کد خبر: 7088
تاریخ انتشار: 28 آذر 1396 - 23:28
روز شنبه این هفته رهبران مهمترین گروه‌های راست افراطی برای نشان دادن آنچه که وحدت بین خود می نامیدند، در پراگ پایتخت جمهوری چک جمع شدند. در این کنفرانس دو روزه بیشترین انتقادات این رهبران از سیاست های اتحادیه اروپا در زمینه مسائلی مانند مهاجرت بود.

روز شنبه این هفته رهبران مهمترین گروه‌های راست افراطی برای نشان دادن آنچه که وحدت بین خود می نامیدند،  در پراگ پایتخت جمهوری چک جمع شدند. در این کنفرانس دو روزه بیشترین انتقادات این رهبران از سیاست های اتحادیه اروپا در زمینه مسائلی مانند مهاجرت بود. برای نشان دادن عمق نفرت این گروه‌ها از اتحادیه اروپا این صحبت مارین لوپن، رهبر حزب راست افراطی جبهه ملی فرانسه کافی باشد که گفته بود:" اتحادیه اروپا «نفس خود را از دست می دهد» و وقت آن رسیده که  آنرا از داخل نابود کرد."

لوپن در بخش دیگری از صحبت های خود اعلام کرد:" اروپا نفس کم آورده است. من امیدوارم که ما آنرا از داخل نابود کنیم. ما باید خودمان را مانند جنگجوها نشان دهیم. وی افزود که قاره اروپا به سمت مرگ گام بر می دارد. مردم اروپا باید از اتحادیه اروپا آزاد شوند."

شاید در میان صحبت هایی که در مورد علل گرایش مردم به سوی این گروه ها در اروپا مطرح شده مسائل اقتصادی و نوع دیدگاه این گروه ها نسبت به مسائل اقتصادی در درون کشورهای خود است. در این میان به نظر می رسد که در نگاه این گروه ها مسائل اقتصادی، مهاجران و سیاست های اتحادیه اروپا ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند و همین امر باعث شده که شعارها و برنامه های احزاب راست افراطی به مذاق بسیاری از مردم اروپا خوش بیاید.

اتریش مثال خوبی برای موفقیت راست های افراطی در اروپا است. ورنر اوتی (Werner Otti) یکی از هواداران اصلی حزب راستگرای افراطی اتریش به نام آزادی در گفت و گو با یورونیوز در مورد علت حمایت خود از این حزب می گوید:" مسئله پناهجویان یکی از مهمترین دلایل موفقیت حزب آزادی اتریش است، زیرا وقتی من به مادرم فکر می کنم، می بینم او ۱۵ بچه را بزرگ کرد. الان او حداقل حقوق بازنشستگی را که ۴۵۰ یوروست می گیرد. همزمان پناهجویان و مهاجران به اینجا می رسند که هرگز به سیستم رفاه اجتماعی ما پولی نپرداخته اند. من بر ضد پناهجویانی حرف نمی زنم که واقعا نیاز به حفاظت و حمایت دارند و زندگی شان با تهدید مواجه است، البته که ما باید به آنها کمک کنیم این وظیفه ماست اما اتریشی هایی که زیر خط فقر زندگی می کنند نمی توانند بفهمند که چرا سامانه رفاه اجتماعی سخاوتمندانه باید به مهاجران داده شود. ما هرگز با چنین مسئله ای یعنی مهاجرت دسته جمعی مواجه نبوده ایم. ما همیشه فکر می کردیم در جزیره خوشبختی زندگی می کنیم که یکدفعه همه چیز تغییر کرد و به وضعیت کنونی رسیدیم."

در فرانسه نیز مارین لوپن نامزد حزب جبهه ملی فرانسه نظرات مشابه ای در مورد مسائل اقتصادی و مهاجرت داشت. لوپن در جریان رقابت های انتخابات ریاست جمهوری این کشور در بیانیه ای اعلام کرده بود که برخی از حقوق شهروندی که اکنون به تمامی ساکنان فرانسه تعلق گرفته است  مانند آموزش رایگان تنها برای شهروندان فرانسوی در نظر گرفته خواهد شد و کارفرمایانی که کارمندان خارجی را استخدام می‌کنند، باید ۱۰ درصد حقوقی که به این افراد می‌پردازند را به عنوان مالیات پرداخت کنند. کارگران خارجی باید مشمول پرداخت مالیات به دولت شوند، سن بازنشستگی و برخی از مزایای رفاهی باید افزایش پیدا کند و مالیات بر درآمد کاهش داشته باشد.

این دیدگاه ها نشان از این دارد که این گروه ها، ورود مهاجران و بروز مشکلات اقتصادی در کشورهای خود را در ارتباط تنگاتنگ با یکدیگر می دانند. در واقع این احزاب عقیده دارند که کشورهای متبوع آنها تاوان کم کاری و مشکلات اقتصادی سایر کشورهای اروپایی مانند یونان ، ایتالیا و اسپانیا را می دهند. این احزاب اعتقاد دارند که قوانین محدود کننده اروپا به خصوص در زمینه مسائل اقتصادی باعث شده که مشکلات بسیاری برای کشورهای اروپایی به دلیل اجبار این کشور ها از سیاست های واحد اتحادیه اروپا به وجود بیاید و این امر باعث فاصله طبقاتی شدیدی در جوامع اروپایی شود. با این تفاسیر به نظر می رسد که احزاب راست افراطی اروپا در مورد اتحادیه اروپا با یکدیگر هم نظر باشند.

اتحادیه اروپا را می توان بیش از اتحادیه ای سیاسی، اتحادیه ای اقتصادی دانست. پس از فاجعه جنگ جهانی اول و جنگ جهانی دوم و هژمونی رو به رشد آمریکا به دلیل ایفای نقش نهایی در پیروزی متفقین، انگیزه برای تشکیل اتحادیه اروپا که با ایجاد تشکلی قریب به ایالات متحده اروپا به انسجام آمریکا در مقابل آمریکا و هم افزایی توان اروپایی ها منتهی شد. کشورهای عضو این اتحادیه موظف به رعایت استانداردهایی در زمینه مسائل اقتصادی هستند و کشورهای عضو اتحادیه اروپا نمی توانند به طور مستقل در مورد مسائل اقتصادی خود تصمیم گیری کنند. برای مثال براساس قوانین این اتحادیه کشورهای عضو باید استاندارد های واحدی را در زمینه هایی مانند اخذ مالیات و عوارض گمرکی داشته باشند و نباید در مورد اعطای امکانات رفاهی به شهروندان این اتحادیه از هر کشوری، که باشند محدودیتی قائل شوند.

نمونه این مسئله را می توان در مورد بحران جهانی اقتصاد و سیاست های اتحادیه اروپا در قبال آن دید. بحران جهانی اقتصاد در سال 2008 باعث شد که برخی از کشورهای عضو اتحادیه اروپا با مشکلات بسیاری مواجه شوند و مجبور به اعمال سیاست های ریاضت اقتصادی شدند. در این میان برخی دیگر از کشورهای عضو اتحادیه به دلیل برنامه ریزی دقیق و درستی که در مورد مسائل اقتصادی کشورهای خود داشتند با مشکلات کمتری رو به رو شدند و حالا این کشور ها به عقیده راستگرایان باید جور سایر کشورهای ضعیف تر اروپا را بکشند و به نوعی فشار بر مردم این کشورها به دلیل سیاست های اقتصادی نادرست سایر کشور ها بیاید. به همین دلیل این احزاب تلاش می کنند بیشتر هواداران خود را از میان اقشاری از جامعه که به نوعی از این سیاست ها بیشترین آسیب را می بینند که بازنشستگان، گروه های متوسط و پائین دست جامعه را از جمله این اقشار دانست.

با توجه به این مسائل به نظر می رسد گروه های راست افراطی به تدریج در حال بازیابی هویت و بازگشت دوباره به صحنه سیاسی اروپا بعد از چند دهه افول است. موفقیت نسبی احزاب راست گرا در هلند و جمهوری چک، حضور این احزاب بعد از 6 دهه در پارلمان آلمان و حالا به قدرت رسیدن این احزاب در اتریش را می توان سرآغاز این روند دانست و در این میان به نظر می رسد که نقش اقتصاد در موفقیت این احزاب بیشتر از مسائل سیاسی و اجتماعی است.

منبع: عصراقتصاد

نظرات
آخرین اخبار