پیام هایی که ناخودآگاه به تروریست ها فرستادیم! | فراتاب
کد خبر: 6366
تاریخ انتشار: 5 تیر 1396 - 03:12
هاشم کرمی

فراتاب – گروه سیاسی: صاحب نظران و تحلیلگران حوزه تروریسم، آن را استفاده غیرقانونی از خشونت و ارعاب - بویژه علیه شهروندان- برای دستیابی به مقاصد سیاسی دانسته اند. بنا به همین تعریف، لزوم مدنظر قرار دادن عبارت «پیگیری مقاصد سیاسی» اهمیت ویژه ای در تحلیل هرگونه اقدام تروریستی و چاره اندیشی برای مقابله با آن دارد. تروریسم برای پیگیری مقاصد سیاسی خود، نیازمند آن است که بزرگ تر از اندازه خود دیده شود، خود را نماینده دسته، طیف یا گروهی در جامعه هدف نشان دهد و از طریق ایجاد کنش و واکنش هایی، جامعه را از حالت طبیعی و عادی خارج نماید. تروریسم درصدد است که جامعه را به مقوله هایی چون نژاد، قومیت، زبان یا اعتقادات و باورها حساس کند و با استفاده از همین حساسیت به افزایش تنش های اجتماعی مبادرت می ورزد. با بروز حساسیت به مقوله هایی که چه بسا عادی و معمول هستند و مردم مدت ها بدون هیچ گونه واکنشی قابل توجه با آنها زندگی کرده اند، جامعه ی هدف به مرزهای ذهنی «خود-دیگری» تقسیم می گردد. تروریسم برای موفقیت در نیل به مقاصد سیاسی اش نیازمند سربازگیری است و همیشه با پر رنگ کردن مرزهای ترسیمی «خود-دیگری» درصدد سربازگیری از دسته ای است که به عنوان غیر خودی تعریف می شود.    

چندی پیش در واقعه ای نادر، مجلس شورای اسلامی و حرم بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران مورد حمله تروریستی قرار گرفت و بلافاصله موج بزرگی از بررسی و تحلیل حول این واقعه آغاز شد. بلافاصله سیلی از پیام کاربران شبکه های اجتماعی در تحلیل و ریشه یابی، مذمت، اتهام زنی، رد و برائت، اعلام اتحاد و ... دست به دست شدند اما اکثریت این پیام ها این نکته کلیدی را نادیده گرفتندکه «بقیه تروریست ها نیز این پیام ها را می خوانند!» غفلت از این نکته کلیدی، بسیاری از پیام های رد و بدل شده را به خدمت مقصود ثانویه تروریست ها در آورد که ایجاد رعب و وحشت در جامعه است. وحشت مردم در جریان شایعه بمبگذاری در حرم حضرت عبدالعظیم، خود از نشانه های این امر است. اگر چه شاید با تدابیر امنیتی و ایجاد آرامش و سپری شدن دوره ای آرام، بتوان از ابعاد این ترس و نگرانی جمعی کاست، اما دسته بندی جامعه به «خود-دیگری» اثرات بلند مدت و دیرپای تری خواهد داشت که پرداختن به آن را به موضوعی جدی تر مبدل می کند.

ایمن الظواهری، سرکرده القاعده در 14 سپتامبر 2005 در پیامی به تروریست های جهادی استراتژی جدیدی را اعلام کرد. در نظر ظواهری برای غلبه بر نیروهای آمریکایی و نیروهای حکومت عراق، القاعده نیازمند ایجاد «تروریسم فرقه ای» است. وی استراتژی جدیدش را این گونه تشریح کرد: «در نظر ما شیعیان کلید تغییر هستند. مقصودم این است اگر بتوانیم به آنها در عمق سیاسی، مذهبی و نظامی شان ضرباتی وارد کنیم ... می توانیم آنها را به جنگ فرقه ای بکشانیم.» این استراتژی در نهایت به شکست تلاش های حکومت عراق برای ایجاد وحدت ملی منجر شد و جامعه عراق را به مرزبندی سنی-شیعی کشاند. در مورد ایران نیز شاهد تلاش تروریست ها برای دسته بندی جامعه هستیم. تروریست ها آشکارا در پیام کوتاه خود دیگر سنی ها را به مبارزه با حکومت ایران دعوت می کنند و خود را نماینده قشری مهم معرفی می کنند. جالب اینکه، خیل عظیمی از پیام ها که در محکومیت تروریست ها صادر شد بر همان محور مقصود تروریست ها بود یعنی بر پر رنگ تر کردن مرز ذهنی. در اغلب پیام هایی که صادر شدند مرزی آشکار بین خودِ شیعی با دیگریِ سنی! و خودِ ایرانی و دیگریِ کُرد به چشم می خورد. به عبارت دیگر، همان پیام هایی که کُردها را اصیل ترین ایرانی ها معرفی می کنند و بارها و بارها در پی مبرا دانستن ایشان از تروریسم هستند، ناخودآگاه به تقویت مرزبندی مزبور کمک می کنند. این پیام ها حاوی این پیام بودند که تروریسم زبان و مذهب دارد! این در حالی است که واقعیت چیز دیگری است و آن اینکه تروریسم از همه زبان ها و مذاهب و باورها در راستای مقصود خود بهره می گیرد و تعلق خاطری به هیچ یک ندارد. تروریسم را باید بخاطر خودش محکوم کرد و اشاره به قوم و زبان و نژاد و ... دقیقاً همان چیزی است که تروریستها در پی اش هستند و آن تقسیم بندی جامعه است.

متاسفانه در زمینه چاره اندیشی برای خطر تروریسم نیز راهکارهای ارائه شده، ناکافی، یک بعدی، و در برخی موارد نامتناسب هستند. در تحقیقی منتشر شده در مجله راهبرد که راه حل هایی پیش روی تصمیم گیران و سیاستمداران می گذارد، فقط راهکارهای امنیتی و سیاسی مطرح شده اند و اشاره ای به راهکارهای فرهنگی و اقتصادی نشده است. در بخش پیشنهادات امنیتی و سیاسی، ایجاد «جریان های موازی» و تقویت گروه های مذهبی دیگر مانند تصوف و اهل حق پیشنهاد شده اند. این پیشنهادات اگر چه برای کوتاه مدت مثمر ثمر خواهند بود اما در نهایت به ایجاد دسته بندی های اجتماعی ای خواهند انجامید که خود بستر مناسبی برای رشد گروه های افراطی دیگر است. تروریسم پدیده ای با ریشه های روانشناختی، سیاسی، اجتماعی، مذهبی و اقتصادی است و هر گونه راه حلی برای مبارزه با آن نیازمند توجه به همه ریشه های مزبور است. در غیر این صورت، تنها شکل آن تغییر پیدا خواهد کرد.

 

هاشم کرمی، مدرس علوم سیاسی در دانشگاه گرمیان و عضو هیات تحریریه فراتاب

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

نظرات
آخرین اخبار