فراتاب – گروه دیپلماسی: برگزاری رفراندوم در کردستان عراق نه تنها دولت مرکزی، بلکه کشورهای همسایه را نیز دچار نگرانی ساخته و واکنش جدی و فوری آنها را در پی داشته است. این نگرانی از آنجا ناشی میشود که ممکن است کردهای دیگر کشورها نیز به تبعیت از برادران خود در کردستان عراق و برای پیوستن به آنها ندای استقلالخواهی سر دهند و رؤیای کردستان بزرگ را تحقق بخشند. تردیدی نیست حفظ تمامیت ارضی جزو مؤلفههای اصلی هر کشوری به شمار میآید و تغییر در مرزهای سرزمینی کاری بسیار دشوار و نادر است لذا اگر از سوی کشورهایی چون ایران و ترکیه این نگرانی وجود داشته باشد، امری طبیعی است. اما پرسش اینجاست که آیا با اعلام استقلال کردستان و تثبیت و شناسایی آن، خطری تمامیت ارضی ایران را تهدید میکند و از این جهت باید نگران بود؟
برای پاسخ به پرسش فوق باید دو موقعیت متفاوت را در نظر گرفت:
- در موقعیت فعلی به دلایل مختلف که در ادامه بدانها اشاره میشود، نگرانی از ایجاد تهدید برای تمامیت ارضی ایران به علت تأسیس کشور مستقل کردستان موضوعیت ندارد و بیمورد است. اولاً بر خلاف حکومت عراق، موقعیت نظام سیاسی و توان نظامی کنونی ایران به گونه و در حدی است که میتواند هرگونه تلاش برای واگرایی را ناکام بگذارد. دوم اینکه احزاب اپوزیسیون کردی تا کنون به طور رسمی در برنامهها و شعارهای حزبی، چنین ادعایی را مطرح نساخته اند و بعید هم هست که در اوضاع و احوال کنونی چنین ادعایی را مطرح سازند، سوم اینکه به لحاظ نظامی نیز هیچکدام از احزاب اپوزیسیون به تنهایی یا تمامی آنها با هم، توانایی و قدرت آن را ندارند که علیه تمامیت ارضی کشور، اقدامی مؤثر انجام دهند. چهارم اینکه، اگر از منظر اخلاقی و حقوق بینالملل مسئله جدایی از ایران مورد بررسی قرار گیرد، طالبان جدایی، شواهد و ادله کافی برای ارائه و دفاع از آن ندارند. علاوه بر این، چنانچه کردها استقلال خود را از عراق اعلام نمایند، با توجه به روابط دیرینه احزاب مسلط کردستان عراق با ایران و نیاز آنها به حمایت اقتصادی و سیاسی همسایهها به ویژه ایران، تمام تلاش خود را مصروف برقراری روابط مسالمتآمیز و جلب اعتماد ایران مینمایند. تجربه سالهای اخیر بهویژه در سالهای اول تأسیس نظام و اقلیم فدرالی عراق نیز مؤید این نکته است که احزاب قدرتمند کردستان عراق، حاضرند برای تأمین ثبات و حفظ منافع خویش، برای فعالیتهای سیاسی و نظامی احزاب اپوزیسیون کردی محدودیتهایی ایجاد کنند. در مقایسه با ترکیه، ذکر این نکته ضروری است که برخلاف احزاب کردستان ایران که شرایط حساس اقلیم کردستان را درک و در برابر توافقاتی که با ایران دارند تمکین میکنند؛ حزب کارگران کردستان ترکیه حاضر نیست برای تثبیت موقعیت حکومت اقلیم یا حتی استقلال کردستان، فعالیتهای نظامی خویش را محدود سازد.
در چنین شرایطی نگرانی دولتمردان و برخی از فعالان سیاسی، توصیه برای توسل به زور و تحریم و برجسته و فعالسازی ناسیونالیسم ایرانی برای مقابله با رفراندوم و نتایج احتمالی آن نه به لحاظ سیاسی و نه به لحاظ اخلاقی، به هیچ وجه دارای توجیه نیست.
- البته عوامل فوق تنها زمانی کاربرد و موضوعیت دارند و میتوانند مانع از تهدید علیه تمامیت ارضی شوند که نظام سیاسی ایران و کشورهای منطقه دارای ثبات باشند و خلاء قدرتی در این کشورها یا در مناطقی از این کشورها وجود نداشته باشد. اصولاً هویتهای قومی، دینی، فرقهای، خانوادگی و ... در وضعیتهایی امکان و مجال فعالیت و برجستهشدن مییابند که حکومتها غیر دموکراتیک باشند، پایههای عینی و ذهنی قدرت مسلط و باثبات، دچار تزلزل و فروپاشی شود و امنیت به عنوان نیاز اصلی مردم بر دیگر مطالبات آنها ارجحیت و اولویت یابد. از این رو، اولویت سیاست خارجی ایران در ارتباط با عراق و کردستان، بیش از هر چیز باید مبتنی بر حفظ ثبات و پیشگیری از بروز هرجومرج در منطقه و گسترش عدالت، برابری و آزادی در داخل کشور باشد. ثبات و امنیت نیز زمانی ممکن و میسر خواهد شد که خواستههای مردم کردستان در قالب ارائه بدیلی مناسب و یا در چارچوب کشوری مستقل امکان تحقق داشته باشد. در غیر این صورت، هرگونه درگیری با کردستان به دلایل مختلف از جمله حضور داعش، عدم مشروعیت سیاسی دولت مرکزی عراق، ناتوانی ارتش و نیروهای نظامی عراق، عدم اجماع نخبگان در نحوه برخورد با رفراندوم و ناکارآمدی، فساد اداری و اقتصادی، منطقه را در باتلاق جنگی درازمدت فرو خواهد برد که آثار و پیامدهای منفی آن صرفاً در محدوده کردستان و عراق نمیماند و چون کشورهای مختلفی، اکنون با نیروی نظامی در منطقه حضور دارند و هر کدام در پی منافع خویش هستند، آتش جنگی تمامعیار شعلهور خواهد شد که نتیجه حتمی آن تجزیه بیشتر عراق است و شعلههای آن دامن کشورهای همسایه را نیز میگیرد. ایران در سالهای گذشته تلاش بسیاری داشته است که جنگ را از مرزهای سرزمینی خود دور سازد و موفق هم بوده است اما جنگ کردستان و عراق، عربستان و برخی از کشورهای عربی و غربی را به این آرزوی خود خواهد رساند که مجبور باشد در مرزهای خود بجنگد. از این گذشته، در شرایطی که وضعیت اقتصادی کشور چندان مناسب و عادی نیست، چنین جنگی هزینههای اقتصادی بسیار هنگفتی را بر ایران تحمیل خواهد کرد.
وضعیت ترکیه از این جهت با ایران متفاوت است. این کشور به دنبال آن است تا از بیثباتی و درگیریهای داخلی در عراق در جهت جاهطلبیهای مذهبی و ارضی خود سود ببرد و از آب گلآلود ماهی بگیرد. ترکیه در درازمدت در پی احیای امپراتوری عثمانی است؛ در کوتاهمدت نیز چشم به اشغال موصل و کرکوک دوخته است. آمد و رفت اردوغان به غرب و کشورهای عربی از یک سو روسیه از سوی دیگر مبتنی بر این سیاست است. ایران چنین اهدافی را حداقل در کردستان و شمال عراق پیگیری نمیکند، لذا در این شرایط، بیثباتی به نفع ایران نیست و ممکن است به منافع ملی آن آسیب برساند. علاوه بر این، در سالهای گذشته، ایران بیشترین حضور را در اقلیم کردستان داشته و افزون بر اشتراکات تاریخی و فرهنگی، سابقه سالها اتحاد استراتژیک و منافع مشترک و راهبردی را با احزاب کردستان عراق داشته است. این روابط آسان به دست نیامدهاند که به سادگی نادیده گرفته شوند. ترکیه دارای چنین سرمایه اجتماعیی نیست و تنها سیاستهای نادرست ایران است که میتواند احزاب مسلط در اقلیم را به سوی ترکیه یا کشورهای دیگری که مخالف ایران هستند، سوق دهد. هدف حداقلی ترکیه در نهایت، شکلگیری کردستانی ضعیف است که هم با ایران روابط حسنهای نداشته باشد، هم بدین وسیله بتواند نفت و گاز خود را به قیمت ارزان به دست آورد و منافع اقتصادی خود را تأمین نماید.
دکتر خالد توکلی جامعه شناس، مدرس و پژوهشگر مسائل سیاسی کُردها
بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است