن خودش را باز گذاشت). دومین شکل امپریالیسم ممکن است امپریالیسم همسایگان نامیده شود. بی ثباتی در همسایگی شما خطراتی را به همراه دارد که هیچ دولتی نمی تواند آن ها را نادیده بگیرد. خشونت و جنایت قومی در بالکان یک تهدید را برای اروپا به همراه دارد. پاسخ به صورت ایجاد چیزی شبیه قیمومیت اختیاری UN در بوسنی و کوزوو بوده است. شگفت آور نیست که در هر دو حالت نماینده بالا رتبه اروپایی است؛ اروپایی که بیشترین کمک هایی که بوسنی و کوزوو را سرپا نگه می دارد و بیشترین سربازان را فراهم می آورد (که حضور آمریکا یک فاکتور پایدارساز ضروری است).
در حرکتی بی سابقه، EU(اتحادیه ی اروپا) دسترسی سیستم فعالیت اقتصادی آزاد به تمامی کشور های یوگسلاوی سابق برای تمام تولیدات شامل اغلب تولیدات کشاورزی را پیشنهاد کرده است. فقط سربازانی که از انجمن بین المللی می آیند نیستند، بلکه پلیس و قاضی ها، افسران زندان، بانکداران مرکزی و دیگران حضور دارند. انتخابات توسط سازمان امنیت و همکاری در اروپا (OSCE) سازماندهی و نظارت شده است. پلیس محلی توسط UN حمایت مالی شده و انتظام یافته است. کمک های رسیده به این تلاش- در خیلی از جاها که برای آن لازم الاجراست- بیش از صد سازمان غیر دولتی است.
یک نقطه و هدف اضافی لازم است که ایجاد شود. اگر یک دولت همسایه به روشی با جنایت سازماندهی شده یا غیرسازماندهی شده- که چیزی است که باعث نزدیکی و رویکرد فروریختن دولت می شود- خطرناک است . اما اسامه بن لادن اکنون برای آنان که قبلاً این موضوع را درک نکرده اند نشان داده است که امروزه تمام جهان حداقل به صورت بالقوه همسایه ماست .
بالکان یک مورد ویژه است. در هر جای دیگر در اروپای مرکزی و شرقی EU، عهده دار برنامه ای شده است که احتمالاً منجر به توسعه عظیم خواهد شد. در گذشته امپراتوری ها، قوانین و سیستم حکومتی شان را تحمیل کرده اند؛ در این مورد هیچ کس، هیچ چیز را تحمیل نمی کند. در عوض حرکتس خودتحمیلی در حال وقوع است. وقتی شما نامزد عضویت در EU هستید، مجبورید هر آنچه داده می شود- تمام قوانین و مقررات- را همان طوری که کشورهای موضوع یک بار انجام داده اند، بپذیرید. اما آن چه ارزشمند است، این است که وقتی شما عضو هستید، یک صدا و یک حق در میان ملت دارید. اگر این فرآیند نوعی امپریالیسم اختیاری باشد، در نهایت دولت ممکن است به عنوان امپراتوری مشارکتی در نظر گرفته شود. گروه ملت ممکن است واقعاً اسم بدی نباشد.
EU پست مدرن تصویری از امپراتوری مشارکتی را پیشنهاد می کند؛ آزادی و امنیت معمولی بدون تحکم و تسلط قومی و نژادی و حکومت مطلقه متمرکز که امپراتوری های قدیم تحت آن بوده اند؛ همچنین بدون انحصار قومی و نژادی که نشان از دولت نامناسب ملی در یک ناحیه بدون سرحدات و ناکارآمد در نواحی مانند بالکان است؛ امپراتوری مشارکتی ای که ممکن است یک چارچوب سیاسی بومی باشد که بهترین تطابق را با مفاد دگرگون شده دولت پست مدرن دارد؛ چارچوبی که در آن هرکس سهمی در حکومت دارد؛ که در آن هیچ کشور تنها حکمفرما نیست و در آن قواعد حکومتی نژادی نیستند، بلکه مشروع و قانونی اند، قدرت اعمال باید از مرکز باشد .
امپریال بروکراسی باید برای رفاه عمومی تحت کنترل باشد، مسئول و خدمتگذار باشد، نه کارفرما. چنین نهادی باید همانند بخش های جزئی اش برای آزادی و دموکراسی اختصاص یافته باشد. همانند روم که این موسسه مشترک المنافع برای شهروندانش با برخی از قوانینش، برخی سکه ها و جاده های موقعیت را فراهم کرده بود .
آیا می تواند تحقق یابد؟ فقط زمان می تواند بگوید. سوال این است که چقدر زمان لازم است. در جهان مدرن مسابقه مخفی برای بدست آوردن تسلیحات هسته ای ادامه دارد. در جهان پیش مدرن علایق به جنایات سازماندهی شده- شامل تروریسم بین المللی- بزرگ تر و وسیع تر از دولت است. ممکن است زمان زیادی باقی نمانده باشد.

پایان

برگردان به فارسی:  سمانه اوتادی و بابک صفری

 سمانه اوتادی

 کارشناس ارشد علوم سیاسی و زبان فرانسه

 بازنشر این مطلب با ذکر منبع فراتاب بلامانع است

 

 

 بابک صفری

 نویسنده در حوزه های؛ سینما، فلسفه و اندیشه سیاسی

 بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

نظرات
آخرین اخبار