فراتاب - گروه ترجمه: دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، چیزی را اعلام کرد که از مدتی قبل پیشبینی میشد: او پایبندی ایران به برجام، توافقی که توسط ایالات متحده، چین، روسیه، فرانسه، آلمان و ایران به امضا رسیده است، را تایید نخواهد کرد. او همچنین تعلیق تحریم ها از سوی ایالات متحده که به عنوان بخشی از معاهده بر سر آن توافق شده است را توجیهپذیر و در راستای منافع حیاتی این کشور بر نمی شمارد.
اگر بخواهم واضح بگویم، برجام به این تاییدات نیاز ندارد. بلکه پس از انجام توافق، تنها لازم است هر 90 روز یکبار به تصویب کنگره برسد. همچنین لازم به تاکید است که ترامپ از معاهده برجام خارج نشده است. در عوض نوعی سازش را انتخاب کرده: این که به وضوح این معاهده را تحقیر کند، آن هم بدون خروج از آن یا وضع مجدد تحریمهایی که به عنوان بخشی از برجام لغو شده بودند (گامی که معادل خروج آمریکا از این معاهده میبود).
اینکه چه اتفاقی در مرحله بعد رخ خواهد داد کاملا نامشخص است. کنگره 60 روز برای بازگرداندن یک قسمت و یا تمام تحریمهای به تعلیق در آمده زمان دارد، با این وجود احتمال این اقدام از سوی این نهاد بسیار بعید است. در مقابل، امکان وضع تحریم های جدید از سوی کنگره در خصوص رفتار ایران در سوریه و دیگر مناطق خاورمیانه وجود دارد.
دراین راستا ترامپ تمایلاتش برای وضع تحریم های مضاعف در ارتباط با سپاه پاسداران را اعلام کرده است. اگر ایالات متحده به هر منظوری و در هر زمانی تصمیمی مبنی بر وضع تحریم های جدید داشته باشد، قطعا خود را تنها خواهد یافت. بسیار دور از ذهن است که اروپاییها، چین و روسیه به این تصمیم تن در دهند. این امر تنها به دلیل تامین منافع اقتصادی شان نیست بلکه پایبندی کامل ایران به برجام که توسط بازرسان بین المللی تحت حمایت سازمان ملل متحد و مقامات ارشد ایالات متحده همچون جیمز ماتیس مورد تایید واقع شده است، نیزعاملی تعیین کننده است.
اگر بخواهیم به استدلال رایج امروز در آمریکا استناد کنیم، باید بگوییم ادعای مبنی بر عدم پایبندی ایران به روح برجام کاملا بیمعناست. "روح" واژه ای است که وزن قانونی ندارد. حتی با وجود اینکه می توانیم ادعا کنیم کنشهای ایران در منطقه عاملی مشروع برای نگرانی است، بستر لازم برای وضع مجدد تحریم ها مطابق آنچه در معاهده بر سر آن توافق شده است وجود ندارد.
مذاکره مجدد بر سر برجام به منظور تمدید مدت برخی از محدودیت ها، افزایش تعداد بازرسی های نابهنگام و تعمیم دادن محدودیتها به برنامه موشکی ایران نکاتی هستند که در سطح گفتار امکان پذیر ولی جامه عمل پوشاندن به آنها با توجه به امتناع از سوی ایران و سایر طرفهای معاهده، بسیار نامحتمل است. اگر این تغییرات به وقوع نپیوندند، تهدیدی چون خروج ایالات متحده از این معاهده در صورت اجرا هم، بی فایده و علیه خود آمریکا خواهد بود.
مواردی که تا اینجا بدان اشاره شد تاییدی بر خوب بودن برجام نیست. با اینحال هنوز تصمیم ترامپ به عدم تایید آن غیرقابل توجیه و نابخردانه است. این توافق ماحصل یک تلاش جمعی است. اخذ موضع یک جانبه گرایانه از سوی ایالات متحده شرایط را برای شکل دادن به یک جبهه یکدست مقابل ایران در مراحل آتی پیچیده تر خواهد کرد.
اقدام ترامپ ضررهایی نیز به سیاست خارجی آمریکا وارد می کند. یکی از مولفه های مورد نیاز برای ماندن در جایگاه ابر قدرت، داشتن تداوم در سیاست خارجی است. غیر قابل پیش بینی بودن می تواند منافع تاکتیکی با خود داشته باشد، با این وجود موانع استراتژیکی نیز با خود به همراه می آورد.
نکته دیگر در خصوص برجام، ارتباط آن با مساله کره شمالی است. در آینده این احتمال می رود که ایالات متحده تشخیص دهد دیپلماسی میتواند در مدیریت بحران هسته ای و موشکی کره شمالی نقشی ایفا کند. اما اگر سایر طرفها به این باور برسند که آمریکا در خصوص عمل به توافقات حاصله قابل اعتماد نیست، توان این کشور برای پیشنهاد یک روند دیپلماتیک به شدت تضعیف میشود.
مشکل قریب الوقوع دیگری نیز دراین میان وجود دارد. در صورتیکه ایالات متحده اقدامی در جهت لغو برجام انجام دهد، در مقابل ایران فعالیت های هسته ای را که تا کنون به واسطه برجام از آنها منع شده است را از سر می گیرد و اوج بحران زمانی است که آمریکا همزمان گرفتار مساله کره شمالی نیز باشد.
در کنار ملاحظات فوق، تمرکز محض بر بیانات ایالات متحده بدون در نظر گرفتن رفتار ایران کاملا گمراه کننده است. در کوتاه مدت، جهان با ایرانی مواجه خواهد شد که یک قدرت سلطه طلب است و میخواهد بخشهای بزرگی از خاورمیانه را مطابق با اهداف خود شکل دهد. آنچه اکنون لازم است در پیش گرفتن سیاست مهار ایران در سراسر منطقه است که شامل حمایت از کردها در شمال عراق، سوریه و نیز دیگر کشورها و گروههایی است که موانع ایران به حساب می آیند.
در دراز مدت، چالشی که پیش روی ایالات متحده است کنار آمدن با نقاط ضعف برجام است که مهم ترین آن شروطی است که مدتدار هستند. این معاهده در واقع به جای اینکه معضل هسته ای را حل کند، آن را حبس کرده است. ماده های مهم قرارداد طی 8 تا 13 سال منقضی میشوند. پس از زمان مذکور بازرسی ها نمی توانند مانعی بر سر راه ایران برای برداشتن گام های نخستین برنامه سلاح هسته ای باشند.
نمی توان فرض را بر این گذاشت که تمایلات و رفتار ایران طی 15 سال آینده به سمت موضعی میانه پیش برود. بالعکس، آنچه انتظار می رود دوام رژیمی با محدودیتهای آزادیهای مدنی است که در آن دولت و نهاد مذهبی به هم زیستی ادامه می دهند و در کنار آنها ارتشی قدرتمند و نهادهای امنیتی ای که نفوذ گسترده و قابل توجهی خارج از حوزه اختیارات دولت دارند، به فعالیت میپردازند. در نتیجه کنار آمدن با ایران قدرتمند و بلند پرواز در برگیرنده طیف گسترده ای از چالشهای بی انتها خواهد بود که نماد خاورمیانه ای در جوش و خروش دائمی است. بدون برجام اما این چالشها به مراتب تهدید آمیزتر خواهند شد.
ریچارد هاس، رئیس شورای روابط خارجی آمریکا
برگردان به فارسی: آنا یوسفیان
بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است