کد خبر: 6395
تاریخ انتشار: 14 تیر 1396 - 21:33
دکتر سحر صنیعی
عنوان کامل مقاله: بررسی کارنامه دولت و مواضع و تاثیر احزاب مختلف داخلی در قبال حمله شیمیایی سردشت

 

فراتاب - پرونده ویژه سی امین سالیاد بمباران شیمیایی سردشت: دوره هشت ساله ی جنگ عراق شاهد ایستادگی ها، رشادت ها و مقاوت های بسیاری بوده ایم و همین طور فجایع درد ناکی که ما حصل جنگ بوده است و نمونه ای از این فجایع بمباران شیمیایی سردشت است. پس از جنگ جهانی دوم اولین شهری که مورد اصابت حمله شیمیایی قرار گرفت، شهر سردشت بوده است. اما باید بگویم این حادثه تاریخ انگارانه، آسیب شناسانه با رویکرد انتقادی مطالعه نشده و اغلب به صورت شفاهی مورد شرح و تفسیر قرار گرفته است.
در این سخنرانی سعی در نگاه آسیب شناسانه به وضعیت و رویکرد سردشت با تمرکز بر کارنامه دولت است. با مشاهده اوضاع جامعه سردشت با بحرانی روبه رو هستیم که می تواند زیر ساخت های اجتماعی، روانی و شهری را دچار اختلال کرده و حتی به حوزه های دیگر آسیب وارد سازد. بحرانی که مد نظر است «بحران معنا» است که به آن خواهیم پرداخت.
برای بررسی آسیب شناسی سیاستهای دولت و نهادهای آن در مورد این حادثه ضد بشری توسط رژیم بعثی عراق این سوال مطرح می شود که دولت چه نقاط ضعف و قوتی در برابر این مسئله داشته و برای رفع مشکلات به جا مانده چه نقشی را ایفا کرده و چه اقداماتی را انجام خواهد داد؟
نگاه آسیب شناسانه به این موضوع، اراده ملی، شناخت مفاهیم، زمینه مندی ژرف در تفکر سیاسی و اجتماعی و استفاده از تمامی ظرفیت ها برای حل بحران است.
دولت در ابتدای این اتفاق ناگوار و در ساعات اولیه، وزرات امورخارجه وقت با ارسال یادداشتی برای دبیر کل سازمان ملل متحد نسبت به کاربرد وسیع و مجدد سلاح های شیمیایی شهر سردشت اعتراض نموده و ضمن محکوم کردن این اقدام مسئولیت خطیر و حساس سازمانهای بین الملی به ویژه سازمان ملل متحد را در قبال این تجاوزات و جنایت جنگی یاد آوری نمود. دولت از طریق وزرات امورخارجه پیگیری های لازم را در مورد کاربرد سلاح های کشتار جمعی از سوی عراق به اطلاع مجامع بین المللی رساند.
باید بگویم در آغاز این حادثه دولت درگیری هایی در دو جبهه ی جنوب و غرب کشور با ارتش عراق داشته و همچنین از سوی دیگر تحت فشار و تحریم های متعددی از سوی کشورهای غربی و جهان عرب بوده است . عملکرد سیاسی و بین الملی و رسیدگی اولیه دولت قابل دفاع می باشد. در ابتدای این فاجعه، دولت سعی کرد به سرعت به وضعیت مصدومین و خانواده شهدا توجه نماید و کسانی که مصدوم شده را تحت حمایت و پوشش کمیته بنیاد جانبازان و کمیته امداد امام خمینی قرار دهد و افرادی که به درجه ی شهادت نایل شده اند خواست ها و توجهات به بازماندگان آنها مورد پیگیری و رسیدگی شود.
واقعیت ماجرا و پدیده ی حمله شیمیایی به یک شهر پدیده ی خیلی عام و روشنی است به همین دلیل خیلی از مسائل باقی مانده از این حادثه پیامدهای سنگینی را بر جای گذاشته است.
یکی از گزینه هایی که باید در کارنامه دولت در مورد این اتفاق مورد واکاوی قرار هیم آمار دقیق و قابل استناد از زخمی ها و مجروحان این حملات می باشد که آمار به طور دقیق و منظم تا حد زیادی وجود ندارد. مسئولان محلی، استانداری آذربایجان غربی و مسئولان کشوری باید در ایجاد کمیته ای در جهت ثبت آمار موثق در این زمینه بیشتر از پیش مورد توجه و در دستور کار خود قرار دهند.
چرا که داشتن آمار مورد قبول و جامع می تواند به پیشبرد اصلاح امور سردشت و سامان دادن به افراد آسیب دیده و یا خانواده شهدا این مسئله را حل نموده و به نوعی بازتاب انعکاس در ابعاد خارجی داشته تا بتوان جلوی چنین فجایعی به شدت گرفته و با آن مقابله شود.
باید اذعان داشت دولت در زمان جنگ با محدودیت های بسیاری رو به رو بوده است چه در زمینه ی قانونی و چه در زمینه ی بودجه ی کشوری. با برطرف شدن جنگ و دوران سازندگی دولت در مورد سردشت باید برنامه ریزی جامع تری را در کمترین زمان ممکن انجام دهد.
حل نشدن این موارد در سردشت آسیب ها و پیامدهای ناگواری را به جای خواهد گذاشت. که انتقال اثرات آن به نسل بعدی و تولد کودکانی که دچار بحران روانی و حتی جسمانی هستند را در پی خواهد داشت.
بی شک دولت باید در کنار بنیاد شهید و جانبازان بنیادهای دیگری از جمله بنیاد مادران شهید و یا جانباز و یا کمیته ی دفاع از زنان آسیب دیده حادثه سردشت یا بنیادهایی در جهت حفظ منافع مصدومین شیمیایی سردشت برای ارائه خدمات و سازماندهی به این وقایع احداث کرده و آنها در جهت پاسخگویی و بر طرف ساختن ضعف ها و کاستی هابه وجود آمده برآیند. دولت ضرورت ها و ظرفیت ها را باید به رشد شهر سردشت پیوند داده و در جمع آوری و تحلیل داده ها و درگیر شدن در مباحث باسازی حوادث رخ داده به طور عام تر ظاهر گردد. به همین ترتیب، امید و امکانی که قبل از واقعه جنگ و حضور احساسات ملی گرایانه بود بار دیگر بنا شده، نه آنکه روی تمام اینها خط بطلان کشیده شود. دولت چهره سیاسی، حقوقی، اجتماعی و اقتصادی سردشت را نمی تواند صرفا با وقایع داخلی تبین کند.

و باید مدلی برای حل این نارسایی ها پیشنهاد دهد که حتی با کمک ان چشم انداز جهانی در نظر بگیرد. دولت باید عوامل درون زا و برون زا در یک رابطه دیالکتیکی در حل بحران برقرار نماید. چرا که عدم حل آن به شکل گیری «بحران معنا» منتهی خواهد شد و این مورد عاملی برای عدم شکل گیری هویت معنایی و اصلاح لایه های زیربنایی اجتماعی می شود. و فرایند «توانا سازی»، «صلاحیت بخشی»، «شیوه های فایده گرایانه» در بازتولید معنایی و ایجاد انگیزه از میان خواهد رفت.
بحث دیگری که قابل تامل و اهمیت است در مورد احزاب می باشد ، در زمان جنگ، احزاب و تشکل های منجسم به صورت امروزی وجود نداشته اند؛ اما به تدریج بعد ازجنگ به ویژه در سال های اخیر تشکل ها و سازمان های مردم نهاد با گرایش حقوق بشری ابعاد این فاجعه را بیشتر مورد توجه قرار داده اند.
باید بگویم در میان اقوام کردنشین ارتباط منظم و سازمان یافته منطقی با افراد و تشکلهای رسمی و یا دولتی که تاثیر اساسی در روند سیاستگذاری دارند بیشتر از گذشته دیده می شود اما ارتباط آنها و ایجاد حلقه ای محکم برای مسیله سردشت در هاله ای از ابهام و تردید وجود دارد.
منطقه زیبای سردشت بعد از سپری کردن دوران جنگ و پیامدهای پیش آمده دوره ی گذار از بحران را طی میکند که باید با ایجاد تشکل ها، کمیته ها، گروه و کار گروه های داخلی منجسم که دارای ساختار سازگار و قدرتمندی از جریان های حقوقی و سیاسی بوده قادر به اجرایی کردن قدرت و بهبود وضعیت موجود در اندام واره ی ساخت های های دولتی فراهم آورده و تلفات سنگین سردشت را پوشش داده و به کم و کاست شرایط مطلوب تری را رقم بزند.

 

سحر صنیعی مدرس علوم سیاسی در دانشگاه کرج و عضو شورای نویسندگان فراتاب

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

نظرات
آخرین اخبار