بیت المقدس؛ آتش به اختیار | فراتاب
کد خبر: 7022
تاریخ انتشار: 17 آذر 1396 - 22:16
دکتر حمیدرضا سعیدی نژاد

فراتاب گروه بین الملل: ترامپ کارناتمام کلینتون، بوش پسر و اوباما را نهایتاٌ تمام کرد و مصوبه کنگره مبنی بر به رسمیت شناختن بیت المقدس به عنوان پایتخت اسرائیل را اجرایی نمود. این موضوع تحول مهمی در روند منازعه 70 ساله اعراب_اسرائیل  خواهد بود. سوالات مهمی پیرامون این موضوع  قابل بحث و بررسی است که نوشته حاضر دو سوال مهم زیر را مورد بررسی قرار خواهد داد. اول اینکه آیا آمریکا و ترامپ، میانجی صلح اعراب_اسرائیل است یا برعکس خود یک طرف دعواست؟ سوال بعدی اینکه آیا این تصمیم دولت ترامپ آنگونه که خود مدعی است موجبات توافقات مرضی الطرفین بعدی میان فلسطین_اسرائیل را رقم خواهد زد؟ یا برعکس آتش جنگ را شعله ور تر خواهد کرد؟

در خصوص سوال اول باید گفت که ایالات متحده آمریکا در طول7 دهه ی گذشته، درسیاست های اعلامی خود نقش میانجی را داشته ولی در سیاست های عملی متحد استراتژیک اسرائیل و یک طرف دعوا در مقابل فلسطین بوده است. جدا از کمک های اقتصادی آمریکا به اسراعیل که بین 3 تا 5 میلیارد گفته شده است، ایالات متحده در طول هفتاد سال گذشته در مجامع بین المللی به ویژه در شورای امنیت سازمان ملل متحد، با حمایت های دیپلماتیک خود مانع از شکل گیری اجماع بین المللی علیه اقدامات اسرائیل در منطقه شده است. از همان ابتدا اسرائیل موجودیت خود را مدیون حمایت ها و رایزنی های آمریکا در مجمع عمومی برای صدور قطعنامه 181 مورخ 21 نوامبر 1947 می داند. آمریکا در طول هفتاد سال گذشته با ابزار وتو مانع از صدور قطعنامه ی منطبق با فصل هفتم علیه اسرائیل و شکل گیری اجماع علیه این کشور شده است. از میان 73 مورد وتویی که آمریکا در فاصله 1945 تا 2002 در شورای امنیت انجام داده 33 مورد آنرا فقط برای ممانعت از صدور قطعنامه هایی علیه اسرائیل در موضوع فلسطین بکار گرفته است. به عبارتی آمریکا 45% از وتوهای خود در شورای امنیت را تنها برای حمایت از اسرائیل در مقابل فلسطین بکار گرفته است. به طوریکه در جریان حمله ی آن کشوربه جنوب لبنان در 1982 به تنهایی در طول کمتر از 1سال آمریکا شش بار پیش نویس قطعنامه های شورا علیه اسراعیل را وتو نمود و مانع از شکل گیری هر اقدامی علیه اسراعیل گردید. بنابراین بسیار سخت است بپذیریم که ایالات متحده در این منازعه تاریخی یک بازیگر میانجی است.

و اما در خصوص سوال دوم ترامپ میگوید "این موضوع (اعلام بیت المقدس به عنوان پایتخت جدید اسرائیل) به سود اسرائیل خواهد بود و به سود بیشتر فلسطینی ها" قسمت دوم جمله گنگ و مبهم است واقعا چگونه این موضوع به سود آن هم بیشتر - فلسطینی ها تمام شود؟! ترامپ و کاخ سفید شاید اینگونه می اندیشند که فشار حداکـثری بر طرفین دعوا نهایتا خود موجب تساهل آنان برای پذیرش راه حل قطعی و گشایش در این بن بست خواهد گردید. این فشار حداکثری از یک سو فشار بر فلسطینیان و اجبار آنان برای عقب نشینی گام به گام از مواضع قبلی خود خواهد بود و از سویی دیگر با افزایش هزینه های بعدی که این وضیعت بر دولت خسته ی نتانیاهو (با مشکلات و پرونده های فساد مالی داخلی او) و حزب لیکود تحمیل خواهد کرد، نهایتاٌ طرفین را مجاب خواهد نمود که به صلح قطعی برسند. ترامپ خود را مرد حل و فصل پرونده های کلان می داند نه مانند اوباما پرونده های جزیی و راه حل های کوتاه مدت. البته در این میان چه هزینه هایی باید مردم فلسطین و همچنین مردم اسرائیل در روزهای آینده بپردازند و چه خسارت های جانی و مالی به بار آمد، احتمالا از منظر ترامپ ارزش آن راه حل نهایی و قطعی خیالی را خواهد داشت. این نگاه ناخودآگاه یادآور نظریه ی عجیب کنث والتز است که اشاعه هسته ای را بعد 1990 موجب افزایش صلح و ثبات جهانی میدانست. ای کاش مشاورین کاخ سفید به ترامپ یاد آور می شدند که در طول هفتاد سال گذشته بارها فشار بر دو طرف به حداکثر ممکن رسیده است ولی صلح قطعی به دست نیامده است. جنگ های 1948_1956_1967_1973_ حمله ی گسترده ی اسرائیل به جنوب لبنان 1982_شروع انتفاضه اول 1987_شروع انتفاضه دوم 2000 و ... همگی نقاط پیک بحران اعراب_اسراعیل  بوده اند ولی هیچ کدام منجر به گشایش در این بحران نگردیده اند.

به نظر می رسد برای تحلیل بهتر موضوع از الکساندر ونت و نظریه ی سازه انگاری باید کمک گرفت نه کنث والتز. ونت رفتار سیاست خارجی را بیشتر از عینیات و مادیات بیرونی، متاثر از روابط بین اذهانی و هنجارها و هویت ها می داند. لذا از این منظر آنچه یک ملت را به جوش و خروش و قیام می رساند زیر سوال رفتین هویت و گذشته ی او و توهین به مقدسات و ارزش های اوست. بیت المقدس برای فلسطینی ها مقدس است، هویت فلسطین است. مسجدالاقصی سومین مکان مقدس مسلمانان بعد از مکه و مدینه است. انکار این ارزش ها و نادیده گرفتن سهم مسلمانان فلسطین در بیت المقدس _که یک سوم جمعیت بیت المقدس را تشکیل می دهند_یعنی دعوت آنان به قیام و مبارزه. اگر اراده ی کاخ سفید واقعا بر ایفای نقش میانجی خوب در این بحران تاریخی بود جا داشت بر عکس موضع فعلی، اسرائیل را مجاب نماید تا شرق بیت المقدس را _که اولین بار در 1967 به اشغال در آورد _ تخلیه نماید و آن کشور را از ادامه روند شهرک سازی در این منطقه منصرف نماید. به هرحال با این تصمیم ترامپ نمی توان چشم انداز روشنی برای روابط فلسطین و اسرائیل در آینده ی نزدیک قائل بود بلکه برعکس متاسفانه شاهد گسترش خشونت ها و درگیری های بعدی خواهیم بود.

 

 

دکتر حمید رضا سعیدی نژاد استاد علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی کرمانشاه

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است.

 

نظرات
آخرین اخبار