فراتاب: مصطفی اسدزاده بازمانده 9 شهید از بمباران شیمیایی 7 تیر سال 1366 است و روایتی واقعی را از بمباران شیمیایی سردشت بازگو می کند. در مصاحبه با ایشان مهم ترین اقدامات انجمن دفاع از حقوق مصدومین شیمیایی حلبچه و خواسته های جانبازان شیمیایی را بررسی نموده ایم.
سوال: آقای مصطفی اسدزاده جنابعالی به عنوان مسئول پیشین انجمن دفاع از حقوق مصدومین شیمیایی سردشت مشغول فعالیت بودهاید و یکی از بازماندگان بمباران شیمیایی شهر سردشت در 7 تیر 1366 هستید. شما در مقام یکی از قربانیان این جنایت غیرانسانی بمبارانهای شیمیایی، چه روایتی از این حادثه تلخ دارید؟ اگر اکنون عامل انداختن بمب و یا صدام حسین رو میدید، خطاب به او چه میگفتید؟
اینجانب بازمانده 9 شهید از بمباران شیمیایی 7 تیر سال 1366 هستم. در پاسخ به این سوال باید عنوان نمایم که ساعت 16 و 15 دقیقه روز یکشنبه هفتم تیر سال 1366 پنج نقطه مرکزی شهر سردشت به وسیله جنگندههای رژیم بعث عراق مورد حمله بمبهای شیمیایی قرار گرفت. در این رخداد که از نظر من یکی از مهمترین وقایع تلخ تاریخ 8 ساله جنگ ایران با عراق بود، متاسفانه با توجه به اینکه شهروندان هیچگونه آمادگی برای مقابله و نیز هیچگونه شناختی نسبت به نحوه عملکرد و اثرگذاری سلاح شیمیایی نداشتند؛ 8 هزار نفر از همشهریان ما در این جنایت ضد بشری مصدوم شیمیایی شدند و 140 نفر شهید شدند. در ساعت اولیه بمباران مردم با سراسیمگی در سطح شهر رفت و آمد میکردند و خیلی از مردم به محل اثبات بمبها مراجعه مینمودند. چون برای آنان بسیار غیرمنتظره بودکه صدای انفجارها نسبت به حملات هوایی قبلی بسیار خفیفتر بود و میزان کمتری تخریب داشته بود؛ همین موضوع سبب میشد که مردم به محلهای نزدیک بمبها مراجعه کنند. این مساله سبب مواجه مستقیم مردم با گازهای شیمیایی شد و تاثیری مخرب بر روی جسم و سلامتی شهروندان گذاشت.
در ماهها و روزهای ابتدایی، رسانههای ایران در مقیاس بسیار زیادی صحنههایی را از مصدومین شیمیایی بازتاب میدادند. وزیر امور خارجه وقت آقای دکتر علی اکبر ولایتی آمار 4500 نفر را بهعنوان آسیبدیدگان به سازمان ملل ارائه نمودند. اما بعد از گذشت یک ماه دو رویداد مهم بهوقوع پیوست که واقعه بمباران شیمیایی حلبچه را تحتالشعاع خود قرار داد و آن را از کانون توجهات افکار عمومی خارج نمود. یکی سرنگونی هواپیمای مسافربری ایران توسط ناوگان دریایی آمریکا و دیگری، مساله مورد حمله قرار گرفتن حجاح ایرانی در مکه. من معتقدم اگر مردم نسبت به نحوه تاثیرگذاری بمبهای شیمیایی آشنایی مختصری داشتند؛ میزان مصدومین در قیاس با شرایط حاضر بسیار کمتر بود. بمباران شیمیایی سردشت از این جهت که اولین حمله شیمیایی گسترده به یک منطقه غیر نظامی بود؛ در نوع خود رخدادی مهم در قرن بیستم بود که مردمی غیرنظامی و بیدفاع مورد تعرض سلاحهای غیرمتعارفی قرار گرفتند. آنهم در شرایطی که در کنوانسیونهای مختلف بر ممنوعیت استفاده از این سلاحها تاکید شده بود. واقعیت آن است که در نتیجه حمله رژیم بعث حدود 70 درصد از ساکنان شهر سردشت دچار مصدومیت شیمیایی شدند و در آن زمان بدین دلیل که پرسنل بیمارستانهای سطح کشور آشناییهای لازم را با مصدومیت شیمیایی نداشتند؛ متاسفانه خدماترسانی به مصدومین در سطحی بسیار ضعیف بود و بسیاری از کسانی که شدت جراحت بیشتری داشتند؛ اگر مداوای بهتری روی آنها انجام میگرفت، شاید اکنون زنده بودند و شهید نمیشدند. در مجموع شهر سردشت در نتیجه این بمباران بسیار مظلوم واقع شد و شرایط بهگونهای شده بود که میزان مصدومیت و شهادت شهروندان به میزان قابل توجهی افزایش پیدا کند.
اما در رابطه با این موضوع که اگر اکنون اینجانب با عامل بمباران و یا صدام حسین مواجه میشدم این کار را انجام میدادم: «او را به خود به خانه جانبازان شیمیاییای همانند شهید یوسف محمدی، شهید انور خلیلپور، شهید فاطمه حداد میبردم تا با این عزیزان که بیش از بیست سال مصدومیت و درد ناشی از معلولیت با گازهای شیمیایی را تحمل نمودند و نهایتاً در اثر خفگی و از کار افتادن ریه شهید شدند، دیدار داشته باشند. بلکه نالهها و دردهای این اشخاص را از نزدیک ببیند که چگونه یک شخص 27 سال آرزو دارد یک شب بتوانند همانند یک انسان معمولی از استراحت شبانه لذت ببرد. صدام را در برابر این اشخاص قرار میدادم تا نظارهگر جنایت خود علیه بشریت باشد و خوفناک بودن جنایت خود را بهطور ملموس احساس نماید. بلکه از این دیدن این صحنههای دردناک او هم درد بکشد و ناراحت شود تا از لحاظ مواجه با وجدان خود دچار پشیمانی شود».
سوال: چرا موضوع شیمیایی شدن سردشت علیرغم عمیق بودن فاجعه، بازتابی همانند بمباران شیمایی شهر حلبچه کردستان عراق نداشته است؟
با توجه به اینکه بمباران شیمیایی سردشت یکی از بزرگترین رویدادهای جنگ هشت ساله ایران و عراق بود در ماهها و روزهای ابتدایی، رسانههای ایران در مقیاس بسیار زیادی صحنههایی را از مصدومین شیمیایی بازتاب میدادند. وزیر امور خارجه وقت آقای دکتر علی اکبر ولایتی آمار 4500 نفر را بهعنوان آسیبدیدگان به سازمان ملل ارائه نمودند. اما بعد از گذشت یک ماه دو رویداد مهم بهوقوع پیوست که واقعه بمباران شیمیایی حلبچه را تحتالشعاع خود قرار داد و آن را از کانون توجهات افکار عمومی خارج نمود. یکی سرنگونی هواپیمای مسافربری ایران توسط ناوگان دریایی آمریکا و دیگری، مساله مورد حمله قرار گرفتن حجاح ایرانی در مکه. به عبارتی این دو واقعه سبب شدند که حتی رسانههای داخلی هم بیشتر تمرکز و توجه خود را به مساله دو جنایت دیگر یعنی سرنگونی هواپیمای مسافربری و حمله به حجاج ایرانی معطوف نمایند و واقعه سردشت زیر سایه این دو رویداد تلخ دیگر قرار گیرد.
سوال: انجمن دفاع از حقوق مصدومین شیمیایی سردشت در سالهای بعد از 1366 چه اقداماتی برای التیام دردهای قربانیان انجام داده است و نحوه تعامل نهادهای دولتی با خواستههای این انجمن چگونه بوده است؟
در سال 1379 استارت تشکیل انجمن دفاع از حقوق مصدومین شیمیایی سردشت کلید خورد و در سال 1380 مجوز رسمی ایجاد این انجمن را از نهادهای زیربط دریافت نمودیم. بعد از تشکیل انجمن در ارتباط با رسیدگی به حقوق و کاهش دردهای مصدومین شیمیایی انجمن یکی سری اقدامات جدی را انجام داده است که بهطور مختصر میتوان به این موارد اشاره نمود: ما شهروندان سردشت به عنوان مردمی که برای برقراری صلح در همه جهان تلاش مینماییم؛ خواهان آن هستیم که همانند حلبچه لقب شهر صلح و آشتی بر شهر سردشت هم اطلاق شود. در همین راستا، اقدامی را برای شناساندن سردشت توسط سازمان ملل به عنوان شهر صلح و آشتی انجام دادهایم و امیدواریم در به تحقق رساندن این موضوع موفقیت کسب نماییم.در ابتدا تلاش نمودیم در شناسایی بیشتر مصدومین شیمیایی با نهادهای مرتبط هماهنگی ایجاد نماییم. در همین راستا، دیدارهای متعددی را با رئیس بنیاد مستضعفین و جانبازان وقت جناب آقای فرورنده داشتیم و براین نکته تاکید داشتیم که بسیاری از شهروندان در زمان وقوع حادثه از مراجعه به مراکز درمانی واهمه داشتند و بیشتر به خود درمانی میپرداختند. ما سعی نمودیم که آنان را متقاعد نماییم که کمیسیونهای پزشکی بیشتری تشکیل شود و بر روی افرادی که احتمال مصدوم شدنشان وجود دارد و یا مصدوم شدهاند معاینات پزشکی بیشتری انجام شود تا میزان آسیبدیدگی آنان مشخص شود. در زمان شروع فعالیت انجمن تنها 90 پرونده جانباز شیمیایی در بنیاد شهید و ایثارگران سردشت داشتیم؛ اما بعد از پیگیریهای ما و اقدامات کمیسیون پزشکی این آمار به 2400 پرونده رسید که همچنان رضایتبخش نیست؛ زیرا درصدهایی که مورد تایید قرار میگرفت بسیار پایین اعلام میشد. از 5 درصد تا 70 درصد مصدوم شیمیایی داشتهایم. اما بیشتر از 60 درصد جانبازان شیمیایی میزان مصدومیت آنان کمتر از 20 درصد در نظر گرفته شده است که این مورد اعتراض همیشگی انجمن بوده است. هر چند در جریان پیگیریها متاسفانه نتوانستهایم حقوق واقعی مصدومین را احقاق نماییم.
همچنین، انجمن دفاع از حقوق مصدومین شیمیایی سردشت با برگزاری مراسم سالگرد 7 تیر 1366 سعی نموده است که یاد و خاطره شهدا و مجروحین بمباران شیمیایی را زنده نگه دارد. در قالب برنامههای مختلف همانند برگزاری نمایشگاه عکس، موسیقی وتئاثر سعی نمودهایم که خاطرات تلخ جنایت ضد انسانی رژیم بعث را تداعی نماییم. علاوه بر این در سال جاری (1394) برای اولین بار، سمیناری علمی را در چهار بُعد تاریخی، جغرافیایی، حقوقی و پزشکی برگزار نمودیم. در مجموع، انجمن اعتقاد دارد که باید در قالب مطالعات آکادمیک و علمی عمق فاجعه بمباران شیمیایی سردشت بررسی شود و وظیفه دانشآموختهگان ما این است که از زوایای مختلف به بررسی این واقعه بپردازند. ما تلاش خواهیم نمود در سالهای آتی هم بتوانیم برگزاری این سمینارها را ادامه دهیم و با نهادهای دانشگاهی حاضر در شهر سردشت و دیگر دانشگاههای سطح کشور مکاتبه و رایزنی داشته باشیم.
سوال: جناب اسدزاده همانگونه که مطلع هستید علاوه بر شهر سردشت، دیگر شهرهای کردنشین ایران همانند نودشه در استان کرمانشاه و نواحی از شهر مریوان از سوی رژیم بعث مورد تعرض بمباران شیمیایی قرار گرفتهاند؛ آیا تا کنون برنامهای را برای بررسی و شناسایی فجایع انسانی در این مناطق به عنوان یک پرونده واحد به نهادهای حقوق بشری و مجامع انسانی داشتهاید؟
متاسفانه با توجه به اینکه حکومت صدام در آن زمان تولید انبوه بمبهای شیمیایی را در دستور کار داشت و سعی مینمود که با بهکارگیری این بمبها در جبهههای مختلف در جنگ پیروزی کسب کند. اینجانب معتقد هستم که با توجه به شرایط پیچیده جنگی در آن دوران، حکومت بعث عراق اطلاع دقیقی از اوضاع نداشت. از این جهت از شهر سردشت آغاز نمود و یک جغرافیای مشخص از مناطق کردنشین را مورد حمله شیمیایی قرار داد. بعد از سردشت، مناطقی از بانه، مریوان، نودشه، صدام را در برابر این اشخاص قرار میدادم تا نظارهگر جنایت خود علیه بشریت باشد و خوفناک بودن جنایت خود را بهطور ملموس احساس نماید. بلکه از این دیدن این صحنههای دردناک او هم درد بکشد و ناراحت شود تا از لحاظ مواجه با وجدان خود دچار پشیمانی شودقسمتهایی از ایلام ، زرده کرمانشاه و اشنویه مورد حمله شیمیای قرار گرفتند. تا کنون برای ما این نکته مساله است که رژیم بعث چرا یک جغرافیای مشخص را مورد تعرض بمبهای شیمیایی قرار میدهد. ما در رابطه با پیگیری حقوق مصدومین بمبارانهای شیمیایی، سعی نمودیم از طریق مکاتبات و نزدیکی به دوستانی که در این مناطق زندگی میکنند و مصدوم شدند ارتباط برقرار نماییم. برای نمونه در دادگاهی فانآن رایت که یکی از تاجران فروش مواد اولیه بمبهای شیمیایی به رژیم بعث بود نمایندگانی از سردشت، بانه و زرده کرمانشاه حضور داشتند. در همین راستا، تلاش ما این بوده است که با ایجاد ارتباط نزدیک با این مصدومان در قالب مصدومین و قربانیان جنایات بمبارانهای شیمیایی پروندهای را در دستور کار مجامع و دادگاههای بینالمللی قرار دهیم. در ادامه سعی نمودیم از طریق وزارت خارجه و وزارت دادگستری در رابطه با گشایش پرونده در یکی از دادگاههای بیطرف بینالمللی اقدام نماییم؛ اما تا این تاریخ به دلیل عدم همکاری لازم موفق به انجام این کار نشدهایم. امیدوارم در آینده با توجه به اینکه شرایط برای اینکه جمهوری اسلامی ایران بتواند مظلومیت خود را در ارتباط با قربانی سلاحهای عیرمتعارف شدن، در مجامع جهانی به اثبات برساند؛ نسبت به گشایش یک پرونده در قالب جنایت علیه بشریت میتواند اقدام نماید. از این رو، انتظار داریم که در این روند وزارت امور خارجه و وزارت دادگستری همکاریهای لازم را با ما داشته باشند.
سوال: در سالروز بمباران شیمیایی شهر حلبچه در 16 مارس 1988 چه پیامی را برای قربانیان و حادثهدیدگان این جنایت در شهر سردشت و افکار عمومی جهانی دارید؟
همانطور که همه واقف هستند 6 ماه بعد از وقوع فاجعه شیمیایی سردشت که مجامع جهانی سکوتی معنیدار را در مقابله با این جنایت رژیم بعث داشتند؛ حلبچه نیز در مقیاس بزرگتر و خطرناکتر مورد تعرض بمبهای شیمیایی قرار گرفت و نتیجه آن شهادت 5 هزار نفر و مجروحیت و مصدومیت هزارن نفر از مردم بیدفاع حلبچه بود. ما امیدواریم که در بیست و هشتمین سالگرد بمباران شیمیایی شهر حلبچه با انسجام و اتحاد بیشتری با مردم این شهر بتوانیم در شناساندن عمق فاجعه به جهانیان با یکدیگر همکاری داشته باشیم و به دنیا این پیام را برسانیم که امروز کسانی که غیرمسولانه از عامل استفاده از این سلاحهای مخوف و خطرناک بر علیه مردم بیگناه حمایت کردهاند؛ به میان مصدومان و حادثهدیدگان بیایند تا دردهای این انسانها را ببینند تا بلکه این موضوع برای پیشگیری مجدد از تکرار چنین جنایاتی درس عبرتی باشد.
اکنون با نظر به اینکه در سالگرد بمباران شیمیایی حلبچه در 16 مارس 1988 هستیم و این شهر عنوان پایتخت صلح را به خود اختصاص داده است؛ میتوان این پیام را خطاب به جامعه جهانی داشت: «مردم حلبچه، سردشت و برخی مناطق دیگر بهعنوان قربانیان سلاحهای شیمیایی و به عنوان کسانی که طعم تلخ استفاده از سلاحها را با تمام وجود احساس کردهاند؛ به شدت مخالف تکرار چنین فجایع انسانی بوده و هستیم. همچنین، ما بهعنوان ملتی صلحطلب استفاده از این سلاحها را در هر نقطه دیگری از جهان محکوم مینماییم».
همچنین، خواهان آن هستیم که سازمان بازنگری منع سلاحهای شیمیایی (opcw) که مقر آن در لاهه هلند است قوانین سختگیرانهتری را نسبت به تولید، توسعه و انبوهسازی سلاحهای جمعی وضع نماید و همه دولتها خود را به عدم استفاده از سلاحهای شیمیایی متعهد بدانند. ما شهروندان سردشت به عنوان مردمی که برای برقراری صلح در همه جهان تلاش مینماییم؛ خواهان آن هستیم که همانند حلبچه لقب شهر صلح و آشتی بر شهر سردشت هم اطلاق شود. در همین راستا، اقدامی را برای شناساندن سردشت توسط سازمان ملل به عنوان شهر صلح و آشتی انجام دادهایم و امیدواریم در به تحقق رساندن این موضوع موفقیت کسب نماییم.