نشست سوچی و آینده تحولات سوریه | فراتاب
کد خبر: 6970
تاریخ انتشار: 13 آذر 1396 - 17:41
محمود مبارکشاهی

 

فراتاب - گروه بین الملل: در شرایطی نشست بسیار مهم سوچی با حضور رؤسای جمهور روسیه، ایران و ترکیه برگزار گردید که آخرین پایگاه داعش در سوریه توسط نیروهای ایرانی و حزب الله در منطقه‌ ی مرزی ابوکمال به تصرف درآمد و بطور رسمی پایان جنگ با داعش به عنوان علت وجودی حضور ایران در سوریه از جانب فرمانده سپاه قدس اعلام گردید. این پیروزی در حالی است که بخش‌های مهمی از خاک سوریه همچنان در دست نیروهای معارض دولت سوریه در بخش‌های شمالی، جنوبی و حومه دمشق باقی مانده است. آنچه مسلم است علت وجودی حضور ایران و نیروهای وابسته به آن از یک سو و دخالت نظامی روسیه از جانب دیگر، به بهانه‎ ‌ی حضور نیروهای تروریستی و تکفیری در سوریه توجیه پذیر شده بود؛ حال با وجود نابودی دولت خودخوانده داعش در عراق و سوریه، این سؤال اساسی مطرح می‌گردد که آیا تحولات آتی سوریه در راستای منافع ایران خواهد بود؟

سوریه کشوری عربی با داشتن اقلیت های قابل توجه کرد و ... با جمعیتی نود درصد از اهل سنت می‌باشد. حکومت چهل ساله‌ ی خانواده بنی اسد و طایفه‌ ی علوی در این کشور، مبنایی دموکراتیک نداشته و اقتدار حکومت، مرهون نظامی‌ گری و یک حکومت متمرکز بوده است. در دوران زمامداری خانواده اسد، فضای سیاسی کشور بر مبنای اصول شووینی- بعثی مهندسی شده بود و همین نگاه به جامعه و مردم، مطالبات مشروع، سیاسی و هویتی مردم سوریه را تلنبار نموده بود و نهایتاً در سال 2011 همزمان با تحولات بهار عربی، در ابتدا به صورت مسالمت آمیز و به مرور، حالتی انفجاری به خود گرفت.

نگاه از بالا به پایین حکومت به مطالبات مردم، بستری از تقابل ایدئولوژیک را در این کشور فراهم ساخت که محصول آن حضور گروه‌های متفاوتی با قرائت‌های گوناگون از اسلام بود. گروه‌ هایی با تفکری معجون از عروبیت و اسلام رادیکالی که بقای خود را در نفی و امحای دیگران جستجو می‌ نمودند. دیگر بازیگران منطقه ای نظیر ترکیه و کشورهای عربی نیز بلافاصله تلاش کردند تا با ورود به صحنه به دنبال مسلط کردن گروه و سناروی مورد نظر خود روند، در این بین حضور روسیه و ایران در سوریه بهانه‌ ای فراهم ساخت که کشورهای عربی حوزه‌ی خلیج فارس که کاملاً با سیاست‌های ایدئولوژیک ایران مخالف بودند با استفاده از رسانه‌های عربی و منابع عظیم مالی، حضور ایران و حزب الله را چالش تقابل مذهبی در کشوری با اکثریت مطلق اهل سنت تلقی نمایند.

حال که ظاهراً تقابل نظامی به نفع جبهه طرفداران و حامیان دولت فعلی سوریه رقم خورده است آیا با پیروزی در میدان جنگ و تفوق نظامی، بحران سوریه به خوبی و خوشی و در راستای سیاست مشت آهنین حزب بعث در دمشق به پایان خواهد رسید؟ آنچه مسلم است تحولات آتی سوریه صحنه رقابت‌های ژئوپولیتیکی بازیگران فرامنطقه‌ای و منطقه‌ای درگیر در بحران آن کشور خواهد بود.

 

1- روسیه:

روسیه از جمله بازیگران مهم در تحولات سوریه محسوب می‌شود که بعد از حمایتی دیپلماتیک از دولت بشار اسد در سازمان ملل با استفاده ازحق وتو، عملاً از سه سال گذشته با ارسال مشاوران نظامی و بمباران‌های هوایی، توازن نیرو را در راستای تفوق نظامی ارتش خسته و درحال اضمحلال سوریه تغییر داد. دخالت روسیه در تحولات سوریه و حمایت آشکار آن کشور از دولت بشار اسد در شرایطی که تقریباً اکثر کشورهای تأثیر گذار جهان خواهان تغییر رژیم در سوریه بودند، تنها از زاویه رقابت‌های ژئوپولیتیکی روسیه با غرب و ناتو قابلیت طرح پیدا می‌کند. هرچند روسیه شوروی در جریان جنگ سرد و رقابت‌های دو بلوک شرق و غرب نقش پر رنگی در حوزه مدیترانه داشت و عملاً از رژیم‌های بعثی عراق و سوریه در برابر کشورهای هم‌پیمان غرب حمایت می‌نمود، اما حمایت این بار روسیه از دولت اسد، به منظور کاهش فشارهای سیاسی و تحریم‌های اقتصادی غرب بعد از تحولات کریمه و شرق اوکراین بود. روسیه به خوبی از حمایت آمریکا و کشورهای اتحادیه اروپا و همچنین کشورهای عربی حوزه خلیج فارس از اپوزیسیون سوریه آگاه بود؛ لذا با حمایت سیاسی و نظامی از دولت سوریه، این دولت را از سقوط حتمی نجات داد.

تحولات بعد از بازپس‌گیری حلب، حاکی از سیاست دوگانه روسیه در منطقه خاورمیانه می‌باشد. روسیه از یک سو و به دلیل حضور میدانی، خود را ملزم به حمایت از دولت بشار اسد می‌داند و از سوی دیگر به دلیل روابط با عربستان و کشورهای حوزه خلیج فارس، با اپوزیسیون در ارتباط بودە و در مذاکرات صلح در سوریه نقش مهمی بازی می‌کند. روسیه جهت حفظ جایگاه نظامی و سیاسی خود به عنوان بازیگر فعال تحولات سوریه، تلاش می‌کند اپوزیسیون موفقیت میدانی نداشته باشند و دولت بشار اسد از طریق قدرت نظامی اپوزیسیون سقوط نکند. اما تحولات آتی سوریه حاکی از آن است که با ایجاد مناطق امن و انتقال معارضان به آن مناطق و آتش بس نظامی، شرایط برگزاری انتخابات آزاد فراهم شود و رژیم بشار اسد از طریق صندوق‌های رأی، قدرت را واگذار نماید و بعد از واگذاری قدرت، بشار اسد کشور را ترک کرده و در یکی از کشورهای دوست به زندگی خود ادامه دهد، با این شرط که اپوزیسیون از تعقیب قضایی او و خانواده‌ اش منصرف شوند. البته در این میان، روسیه ضمانت‌ های لازم را به منظور حفظ جایگاه آن کشور در سوریه و خصوصاً ماندگاری‌ اش در پایگاه‌ های طرطوس و لاذقیه را از اپوزیسیون دریافت نموده است. لذا باید تاکید کرد که روسیه به هیچ عنوان اجازه هژمونی ایران و ترکیه در مناطق تحت نفوذشان در سوریه را نخواهد داد.

 

2- ترکیه:

ترکیه به عنوان همسایه شمالی سوریه به دلیل حاکمیت عثمانی بر منطقه شام، از گذشته تاکنون خود را در دخالت و پیگیری تحولات ٱن منطقه محق می‌داند. بعد از قرارداد سایکس-پیکو و تعیین مرزهای جدید منطقه، ترکیه همواره نگران مرزهای شرق، جنوب شرق و جنوبی خود بوده است. علاوه بر مسئله کرد که جدی‌ترین دغدغه ترکیه به شمار می‌رود، هرگونه تغییر در وضعیت علوی‌ های سوریه نیز مد نظر آن کشور می باشد. تحولات سوریه همزمان با اوج قدرت گرفتن حزب اسلامی عدالت و توسعه در ترکیه بود. اردوغان که مغرور از قدرت بلامنازع خود در ترکیه شده بود با حمایت علنی از اپوزیسیون سوریه، خواهان سقوط دولت بشار اسد بود و در همین راستا، شرایط مناسبی را جهت عبور گروه‌ های تندرو و جهادی از طریق مرزهای خود فراهم ساخت. اما تحرکات نظامی کردها در شمال سوریه به رهبری PYD (حزب همبستگی دمکراتیک) و کنترل بخش اعظم خاک کردستان سوریه، عزم ترکیه را برای دخالت بیشتر در سوریه فراهم ساخت. این کشور بعد از رفع تنش با روسیه، خود را به عنوان بازیگر فعال ژئوپولیتیکی در عرصه تحولات سیاسی و میدانی سوریه معرفی نموده است. مسائل سوریه و امکان ایجاد دولتی خودمختار در شمال این کشور توسط هم‌پیمانان ایدئولوژیک PKK، دولت ترکیه را وارد تعاملات ژئوپولیتیکی با ایران و عراق ساخت. مسئله رفراندوم اقلیم کوردستان، به شدت دولت‌های عراق و ایران را نگران ساخت و بر این اساس این دو کشور با حمایت ضمنی از تحرکات کردها در شمال سوریه، ترکیه را در روابط با اقلیم کردستان زیر فشار قرار دادند. ترکیه که درسال‌ های قبل با تشریفات ویژه و با نصب پرچم کردستان در کاخ ریاست جمهوری، از مقامات اقلیم و خصوصاً مسعود بارزانی استقبال می‌کرد بطور ناگهانی تغییر موضع داد و با هرگونه استقلال طلبی کردها به شدت به مخالفت پرداخت. در نشست سوچی مخالفت صریح اردوغان با مشارکت کردها در فرایند صلح، یکی از مهمترین محورهای گفتگو میان سه کشور بود. در همین راستا، فشار آن کشور بر دولت ترامپ به منظور قطع کمک‌های نظامی ارتش امریکا به نیروهای  HSD (نیروهای سوریه دمکراتیک) از این زاویه قابل تحلیل می باشد.

 ترکیه با حمایت از ارتش آزاد سوریه و آموزش نیروهای آنها در ادلب و شمال سوریه، در تلاش است از قدرت یابی کردها در مناطق شمالی جلوگیری نماید و با لشکرکشی به مناطق شمالی سوریه، از تلاش کردها جهت ترمیم نقشه جغرافیایی کردستان سوریه با به هم پیوستن کانتون‌ های حسکه و کوبانی به عفرین جلوگیری نمود. آنچه مسلم است سیاست ترکیه کاملاً از صبغه‌ ای رئالیستی برخوردار می‌باشد و این کشور در راستای منافع ملی خود، سیاست‌ های خود را در منطقه تنظیم می نماید.

 

3- جمهوری اسلامی ایران:

جمهوری اسلامی از بدو تأسیس، سیاست خارجی‌ اش ملهم از شعارهای ایدئولوژیک و بر مبنای گسترش حوزه‌ی نفوذ در کشورهای منطقه خصوصاً آن دسته ازکشورهایی بوده است که همسویی مذهبی با ایران داشته‌اند. از دیدگاە جمهوری اسلامی، لبنان، سوریه و عراق عمق استراتژیک ایران به شمار می‌آیند لذا هرگونه تحولی در این کشورها از دید ایران پنهان نخواهد ماند. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، مسئله فلسطین به عنوان موضوعی بسیار جدی و مهم در سیاست خارجی جمهوری اسلامی به شمار می‌رود و این موضوع به عنوان گرانیگاه کشورهای لبنان، سوریه و ایران که تحت عنوان محور «مقاومت» شناخته می‌شود؛ جایگاه ویژه‌ای دارد. بعد از تحولات سوریه، جمهوری اسلامی مرزهای دفاع ازکشور و ارزش‌های خود را نه مرزهای غربی بلکه کیلومترها دورتر از مرزهای شناخته شده فعلی، یعنی سوریه و عراق می‌داند. از دیدگاە جمهوری اسلامی، شکست محور مقاومت در سوریه و لبنان به معنای محصور شدن ایران از لحاظ سیاسی در چارچوب مرزهایش می‌باشد. آنچه مسلم است دولت فعلی سوریه با وجود حمایت فزاینده ایران و روسیه و پیروزی‌های اخیر، در آینده سیاسی سوریه جایگاهی نخواهد داشت، زیرا تمامی شواهد حاکی از اراده‌ای بین الملی برای خاتمه خشونت‌ها در سوریه می‌باشد و چنانچه شرایط صلح فراهم شود و انتخاباتی آزاد برگزار گردد بطور قطع، بشار اسد و حزب بعث شانس چندانی برای پیروزی نخواهند داشت. ترکیب دموگرافی سوریه به گونه‌ ای است که طرفداران سنتی خانواده اسد در شرایط انتخابات آزاد، قدرت اثرگذاری چندانی در تحولات سیاسی سوریه نخواهند داشت و لذا تنظیم سیاست خارجی ایران بر پایه‌ ی بقای خانواده اسد و تأمین منافع ایران ازاین مجرا، با پیچیدگی ها و موانع چندی روبرو است. 

تحولات آتی سوریه نقش پررنگی بر آرایش نیروهای سیاسی در کشورهای لبنان و عراق خواهد داشت. چنانچه در آینده سوریه اپوزیسیون از طریق انتخابات، قدرت را در دست بگیرد، معادلات ژئوپولیتیکی منطقه محتملا به نفع سیاست خارجی ایران نخواهد بود، زیرا از همان ابتدا اپوزیسیون، ایران را بخشی از بحران سوریه تلقی نموده است و اگر چنین امری که مورد حمایت ترکیه نیز است روی دهد می تواند فراتر از سوریه بر لبنان و عراق نیز تاثیر گذار باشد. لذا به نظر می رسد ایران می بایست در کنار سناریوی نخست مورد حمایتش در سوریه، به دنبال سناریوی های جایگزین جدی نیز باشد. این امر با توجه به ائتلاف های منطقه ای که سعودی ها و آمریکایی ها بدنبال پررنگ تر کردنش علیه ایران هستند، اهمیت دو چندانی می یابد.

 

محمود مبارکشاهی - دانشجوی دکترای جغرافیای سیاسی و ژئوپولیتیک

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

نظرات
آخرین اخبار