رفراندوم استقلال اقلیم کردستان عراق؛ علل و آثار | فراتاب
کد خبر: 6603
تاریخ انتشار: 22 شهریور 1396 - 02:54
محمد صدیق احمد (جگرخوین)

 

فراتاب گروه بین الملل: نوشتار پیش رو توسط نماینده سابق اقلیم کردستان عراق در ایران که خود دانش آموخته روابط بین الملل در دانشگاه تهران و مقطع دکتری است، در خصوص بررسی چرایی حرکت کُردها بسوی برگزاری رفراندوم و پیامدهای منطقه ای آن بخصوص برای ایران و ترکیه به رشته تحریر درآمده است:

نخبگان سیاسی و مردم کرد در اقلیم کردستان عراق عزم خود را برای برگزاری رفراندم استقلال از مدت ها پیش هویدا کرده بودند. بی تردید این موضوع نقطه عطفی در تاریخ مردم کردستان عراق است. پیش بینی نتیجه رفراندوم چندان دشوار نیست، اما آنچه جای تأمل دارد آثار و تبعات آن در سطوح گوناگون است.

اگرچه روابط بین الملل تا مدتها عرصه حضور انحصاری دولت ها تلقی می شد، اما طی زمان کنشگران غیردولتی نیز توانستند اثرگذاری خود را در حوزه سیاست خارجی و بین المللی افزونتر سازند. این مورد در جهان سوم شکل و روند خاصی پیدا کرد؛ بطوریکه وجود شکاف های قومی از سویی و ناتوانی دولت های مرکزی جهت شکل دهی هویت ملی- فارغ از علقه های قومی و نژادی- مانع از آن شده که در اغلب این کشورها شاهد ظهور دولت-ملت مدرن ملی به معنای واقعی باشیم.

تحت تأثیرگشایش هایی که بالاخص پس از فروپاشی شوروی پدید آمده، تلاش برای کسب استقلال از سوی برخی اقلیت های قومی افزونتر شده است. از جمله این کشورها عراق بحران زده است؛ کشوری که تصور می شد رهایی از استبداد بعثی آرامش را برای شهروندان به ارمغان خواهد آورد. اما واقعیت عکس آن بوده است.

مردم کرد بر این باورند که از بدو تأسیس کشور عراق حقوق حقه آنها به مثابه دومین پیکره قومی مورد بی توجهی قرار گرفته است. تمامی تلاش های آنها برای کسب حقوق شان عمدتاً با سرکوب روبرو شده است. دولت بعثی در عراق بارها و بارها اقدام به نسل کشی کردها کرد. اگرچه سرنگونی صدام از قدرت بارقه های امید را در مردم کرد پدید آورد، اما روند تحولات با آنچه آنها انتظار داشتند تفاوت داشت. به باور رهبران اقلیم کردستان، از زمان سقوط نظام بعثی، با وجود اینکه کردها در روند سیاسی کشور مشارکت فعال داشته و جهت استقرار امنیت و رویارویی با گروههای تروریستی، بالاخص داعش، به دولت بغداد یاری رسانده اند، اما هیچ یک از اینها نتوانست ذهنیات رهبران عراق را دگرگون کند.

به رغم اینکه در قانون اساسی نظام حکومت فدرال تعریف شده است، اما الگوی مورد نظر بغداد تمرکز قدرت است. تقریبا تمامی مذاکرات رهبران سیاسی دو طرف نیز نهایتا به بن بست رسیده اند. با این حال به نظر می رسد زمینه برای استقلال اقلیم کردستان در سطوح بین المللی، منطقه ای و داخلی فراهم است.

شواهد متعددی از این ایده پشتیبانی می کند که کشورهای غربی کردها را نزدیکترین و قابل اعتمادترین متحد خود در مبارزه با رادیکالیسم داعش می پندارند. در عرصه میدانی نیروهای پیشمرگه کرد بیشترین همکاری را با نیروهای ائتلاف غربی برای مبارزه با گروه های تروریستی داشته اند. دیپلمات های ارشد کشورهای غربی جامعه کرد در عراق را واجد ظرفیت های عمده جهت استقرار ارزش های اخلاقی جهانشمول و دمکراسی مطلوب خود می انگارند و در این راستا رفتار های مدنی دولت و ملت کرد را می ستایند.

ترکیه و رفراندوم اقلیم کردستان

هرچند گاه در سیاست خارجی ترکیه به وضوح آشفتگی مشهود است لیکن طی سال های اخیر این کشور بر تلاش خود به منظور ارتقای جاگاه و پرستیژ در سطوح منطقه­ ای و بین المللی افزوده است. در این راستا، آنکارا سیاست جدید کردی را که ملهم از دکترین داود اوغلو می باشد، در پیش گرفته است؛ تا جائیکه تلاش کرده چالش طولانی مدت با کردها را حل کند هر چند این سیاست ها در داخل دستاورد مشخصی نداشته است اما موجب شده دولت ترکیه روابط خود را با اقلیم کردستان عراق در حوزه های مختلف تقویت نماید. ترکیه ساختار سیاسی پدید آمده در کردستان عراق را به درستی نه تنها تهدید و رقیبی علیه خود نمی داند، بلکه آنرا به مثابه یکی از شرکای خود می انگارد.

با اینکه آنکارا از مراودات اقتصادی، بویژه در حوزه نفت و انرژی، با اقلیم کردستان عراق بهره فراوانی برده است، اما این ادعا که تنها روابط اقتصادی موجب نگاه نوین ترکیه به اقلیم است، چندان با واقعیات سازگاری ندارد. شواهدی چند وجود دارد که نشان می دهد استقلال کردهای عراق ترکیه را با مخاطره روبرو نخواهد کرد، از جمله آنها می­توان به ایفای نقش فعال رهبران اقلیم کردستان برای پایان بخشیدن به منازعات خونین چند دهه اخیر بین آنکارا و کردهای ترکیه، اظهارات مسئولانه رهبران اقلیم در خصوص روابط شان با همسایه شمالی اشاره کرد.

ایران و رفراندوم اقلیم کردستان

برگزاری رفراندم در اقلیم کردستان برای جمهوری اسلامی ایران نیز حائز اهمیت است. خط مشی ایران در قبال یکپارچگی کشورهای اسلامی، بویژه همسایگان، در راستای حفظ ثبات و امنیت منطقه ای از سویی و ملاحظه مسئولانه به حقوق بنیادین ملتهای مسلمان و مستضعف از سوی دیگر برای رهبران و مردم اقلیم کردستان عمیقاً جاذبه دارد و بسیار قابل احترام است. روشن است که مقاصد پیش گفته تهران متعالی است و از این رو هنگامی که بحران های عدیده در منطقه سر بر می آورند، مشروعیت استفاده از تمامی ظرفیت های سیاسی و قانونی برای دستیابی به اهداف مذکور و تحقق منافع ملی جمهوری اسلامی ایران قابل درک است.

ملا مصطفی بارزانی رهبر تاریخی کردها، پیوندهای ناگسستنی کردها با ایرانیان را بارها ستوده است. به علاوه کردها نقش تاریخی خود را در پاسداری از مرزهای تمدنی ایران به وادی فراموش نخواهند سپرد. از این رو عزم کردهای عراق برای استقلال، بنیاد حاکمیت سیاسی جدیدی را در پی دارد که بیشترین قرابت فرهنگی و تمدنی در سطح منطقه را با ایران خواهد داشت، اثرات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مثبت قابل ملاحظه ای برای دولت و ملت ایران به ارمغان خواهد آورد، علاوه بر اینها می توان توسعه و تقویت محیط فرهنگ آریایی در کشورهای حوزه فلات ایران را انتظار داشت. بی تردید مردم کردستان عراق قدردان پشتیبانی های جمهوری اسلامی ایران هستند و می دانند که اگر این پشتیبانی اخلاقی و انسانی در شرایط بسیار دشوار نبود، چه بسا برای آنها سرنوشت دیگری رقم می خورد.

در سطح داخلی، هر چند در مقایسه با دولت های پیشین به نظر می رسد دولت حیدر العبادی در قبال کردها اشتباهات کمتری داشته است. اما عادی سازی روابط با اقلیم کردستان و عبور از شرایط بغرنج کنونی شاید دیگر برای العبادی ماموریتی غیرممکن باشد. باور من این است در صورت جدایی، شرایط مطلوب تری برای عراق بوجود خواهد آمد. استقلال کردها از عراق نه تنها پیوندها و ارتباطات بین مردم کشور را از بین نمی برد، بلکه حتی مراودات ملت های آنها را گسترده تر خواهد کرد. رابطه آمیخته به ظنّ مخرّب شهروند درجه یک (عربها) و شهروند درجه دو (کردها) پایان یافته و جای آنرا تکریم متقابل خواهد گرفت. همچنین عراق پل ارتباط کردستان با جهان عرب خواهد شد و همکاری های امنیتی و اقتصادی گسترده می تواند از سویی به صلح و امنیت و از سوی دیگر به رشد و شکوفایی هر دو سرزمین یاری رساند.

خاورمیانه برای دهه های متمادی است که در تلاطم سیاسی گرفتار بوده است. پس از دهه ها بحران و منازعه خونین، شاید این پیش بینی دشوار نباشد که دولت مستقل کردستان می تواند عاملی مهم برای استقرار ثبات و امنیت و به تبع آن صلح و آرامش در این منطقه آشوب زده باشد.

با توجه به تغییرات پرشتاب در منطقه از منظری ایجابی به متغیر مهم رفراندوم اقلیم کردستان و تبعات آن اشاره شد. سعی بر آن بود تا به این سوال پاسخ داده شود که آیا رفراندم و در پی آن استقلال اقلیم کردستان عراق به مثابه یک حق الهی، بشری و بنیادین موجد  نظمی نوین در راستای رفع بخشی از بحران های سیاسی- امنیتی مزمن در منطقه خواهد شد؟ به زعم نگارنده، چشم انداز صلح و تعمیق مناسبات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در بطن تحولات آینده بیش از پیش در دسترس خواهد بود.

رفراندم اقلیم کردستان، قبل از هر چیز انتخابی است مدنی برای پرهیز از خشونت. و به هدف بنا کردن قالب جدیدی از پیوندهای چند بعدی بین ملت های منطقه و دستیابی به الگویی جامع برای عزیمت به سوی حل اختلافات موجود.

در این مرحله ایفاگر نقش اصلی نهادهای دست اندرکار در اقلیم کردستان هستند، دولت اقلیم کردستان و بالاخص مسعود بارزانی که به عنوان نماد تصمیم ساز در این رویداد تاریخی شناخته می شود در موقعیت خطیری قرار دارند. اینان به خوبی بر این امر واقفند که اجرایی شدن رفراندم به مفهوم ثمر دادن دهه ها تلاش و مبارزه ملت کرد و موجب خروج آنها از انزوای تاریخی می شود. از این رو است که سعی کردها بر این است که نگرانی کشورهای همجوار را رفع کرده و برای تغییر دیدگاه سنتی آنان  نسبت به استقلال کردستان عراق کوشش می کنند. بویژه  در این راستا دولت اقلیم کردستان در تلاش برای نشان دادن اراده راستین ملت کرد برای پاسداری از آرمانهای متعالی و عدالت خواهانه و استقرار صلح و امنیت پایدار برای همه ملت های منطقه است.

 

محمد صدیق احمد (جگرخوین) دانش آموخته روابط بین الملل و نماینده پیشین حکومت اقلیم کردستان عراق در تهران

نظرات ارائه شده موضع نویسنده و نه فراتاب است

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است.

نظرات
آخرین اخبار