کد خبر: 656
تاریخ انتشار: 29 اسفند 1394 - 21:14
دکتر طهمورث غلامی
یکی از مهم‌ترین رویدادهای تاریخی قرن بیستم ایران ملی شدن صنعت نفت می‌باشد که گذر تاریخ سبب نشده است تا آثار و پیامدهای آن از میان برود. ملی شدن صنعت نفت در عرصه خارجی چندین پیامد داشته است که در نوشتار حاضر مورد بررسی قرار گرفته اند.

کشور ایران در طی قرن بیستم رویدادهای مهمی مانند اشغال در جنگ جهانی اول و دوم، تغییر نظام سیاسی از قاجاریه به پهلوی و انقلاب اسلامی ایران را تجربه کرده است که هر کدام پیامدهای داخلی و خارجی مختص به خود را داشته است. در این میان، یکی از مهم‌ترین رویدادهای تاریخی قرن بیستم ایران ملی شدن صنعت نفت می‌باشد که گذر تاریخ سبب نشده است تا آثار و پیامدهای آن از میان برود. به‌عبارت دیگر علی‌رغم، بیش از گذشت شش دهه از ملی‌شدن صنعت نفت، کشور ایران همچنان از این واقعه مهم تاثیر می‌پذیرد و خواهد پذیرفت. لذا، پرداختن به این موضوع الزاماً بررسی یک موضوع تاریخی بی‌ارتباط با زمان حال و آینده نیست. از این رو، در نوشتار حاضر قصد برآن است که به پیامدهای ملی شدن صنعت نفت در ایران بپردازیم که این پیامدها هم‌اکنون نیز در سیاست خارجی کشور جاری است.

اولین پیامد ملی شدن صنعت نفت در ایران شکل‌دهی به در پیش گرفتن رویکرد یا استراتژی‌ای بود که الزاماً با الزامات ساختاری نظام بین‌الملل سازگاری ندارد. در شرایطی که جنگ سرد در جریان بود و هر کشوری به اجبار یا از روی اختیار در یکی از دو بلوک قدرت شرق یا غرب جای می‌گرفت؛ دولت وقت ایران خواهان راهی نو و متفاوت بود. در واقع، ایران استراتژی عدم تعهد به شرق و غرب را در پیش گرفت که در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز به آن اشاره شده است. بنابراین، پیامد اول، شکل گیری و نهادینه‌شدن استراتژی عدم تعهد در سیاست خارجی ایران بود که هم اکنون نیز تداوم دارد.

پیامد دوم ملی شدن صنعت نفت ایران در عرصه خارجی، کاشته شدن بذر بی اعتمادی در جامعه و دولت ایارن نسبت به غرب و مشخصاً کشور بریتانیا و آمریکا است که هنوز هم ادامه دارد. هر چند اقدامات قرن نوزدهم بریتانیا سبب بی‌اعتمادی ایرانیان به این کشور شده بود؛ اما نگاه نسبت به آمریکا مثبت بود.  مداخله روشن آمریکا و بریتانیا در انجام کودتای 28 مرداد سبب شد که حتی محمدرضا شاه  پهلوی نیز دیگر نتواند کامل به آمریکا و بریتانیا اعتماد کند. جامعه امروز ایران هنوز نتوانسته است نقش آمریکا در کودتای 28 مرداد را فراموش کند و در عرصه سیاسی نیز حکومت ایارن اعتمادی به آمریکا ندارد. این بی اعتمادی و در تاریخ ماندن امروزه بخشی از هویت ایران در عرصه سیاست خارجی است. در واقع، کودتای 28 مرداد ضربه ای به روابط ایران با غرب در عرصه دولت ملت زده است که به‌نظر می‌رسد به آسانی قابل ترمیم نیست.

پیامد سوم شبیه‌سازی تاریخی است. بدین معنی که ملی شدن نفت و مداخله قدرت‌های خارجی و حتی نهادهای بین‌المللی در آن امروزه به یک مثال رایج در سیاست خارجی ایارن تبدیل شده است که از ان برای برای شباهت سازی‌های تاریخی استفاده می‌کنند. از این طریق حاصل‌شدن نتایج یکسان  را نتیجه‌گیری ککند. برای مثال، در سالیان اخیر مساله هسته‌ای ایران با ملی‌شدن نفت مقایسه می‌شد و با این شبیه‌سازی تاریخی عنوان می‌شد که همانند ملی شدن صنعت نفت قدرت‌های خارجی در پی ایفای نقش مخرب و منفی هستند. البته این شبیه‌سازی تاریخی با در نظر گرفتن تمام ملاحظات زمانی و تاریخی درست به‌نظر می‌رسد.

پیامد چهارم ملی شدن صنعت نفت ایران در عرصه خارجی، این بود که با تقویت پیوند سیاست خارجی و داخلی نقش مردم را در مسائل مهم خارجی پر رنگ کرد. در جریان ملی شدن نفت حمایت مردم و حساسیت جامعه نسبت به این واقعه تاریخی، نقش مهمی در موفقیت‌های خارجی مصدق داشت. هم‌چنان که بی‌تفاوت شدن مردم در ماه‌های پایانی حکومت دکتر مصدق نیز در شکست آن تاثیرگذار بود. این حادثه سبب شد که دولت‌مردان بعدی تلاش کنند به موضوعات مهم در عرصه سیاست خارجی رنگ و بوی مردمی بدهند و یا به‌عبارتی آن را مردمی کنند. تاثیر این حادثه در جریان جنگ تحمیلی و مساله هسته‌ای ایران به وضوح مشهود است. بدین معنی که تلاش می‌شود در موضوعات خارجی مهم مردم نیز مشارکت داده شوند، از این طریق آن موضوع را یک موضوع مردمی و واجد مشروعیت جلوه دهند

یکی دیگر از پیامدهای ملی شدن نفت که هنوز هم آثار آن در سیاست خارجی ایران وجود دارد؛ غلبه آرمان‌گرایی بر واقع‌گرایی و یا تاکید بر در پیش گرفتن یکی سیاست خاص با پرداخت هر قیمیت و هزینه‌ای می‌باشد. این وضوعیت که از آن تحت عنوان ایستادیگ، مقاومت، تسلیم‌ناپذیری و... یاد می‌شود. چنان بر ادامه سیاست بدون توجه به هزینه‌های احتمالی آن اصرار و تاکید می‌شسود که ممکن است امنیت وجودی در معرض خطر قرار گیرد. برای مثال، در جریان ملی شدن نفت مصدق حاضر شد سقوط دولت خود را بپذیرد؛ اما از سیاست ملی شدن صنعت نفت دست بر ندارد. در جریان جنگ تحمیلی و نیز مساله هسته‌ای همواره شاهد رویکردی مشابه هستیم که شاید به‌خاطر درس گرفتن از سقوط دولت دکترذ مصدق بود که در مساله هسته‌ای سازش را بر سرنگونی ترجیح دادیم.

دکتر طهمورث غلامی (دکترای روابط بین‌الملل و کارشناس مسائل سیاسی)

نظرات
آخرین اخبار