جمعیت و اقتصاد ترمز رشد چین | فراتاب
کد خبر: 6596
تاریخ انتشار: 20 شهریور 1396 - 00:27
چرا چین نمی تواند ابر قدرت آینده شود :
از چین به عنوان یکی از قدرت های برتر اقتصادی و سیاسی جهان در زمانه کنونی نام برده می شود. چین کشور شگفت انگیزی است. یکی از قدیمی ترین تمدن های موجود در جهان در زمین که از یک قرن پیش به طور عمده از جامعه ای کشاورزی به طرف تبدیل شدن به یک نیروی اقتصادی صنع

 

از چین به عنوان یکی از قدرت های برتر اقتصادی و سیاسی جهان در زمانه کنونی نام برده می شود. چین کشور شگفت انگیزی است. یکی از قدیمی ترین تمدن های موجود در جهان در زمین که از یک قرن پیش به طور عمده  از جامعه ای کشاورزی به طرف تبدیل شدن به یک نیروی اقتصادی صنعتی تغییر یافته است. در طول 50 سال گذشته، اصلاحاتي كه در چين صورت گرفت، آن را تبدیل به دومين اقتصاد بزرگ جهان کرده  و به زودي انتظار مي رود كه از آمريكا به عنوان بزرگترين کشور پیشی بگیرد. با توجه به اقتصاد در حال رشد چین به نظر می رسد که به زودی این کشور لقب ابرقدرت را به خود اختصاص دهد.

علیرغم اینکه این اتفاق ممکن است دیر یا زود به وقوع بپیوندد اما چند مساله باعث می شود که این اتفاق به عقب بیفتد و تا زمان حل نشدن این مشکلات بعید است که چین تبدیل به ابرقدرت اقتصادی یا سیاسی شود. در مطلب زیر به نقل از وب سایت LISTVERSE ده دلیل در مورد اینکه چرا چین نمی تواند تبدیل به یک ابرقدرت شود توضیح داده شده است.

 

10- آلودگی

هیچ شکی نیست که چین از مشکل آلودگی شدید رنج می برد. از آنجایی که صنعتی شدن سریع این کشور در دهه 1950 آغاز شد، چین به نقطه ای رسیده که دانشمندان علوم پزشکی معتقدند 1.6 میلیون نفر در هر سال (تقریبا 4000 نفر در روز) قربانی آلودگی در این کشور و عواقب آن می شود. برخلاف سایر کشورها، چین کارخانجات خود را بدون هیچ گونه نگرانی در مورد پیامدهای زیست محیطی درازمدت ایجاد می کند. دلیل اصلی این کار افزایش تقاضا برای کالاهای ارزان قیمت چینی از سوی طرف های خارجی و نیاز به کارخانه های جدید برای تولید این محصولات است. در بعضی از مناطق بسیار آلوده، یک تنفس ساده  معادل کشیدن 40 سیگار در روز است. تقریبا نیمی از کل جمعیت در مناطق بزرگ شهری (و اغلب آلوده تر) زندگی می کنند، پیامدهای ناگوار برای سلامت عمومی و نیاز به آسیب زدایی، یک بحران جدی برای کشور است.

 

9- ازدیاد جمعیت

در سپتامبر 2017، جمعیت چین به بیش از 1.3 میلیارد نفر رسید. گرچه کشور از لحاظ جغرافیایی چهارمین کشور جهان است، تقریبا 20 درصد جمعیت کل جهان را در خود جای داده است. این امر موجب فشار زیادی بر منابع طبیعی کشور، به ویژه هنگامی که استانداردهای زندگی افزایش می یابد خواهد شد. بنابراین تقاضا برای منابع افزایش می یابد.  با وجودی که اقداماتی برای کمک به کاهش رشد جمعیت صورت گرفته (مانند سیاست تقریبا 40 ساله تک فرزندی که در سال 2016 به طور رسمی لغو شد)، به احتمال زیاد چین بیشتر وابسته به منابع خارجی خواهد شد  تا نیازهای خود را برآورده کند.

 

8- جمعیت شناسی

از نظر جمعیتی، چین با کابوس رو به رو است. علیرغم افزایش نرخ باروری و پس از دهه های سیاست تک فرزندی در این کشور، جمعیت چین به سرعت رو به پیری می رود. پس از آنکه سیاست تک فرزندی در سال 2016 به طور رسمی لغو شد، بسیاری از زوج ها اکنون تنها خواستار یک کودک هستند و یا قصد ندارند که به طور کلی بچه دار شوند. به گفته سازمان ملل، تا سال 2050، 44 درصد از جمعیت چین بازنشسته خواهند شد. علیرغم تلاش های این کشور برای جذب نیروی های جوان چینی از سایر کشورها  فشار اجتماعی عظیم بر جمعیت جوان تر کارکنان برای حفظ خدمات اجتماعی چین قرار می گیرد، به خصوص با توجه به اینکه کشور یک دولت سوسیالیستی است

 

7- توزیع ثروت

گرچه چین سالهاست که به طور مداوم رشد چشمگیری داشته است، بخش قابل توجهی از مردم این کشورهنوز در فقر زندگی می کنند. از اوایل دهه 1980، میلیون ها نفر از مردم چین شاهد افزایش سطح زندگی خود بوده اند، اما در حالیکه اقتصاد در حال رشد است، میلیون ها نفر بدون برق و آب آشامیدنی مناسب هستند. برای رسیدن به سطح زندگی استاندارد سایر کشورهای توسعه یافته چین همچنان نیازمند زمان است.

 

6- افزایش دستمزد

در حالی که طبقه متوسط در چین افزایش چشمگیری پیدا کرده انتظارات این طبقه نیز افزایش یافته است، زیرا بیشتر چینی ها انتظار پرداخت دستمزد بیشتر را خواهند داشت که در نهایت باعث خواهد شد محصولات  تولید شده در این کشور برای مصرف کنندگان گران تر عرضه شود. کشورهایی همچون ژاپن و کره جنوبی همچنان کالاهای خود را صادر می کنند و در عین حال حقوق کارگران آنها افزایش یافته است. از سویی دیگر کیفیت این کالاها بالا بوده که به نوبه خود باعث افزایش تقاضا برای آنها شده است. گرچه "کارگاه جهان" (لقب چین) بسیاری از کالاها را صادر می کند، به دلیل کیفیت پایین آنها، به طور عمده ارزان هستند.

در نهایت، هنگامی که سطح زندگی بالا می رود، جمعیت انتظار افزایش دستمزدها را خواهد داشت که در نهایت  منجر به افزایش هزینۀ تولید و محصولات گران می شود. شرکت ها و تولید کنندگان احتمالا به این نتیجه خواهد رسید که برای نیروی کار ارزانتر به کشورهای دیگری مانند ویتنام و بنگلادش برای تولید محصولات خود روی بیاورند.

 

5- تنش های منطقه ای

چندین منطقه (مانند تبت و هنگ کنگ) در چین وجود دارد که خواهان استقلال بیشتری هستند، و این به کشور نیاز دارد تا منابع قابل توجهی را برای تضمین ثبات سیاسی در مرزهای خود اختصاص دهد. تا زمانی که دولت چین بتوانند به میزان مشخصی از ثبات منطقه ای دست یابد تا آزادی خواهی مردم این مناطق کنترل شود، جاه طلبی های خارجی چین مختل خواهد شد.

 

4- مهاجرت

بر خلاف اتحاد جماهیر شوروی سابق، اگر شما مایل به مهاجرت از چین هستید، شما آزادید که این کار را انجام دهید. به نظر می رسد که تنها مشکل برای این کار پول باشد. این مسئله یک مشکل نسبتا جدی برای چین است، یک گزارش اخیرا نشان داد که 50 درصد از ثروتمندترین شهروندان چینی در نظر دارند به خارج از کشور به مکان هایی مانند ایالات متحده، استرالیا و کانادا مهاجرت کنند. بنابراین، حتی اگر چین موفق به بالا بردن استانداردهای زندگی خود شود، مردم با چالش هایی مواجه می شوند که تعداد قابل توجهی از شهروندانشان را متقاعد می کنند که در کشورهای خارجی باقی بمانند. مشکلاتی که قبلا ذکر شد مانند آلودگی، بیش از حد، و محدودیت های آزادی شخصی، گزینه وسوسه انگیز مهاجرت را به یک بخش بسیار مهم از جمعیت منتقل می کند. با رفتن ثروتمندان از چین بخش عظیمی از درآمدهای این کشور مانند مالیات و ثروت این افراد از دست دولت خارج می شود.

 

3- شرکت های دولتی

گرچه بخش خصوصی رشد چشمگیری داشته است، بخش قابل توجهی از اقتصاد چین هنوز متعلق به دولت است. تقریبا 30 درصد از کل دارایی های کشور (در هر دو بخش صنعتی و خدماتی) تحت کنترل دولت هستند. این ممکن است منجر به فساد و ناکارآمدی شود، زیرا یارانه ها می توانند برای حمایت از کسب و کارهایی صرف شود که بدون یارانه قادر به رقابت نباشند. رقابت باعث نوآوری می شود و که برای یک اقتصاد مبتنی بر دانش و فناوری ضروری است. 50 درصد کل صنعت در چین تحت کنترل دولت است.

 

2- اصلاحات

چین در حال حاضر خود را در وضعیت بی بدیل اقتصادی اقتصاد بازار آزاد قرار می دهد، در حالی که در عین حال یک دولت سوسیالیستی است. در نتیجه چین چالش های بسیار بزرگ داخلی را پیش رو دارند؛ چرا که دولت این کشور سعی می کند اقتصاد خود را در سطح جهانی آزاد و رقابتی نگه دارند تا درآمد را برای بهبود کل کشور و حفظ دولت سوسیالیست در داخل کشور فراهم کنند. این امر می تواند چشم انداز بسیار گیج کننده ای را برای آینده شهروندان چین ایجاد کند.

همانطور که طبقه متوسط رشد می کند و ثروت خود را افزایش می دهد، ساختار طبقاتی باید بیشتر آشکار شود، و این همان چیزی است که سوسیالیسم علیه آن است. به طور گسترده ای اعتقاد بر این است که یک اقتصاد سالم بازار آزاد، تنها در صورتیکه دولت در آن  دخالت نکند توانایی رقابت در سطح جهانی را دارد، ، که این یک چالش برای دولت تک حزبی چین است.

 

1-مسائل نظامی

گرچه چین به شدت در ارتش خود سرمایه گذاری کرده است و در حال رشد است، اما هنوز پشت سر قدرتمندترین ارتش های جهان در زمینه تجهیزات و آموزش قرار دارد. مقدار زیادی پول برای تجهیز و آموزش نظامی متناسب با اندازه چین هزینه می شود. فساد گسترده ای به دلیل کمبود رقابت، افزایش در هزینه ها، تاخیر، مسائل نظارت بر کنترل کیفیت و انحصارات در صنعت دفاعی، زمانی که کشور در معرض خطر جدی قرار می گیرد، کشور را با مشکل رو به رو می کند. ساختار سازمانی ارتش این کشور ناقص است، زیرا هدف اصلی ارتش آزادیبخش مردم حفاظت و حفظ بیش از 88 میلیون عضو حزب کمونیست به جای عموم مردم است.

کمبود تجربه جنگی مسئله مهمی است، زیرا چین از زمان جنگ ویتنام در سال 1979 درگیر جنگ با دشمن خارجی نیست. عدم تجربه در مقایسه با کشورهایی مانند ایالات متحده، بریتانیا و روسیه چین را در معرض خطر قرار می دهد.

منبع: عصراقتصاد

نظرات
آخرین اخبار