چرا آلمان رهبرِ جدید دنیای آزاد نیست؟ | فراتاب
کد خبر: 6624
تاریخ انتشار: 31 شهریور 1396 - 19:43
ممکن است برخورد آنگلا مرکل با دونالد ترامپ سخت‌گیرانه باشد اما کشور آلمان هم‌چنان به آمریکا وابسته است.

فراتاب - گروه ترجمه:  اگر هلموت کُهل، صدراعظم درگذشته‌ی آلمان که اول جولای مراسمی برای یادبود او برگزار شد، می‌توانست از تابوتش سر بلند کند، دیدنِ موقعیت کشورش در جهان برای او مایه‌ی افتخار می‌بود. رهبران اروپایی و چینی برای گفتگوهای اولیه پیش از اجلاس جی20 بزرگ‌ترین اقتصادهای جهان که از 7 جولای در هامبورگ برگزار می‌شود، از خیابان‌های برلین رد می‌شدند. یک هفته پیش از آن، آنگلا مرکل در سخنرانی در پارلمان آلمان درباره‌ی انزواگرایی و حمایت از تولیدات داخلی  آمریکای دونالد ترامپ با طعنه صحبت کرده بود. لقب «رهبر دنیای آزاد»که زمانی مخصوص هلموت کهل بود، اکنون در رسانه‌های انگلیسی‌زبان گاهی برای صدراعظم آلمانی که به دست کهل متحد شد، به کار می‌رود.

اما نسبت دادن چنین صفتی به او، اشتباهاتی به وجود می‌آورد. برای فهمیدن علت این امر، به روابط آلمان با آفریقا، لهستان و آمریکا نگاه کنید. هر چند این سخن چندان هم گزاف نیست. خانم مرکل مهم‌ترین و دارای طولانی‌ترین زمان خدمت به عنوان صدراعظم، در میان رهبران اصلی جهان است. برتری اقتصادی جدید آلمان به این کشور نقش رهبری در اروپا را داده است. زخم‌های تاریخ قرن بیستم این کشور در حال بهبود هستند و آلمان دارد ادعای بیشتری پیدا می‌کند: حال که به استقرار نیروی نظامی در افغانستان خو گرفته، حضور هیأت‌هایش را در مالی و لیتوانی هم گسترش داده است. امروزه بریتانیای منزوی‌شده و آمریکای غیرقابل پیش‌بینی، امیدهای بین‌المللی برای ثبات و رهبری را به سوی برلین هدایت می‌کنند.

در نظرسنجی زیر از افراد پرسیده شده که چقدر اطمینان دارند که ترامپ/مرکل در زمینه‌ی مسائل جهانی تصمیم درستی می‌گیرند:

 

یکی از اقدامات ناشی از اعتماد به نفس جدید این کشور «طرح مارشال آلمان برای آفریقا» است. این طرح که به تبعیت از طرح آمریکا برای تزریق پول به آلمان بعد از جنگ جهانی دوم نام‌گذاری شده است، شامل کمک و سرمایه‌گذاری خصوصی با هدف ریشه‌کن کردن دلایل بحران پناهندگان است. برلین پول نقد زیادی را به محدوده‌ی دریاچه‌ی چاد تزریق می‌کند، جایی که جهادگرایان بوکوحرام در آن ترس و بدبختی گسترانده‌اند، و به بهبود کنترل و امنیت مرزها در سراسر آفریقای غربی کمک می‌کند. یان تچاو از دانشگاه آمریکایی برلین توضیح می‌دهد که از آن‌جا که آلمان یک اقتصاد مبتنی بر تجارت است و (برخلاف آمریکا یا بریتانیا) وسط هیچ اقیانوسی نیست که از آن محافظت کند، به نحو فزاینده‌ای علاقمند است برای نگه داشتن نظم جهانی موجود فداکاری کند.

با این همه، آلمان در سال 2017، آمریکای 1947 نیست. این کشور بسیار کوچک‌تر است و قدرت نظامی کمی دارد. طرح مارشال در بسیاری موارد درباره‌ی ظرفیت و قابلیت خود اغراق می‌کند. به افسران آلمانی در غرب آفریقا گفته شده که از عبارت طرح مارشال استفاده نکنند. یکی از آنها می‌گوید کارهای معطوف به توسعه «تعداد مهاجران را کم نمی‌کند». نتیجه‌ی تلاش‌های آلمان خیلی ناچیز خواهند بود مگر آن که دیگران هم به آن بپیوندند. در نتیجه، خانم مرکل قصد دارد از اجلاس جی20 برای پیدا کردن همراهان بیشتری برای برنامه‌اش استفاده کند. چنین دیپلماسی نقطه‌ی قوت آلمان است. برای نمونه، این لهستان بود که ابتدا مسئله‌ی تحریم‌های اروپایی به خاطر مداخله‌ی روسیه در اوکراین در 2014 را مطرح کرد اما این خانم مرکل بود که این ایده را محقق کرد.

با این حال، روابط برلین با لهستان افتضاح است. دولت حزب پوپولیست «قانون و عدالت» در لهستان از آلمان (و به ویژه سیاست پناهندگی و مهاجرت لیبرال آن) به عنوان یک لولوی ترسناک استفاده می‌کند و بر هنجارهای دموکراتیک تحکم می‌کند و می‌تازد. لهستانی‌ها جنگ جهانی دوم را از تاریخ بیرون می‌کشند تا احساسات ضدآلمانی را بسیج کنند. این خاطرات هنوز هم برلین را از به عهده گرفتن نقش رهبری در مسائل اروپایی باز می‌دارد، تا وقتی که خلأ قدرت آلمان را مجبور به ایفای این نقش کند. در طول بحران مهاجران، برلین در درخواست همکاری از لهستانی‌ها که بعد از به قدرت رسیدن حزب «قانون و عدالت» در 2015از پذیرفتن مهاجران سر باز زده بود، خیلی کند عمل کرد. زمانی که اتحادیه‌ی اروپا اصرار کرد، لهستان نظر اتحادیه را ندیده گرفت. و این همه از سوی کشوری که به لحاظ اقتصادی به آلمان وابسته است.

در رابطه با آمریکا، ممکن است به نظر برسد خانم مرکل جسورانه ترامپیسم را رد می‌کند. (او در ماه می در مونیخ گفت اروپا باید برای امنیت خود کمتر بر ایالات متحده تکیه کند و باید جهان‌سازی را پیش ببرَد.) اما بسیاری از این گفته‌ها برای مصرف داخلی است. آقای ترامپ به صورت گسترده‌ای در آلمان منفور است، و صدراعظم دارد برای انتخابات سپتامبر آماده می‌شود. در هر حال، تعهد به چندجانبه‌گرایی و تجارت آزاد در آلمان مسائلی غیرقابل بحث (تثبیت‌شده) هستند، به گفته‌ی تایسون بارکر از موسسه آسپن «قدرت نهایی وضعیت کنونی». و مهم از همه، قدرت سختِ محدود برلین، آلمان را از نظر نظامی به ایالات متحده وابسته می‌کند.

به این دلایل، سیاست واقعی آلمان در قبال آمریکا، نه مقابله بلکه کنترل خسارات است (هر چند مقابله به طور کلی روشِ معمولِ خانم مرکل نیست). صدراعظم مرکل در تلاش است با ارائه‌ی مدل صنعتی آلمان به عنوان الگویی برای آمریکا، نظر آقای ترامپ را جلب کند. نماینده‌های آلمان در حال گسترش ارتباط با دیگر بخش‌های حکومت آمریکا، مانند کنگره و ایالت‌های مختلف هستند. لحن مصالحه‌ناپذیر آقای ترامپ در آخرین دیدارش از اروپا، در ماه می، آلمانی‌ها را برانگیخت تا شروع به برنامه‌ریزی برای طراحی عملیات احتمالی کنند و تصمیم بگیرند که در صورت بروز منازعات آلمان کدام مواضع خود را حفظ می‌کند. اما همگی قبول دارند که کشورشان این کار را از موضع ضعف انجام می‌دهد.

بزرگ‌ترین مانع آلمان این است که بیش از قدرت‌های دیگر به نظم چندجانبه‌گرایانه در جهان وابسته است. برلین دارد اطمینان بیشتری به خود پیدا می‌کند و حالا موتلف هم‌رأیی مانند امانوئل ماکرون در فرانسه دارد. اما خانم مرکل به سادگی نمی‌تواند آن رهبری که از او توقع می‌رود را برآورده کند. دنیای آزاد به برلین نگاه می‌کند نه به این دلیل که مسیر آلمان را در پیش گرفته بلکه به این خاطر که دارد به راه دیگری می‌رود.

برگردان به فارسی: مهتاب محبوب
منبع: اکونومیست

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

 

نظرات
آخرین اخبار